نجوا – سوگواره محرم
نجوا هایی در مورد ماه محرم
مجموعه ای که پیش رو دارید نجوا هایی در مورد ماه محرم و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام است. امام رضا علیه السلام فرمودند: هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمیشد و غم و افسردگی و اندوه بر او غلبه مییافت تا آن که ده روز از محرم میگذشت، روز دهم محرم که میشد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. (امالی صدوق، صفحه 111 )
نجوا 1 – زانوی غم
برای مشاهده تصویر روی تصویر کلیک کنید.
فایل صوتی نجوا 1
| بر سینه خود می فشارم زانوی غم را صاحب عزا با دست های خویش کوبیدی ای آسمان ای چشمه جوشان خون هر شب میان کوچه ها بر سینه خواهی زد بر رشته پرچم دخیل گریه میبندند با اذن زهرا اذن مولا، اذن پیغمبر دلشوره دارم اربعینم را همین امشب | وقتی که بی تو باز می بینم محرم را بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را پر بار تر کن بارش این اشک نم نم را وقتی که می خوانند شور و نوحه و دم را آقا مگیر از دست ما این حبل محکم را با اذن تو پوشیده ام این رخت ماتم را امضا کن آقا جان برات کربلایم را |
شنیدید میگن هرچیزی قانون داره، می دونید یعنی چی؟ یعنی باید از راه صحیح و درست وارد بشی تا بتونی به نتیجه مطلوب و مورد پسند برسی یعنی باید شیوه درست و برخورد صحیح با اون موضوع رو یاد گرفته باشی تا بتونی به جواب مثبت برسی وگرنه معلوم نیست آخر و عاقبت….
نجوا 2 – ماه غم و اندوه
برای مشاهده تصویر روی تصویر کلیک کنید.
فایل صوتی نجوا 2
| باز آمده ماه غم و اندوه و محن ها | خوب است بمیریم در این سینه زدن ها |
عالم شده چون کعبه و مشکی ست سراسر باید که مطهر شود این بیت الحزن ها از بغض گلوگیر نباید سخنی گفت این غرش چشم است به مقدار سخن ها درمیکده از جام شکستم نهراسید چون گرمی عشق است به آیینه شکن ها هر ضلع حسینه همان جنت العلاست پس بال گشایید. همه طرف چمن ها مداح خدا گشته و خوانده و فدینا پس شعله ملائک شده قربان دهان ها باید چو زنان در غم فرزند بگرییم پس یاد بگیریم عزاداری زنها شاعر به دوراهی غمت مانده مردد.
نجوا 3 – اول فدایی حرم
برای مشاهده تصویر روی تصویر کلیک کنید.
فایل صوتی نجوا 3
| من پیک عشق هستم و نامه بر حسین لب تشنه ام ولی نزنم لب به آب ها گرد و غبار چهره ام امضا نمود که فطرس کجاس تا ببرد این پیام را دلواپسم برای النگوی دخترش مثل تنور لحظه به لحظه گداختم خولی و شمر از عددی حرف میزنند روی قناره تشنه ی صوت حجازیم پایین پای اکبر او مدفن من است | اول فدایی حرم خواهر حسین سیراب می شوم فقط از ساغر حسین مسلم جبین نسوده به غیر از در حسین باید سلام من برسید به محضر حسین دلواپس روبودن انگشتر حسین نقشه کشیده اند برای سر حسین حرف از دوازده شد و از حنجر حسین تا که علم شود نوک نی منبر حسین در کوفه نیست مقبره نوکر حسین |
قبول دارید آدما باهم فرق دارند بعضیارو که نگا می کنی می بینی که منتظر نشستن تا یه عیب و خطایی انجام بدی و انگشت اشاره شون رو به سمتت دراز کنند یه دسته ای دیگه فقط عادت کردن بگن این کارو انجام بده اون کارو نکن اینطوی باشه بهتره و نباید اون طور کاری رو سمتش بری و خلاصه خیلی کم هستن افرادی که بی تفاوت باشن هیچ نظری در مقابل رفتارت نداشته باشن….
نجوا 4 – جمع اند خانواده زهرا کنار هم
برای مشاهده تصویر روی تصویر کلیک کنید.
فایل صوتی نجوا 4
| عباس آمده است و علی اکبر آمده است جمع اند خانواده زهرا کنار هم یک سو رسیده لشگری از کوفه سی هزار صفین دیده اند که با دیدن حسین از بس شبیه، هر رسیده است گفته است حرف از فدک نه حرف از مهریه است گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست زینب پیاده شد وسط دشت و رفت و گفت شاید به شام میرسد این ره که هر زنی | وقتی رباب هست، علی اصغر آمده است این جا برادری است که با خواهر آمده است این سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است آه از نهاد این همه لشکر برآمده است ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است با بچه های فاطمه آب آور آمده است رودی کشیده ام که از کوثر آمده است اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است |
همیشه برام سوال بوده اینکه مقابل همه ی این نعمت هایی که خدا بهمون داده چطور باید قدر دان نعمتاش باشیم و این همه لطف و محبت رو جبران کنیم. همیشه سعی میکنم نمازمو اول وقت بخونم، روزه و عبادت های دیگه ای که سفارش کرده به جا بیارم ولی آدمیزاده و هزار تا خطا و اشتباه، انگار دلم آروم نمیگیره. همیشه به خودم میگم شش دونگه حواسمو میدم دست خودت خدا جون. میدونم وقتی برای تو به خاطر تو نیت میکنم لطفت شامل حالم میشه و نگاه …..
نجوا 5 – صدای زخمی این حنجره
برای مشاهده تصویر روی تصویر کلیک کنید.
فایل صوتی نجوا 5
| برای شرح غم جای زبان نکته گویی نیست میان عاشق و معشوق اصلا گفتگویی نیست به سیلی سرخ کرده صورتم را دست نامحرم صدای زخمی این حنجره بوی تو را دارد به غیر از ماجرای شام و از دروازه ساعات لب خاکی من قرآن لب های تو را بوسید همین که سر به روی دامنم داری خودش خوب است | میان عاشق و معشوق اصلا گفتگویی نیست بخوان سر ضمیرم را از اینکه رنگ و بویی نیست وگرنه این سکوت اصلا دلیل ساده رویی نیست اگر چه ای گلو پاره که بعد از تو گلویی نیست خیالت قرص دیگر بین ما راز مگویی نیست تیمم کرده را دیگر نیازی به وضویی نیست به غیر از این برای دخترت آرزویی نیست |
میگن تجربه رو باید قرض کرد نباید بهش رسید یعنی وقتی راه و روشی که یکی دیگه امتحان کرده و به نتیجه رسیده و نگاه کنی و برداشت مناسب رو ازش داشته باشی میش مثل همین جمله تجربه رو باید قرض کرد.تجربه ها چند دسته اند تجربه اگرچه ممکنه تلخم باشه ولی باز سودمنده و مفید نمیزاره راحت آدم از کنار او مسئله عبور کنه دیدم بعضیا هزاربار از یک سوراخ گزیده میشن….
نجوا 6 – بنا شده که فدایش کنند جان با هم
برای مشاهده تصویر روی تصویر کلیک کنید.
فایل صوتی نجوا 6
| گرفته اند اجازه دم اذان با هم میان معرکه چون ذوالفقار می مانند ز داغ آیینه مانند شمع می سوزند زخون این دو گل از دشت لاله می روید نصیب جعفر طیار دو بال پرواز است دو گشواره زینب به خاک افتاده اند ضریح در بغل آنها به خیمه برگشتند به زلف درهمشان روی نیزه می سازند | بنا شده که فدایش کنند جان با هم اگر یکی بشوند این دو نوجوان با هم نشسته اند به سوگش دو شمعدان باهم زدند چون به دل لشکر خزان باهم شکسته است دو بالش درآسمان باهم شدند در پی آن خولی و سنان باهم حسین در بغل هر دو مهربان باهم کنار محمل زینب دو سایبان باهم |
زیر سنگم بری همه ی در و پنجره هارو هم که ببندی حتی نزاری یه ذره نورم وارد بشه باز خدایی که بالاسرته تو رو میبینه و شش دونگه حواسش بهت هست چون دوستت داره و خالق و همه جوره هوای مخلوقش رو داره دلش نمیاد اونو توی لحظه های شاد شاد، و اوج ناراحتی رها کنه.این ما مخلوقاتیم که فراموش می کنیم خدایی داریم نزدیک تر از رگ گردن….
نجوا 7 – بگذار تا بمیرم و عطشان نبینمش
برای مشاهده تصویر روی تصویر کلیک کنید.
فایل صوتی نجوا 7
| بگذار تا بمیرم و عطشان نبینمش اذن همه به دست عمو تا به من رسید دیدم چگونه تکیه زده سر به نیزه اش شرمنده ام که دست کشیدم ز دست تو دیدم که چگونه قاتل او حمله می کند | بین سپاه حیمه به دستان نبینمش اذنم به دست توست که عریان نبینمش خواهم که روی نیزه شیطان نبینمش رفتم که زیر سم ستوران نبینمش رفتم که روی سینه ی قرآن نبینمش |
یه معلم داشتیم که می گفت حسرت کسی رو نخورید و به کسی حسودی نکنید یادتونم باشه که بخیل نباشید حالا از او وقت تا حالا سعی کردم نه به کسی حسودی کنم و نه حسرت کسی رو بخورم و نه به کسی بخل بورزم ولی یادمه همون معلمون گفت غبطه بخورید چون باعث میشه شما هم مسیر رشد و پیشرفت رو پیدا کنی.
و مثل همون آدم نتیجه ای مثبتی رو برای خودتون رقم بزنید آدمایی که توی همه ی مسائل زندگی سعی می کنند حسودی کنند و بخل بورزند و حسرت بخورند اصلا دوست داشتنی نیستند اصلا نمیشه انرژی مثبتی از اونا گرفت. امام حسین علیه السلام فرمودند: ناتوان ترین مردم کسی که از دعا کردن ناتوان باشه و بخیل ترین مردم کسی که در سلام کردن هم بخل بورزه.
نجوا 8 – وقتی زره به پیکر آلاله گریه کرد
برای مشاهده تصویر روی تصویر کلیک کنید.
فایل صوتی نجوا 8
| قاسم که رفت مادرش از غم گلاب ریخت زینب گرفت روضه ماه مدینه را وقتی زره به پیکر آلاله گریه کرد بوی حسن گرفته تمامی دشت را ابن کریم است و به بابا کشیده است ابن کریم است و به بابا کشیده است او جام عشق بود ولیکن ز قامتش فریاد زد عمو نگرانم نباش چون از گوشه های سنگ اصابت شده | پشت سرش ز دیده عمو هم گلاب ریخت چشمش به فرات در غم زمزم گلاب ریخت از این چشم شهید محرم گلاب ریخت در ماتمش رسول مکرم گلاب ریخت مثل پدر به پیکر او هم گلاب ریخت مثل پدر به پیکر او هم گلاب ریخت وقتی که می شکست دمادم گلاب ریخت بابا رسید و برسر راهم گلاب ریخت دیدم که قطره قطره و نم نم گلاب ریخت |
این کار همیشگیم شده وقتی که باد میپیچه و هوای پاک و تمیز رو برایمان هدیه میاره میرم پشت پنجره می ایستم به برگایی نگاه میکنم که روی زمین میچرخند و صدای خش خش اونا یه صدای زنگی توی گوشم ایجاد میکنه با خودم میگم یعنی خدایا میشه گناه و اشتباهات من بنده اتم با لطف و کرمت مثل این برگا که میفتن روی زمین از روی اعمالم پاک کنی یا حداقل یه نشونی بهم بدی……
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.
فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
