نمایشگاه ظهور – نمایشگاه غرفه ای نیمه شعبان

نمایشگاه ظهور و نجات دهنده انسان ها

نمایشگاه ظهور شامل چهار غرفه که به موضوعات ظهور و نجات دهنده انسان ها و مسیر سعادت و رستگاری پرداخته است.

  1. غرفه اول : گذشته و حال جهان / دوران معاصر
  2. غرفه دوم: آینده دنیا و عصر ظهور
  3. غرفه سوم : نجات دهنده کیست ؟
  4. غرفه چهارم : مسیر سعادت و رستگاری

غرفه اول نمایشگاه ظهور – گذشته و حال جهان 

بشر از آغاز خلقت، همواره درد و رنج کشیده و با ستم و بی‌عدالتی هم آغوش بوده‌است. گذشته تاریخ نشان می‌دهد که استثمار و استعمار، ظلم و جهل، فقر و محرومیت، فتنه‌ها و ابتلائات، تبعیضات و نابه‌سامانی‌ها، هم‌راهان دائمی انسان‌ها بوده‌اند. اغوا‌گری و وسوسه‌های شیطانی در این میدان هم سهم خویش را به خوبی ایفاکرده و به این مشکلات و بلایا و نامردمی‌ها، چهره‌ای زشت‌تر و جنایت‌بار‌تر داده و سبب گردیده‌است تا لذات زندگی مادی بر آدمیان حرام شود.

در میان اسناد گذشته، کمتر برگی را می‌یابیم که نشان دهد روزی انسان، این گل سرسبد آفرینش، در چنگال ظلم و ناامنی اسیر نبوده و زیر فشار این همه تباهی به زانو در نیامده‌باشد؛ گویی آلام و رنج‌ها و مشقت‌ها و بدبختی‌ها، یکی از شالوده‌های اصلی صحنه‌های زندگی این اشرف موجودات بوده‌است و ستمگران و جبارانی هم‌چون فرعون، چنگیز و حجاج، مسؤول بر پایی و کارگردانی این صحنه‌ها.

یک صفحه از گذشته سیاه و تاریک تاریخ، فرمان ظالمانه‌ای است که فرعون بر اساس خوابی که دیده است صادر می‌کند. بر مبنای این دستور و برای حفظ و بقای حکومت فرعون، هیچ نوزاد پسری بیش از چند لحظه – که کشتن او وقت می‌گرفت – مهلت زندگی نداشت و این گوشه‌ای از جنایات این فرمان‌روای ستمگر است که بر بنی اسرائیل روا شد و هزاران کودک بی‌گناه به دست جلادان به قتل رسیدند.

صفحه‌ دیگر تاریخ، شمار کشته‌شدگان حجاج‌ بن یوسف ثقفی است که به غیر از جنگ‌ها، بالغ بر صد و بیست‌هزار تن است و شمار زندانیان او به هشتاد هزار نفر می‌رسد! آری، دوران گذشته، دوران ناکامی انسان و بشریت فراموش‌ شده و انسان‌های مظلوم و انسانیت‌های بر باد‌ رفته است و تاریخ، کمتر گذشته‌ای را می‌شناسد که در آن از ظلم و نا امنی و تجاوز و بی‌عدالتی خبری نباشد.

دوران معاصر

آنچه مرور شد از تاریخ کهن بود؛ اما دوران کنونی: گذشت زمان، از سالیان بسیار دور تا به حال، نه تنها روال جدیدی به خود نگرفته‌ است، بلکه آمار و ارقام جنگ و جنایت‌ها، ظلم و ستم‌ها، فقر و تبعیض‌ها و … روز به روز بالاتر رفته و شدت بیشتری گرفته‌ است و از کاهش درد و رنج و بدبختی آدمی خبری نیست.

انسان روزگار کنونی نیز – هنوز که هنوز است – بیش از هر زمان دیگر، ‌قربانی ظلم و بی‌عدالتی و تجاوز هم‌نوعان خویش قرار می‌گیرد … اهریمن، اکنون بر فرزندان آدم بیش از هر دوره دیگر هجوم آورده و در لغزاندن او از صراط مستقیم جسارت بیشتری یافته است …

متأسفانه با همه پیشرفت‌های شگرف و دگرگونی‌های قابل توجه علمی و فرهنگی بشر، تاریخ معاصر، خبر شادی‌آور فراوانی ندارد، بلکه هم چون گذشته با ناراحتی عمیقی حرف می‌زند و از دست سازمان‌های بین‌المللی نیز کاری بر نمی‌آید.

انسان دوره معاصر از تمامی نابه‌سامانی‌های گذشته در مقیاسی گسترده‌تر رنج می‌برد. هنوز جنگ جهانی اول با بیش از بیست‌ میلیون کشته و زخمی به پایان نرسیده است که جنگ جهانی دوم، هفتاد میلیون انسان را در کام مرگ فرو می‌برد. بمباران هیروشیما و نظایر آن، جمع کثیری را از نعمت حیات محروم می‌دارد.

بریتانیا در اشغال چین بیست‌ میلیون تن و فرانسه در اشغال الجزایر بیش از دو میلیون و جنگ میان دو ویتنام، حدود دوازده‌ میلیون کشته و زخمی به جای می‌گذارد. این، تنها گوشه‌ای از انبوه ناملایماتی است که بر انسان‌ها باریده‌ است.

چه بسیار ملت‌هایی که در برابر چشم و گوش جهانیان، با استعمار و استثمار و آوارگی و ناکامی دست به گریبان‌اند! سلاح‌های کشنده و بمب‌ باران‌های ویرانگر و جنگ و ستیز‌ها در نبرد‌های کنونی، آماری میلیونی و سرسام‌ آور را به خود اختصاص می‌دهد و دنیا را در نظر آدمی تیره و تار می‌سازد.

مقدار بمب‌های هیدروژنی و اتمی و … که بشر امروز در دست دارد برای ده‌ها بار ویران ساختن تمامی زمین کافی است! معلوم نیست این همه تسلیحات اتمی و شیمیایی و گازهای عصبی کشنده و بمب‌های نوترونی، موشک‌های قاره‌پیما و کشتی‌ها و زیر دریایی‌ها و هواپیماهای جنگی و … برای که ساخته می‌شود و برای چه هدفی به کار گرفته خواهد شد؟! آیا نه برای زیرورو کردن زندگی این انسان رنج‌دیده و از بین بردن هستی او؟!

اغلب نظام‌های حاکم بر جهان، به جای سعادت و آسایش،‌ تحفه فلاکت و تباهی را برای انسان‌ها به ارمغان آورده‌اند و بیش از هر دوران دیگر، او را به افسردگی، پوچی، سرخوردگی و بن‌بست رسانده‌اند.

از این رو، انسان روی زمین، اکنون در حسرت و تبعیض، در اندوه و ماتم، در بیچارگی و اظطراب، در فقر و تنگ‌دستی دست و پا می‌زند و می‌بینیم که گذشت اعصار و قرون، گلی تازه بر سر او نزده‌است و به هر حال، با بودن چنین اوضاع و گزارش‌های دردناک، جامعه انسانی نمی‌تواند به آینده امیدوار و خوش‌بین باشد و در رسیدن به خوش‌بختی واقعی و زندگی ایده‌آل و مطلوب، دچار ناامیدی نشود.

اینک، این انسان رنج‌دیده – که رفته رفته در طول تاریخ، آسایش زندگی مادی را از دست داده است – زندگی معنوی و اخلاقی‌اش هم دچار تزلزل و نابه سامانی گردیده و آرامش روحی خود را هم گم کرده‌ است. نمونه‌های زیر برخی نشانه‌های دوران ماست که اکنون در روی کره زمین کم و بیش مشاهده می‌شود: اسلام غریب می‌شود؛ چنان که در اول غریب بود. از دین و حق،‌ جز اسمی نمی‌ماند. مؤمن در نگه‌داری دینش،‌ مانند کسی است که اخگر آتش در کف خویش گرفته باشد.

مردمان دین را به دنیا بفروشند. دین آنان، درهمشان و همت آن‌ها، شکمشان و قبله ایشان، زنانشان گردند؛ برای نان خم می‌شوند و در برابر درهم سجده آرند. پروایی نیست که از کجا شکم خود را سیر کنند. همت‌ها تنها شکم و شهوت باشد.

قرآن، مهجور و متروک گردد؛ اما ظاهر آن را بیارایند. شنیدن قرآن بر مردم سنگین و شنیدن باطل آسان آید. کتاب خدا را بر غیر حق تاویل‌ کنند. احکام خدا تعطیل شود. حلالِ حق، حرام و حرامِ وی، حلال گردد. بدعت، سنت شود و سنت، بدعت. بدی‌ها و منکرات را ظاهر و امر بدان کنند؛ و خوبی‌ها را ترک و از آن نهی‌ کنند.

بازار ریا،‌ قضاوت، پیروی از هواها، اتحاد بر ضد دین،‌ بی‌آزرمی و بی‌ادبی پیر و جوان، رواج‌ یابد. ربح و سود تجارت کم‌شود؛‌ چنان که این یکی گوید: چیزی نفروختم و دیگری بگوید: سودی نکردم. از مال حرام اجتناب نکنند.

ربا را حلال شمارند. تجّارشان بر ربا کار کنند. کم‌فروشی رایج شود. هر صاحب صنعتی در صنعت خود دروغ‌گو باشد. دنیا را بر آخرت مقدم‌ دارند. عالم نزد مردم، پست، و فاسق مورد احترام باشد. مؤمن تحقیر شود و فاسق، توقیر. اشرار بر اخیار مسلط‌ شوند. پرده حیا دریده شود. قطع رحم کنند. دنیا هم با آنان اقبال کند. فرزندان به پدران و مادران جفا کنند و به رفیقان نیکی. همسایه به همسایه جفا کند. اندام‌ها و هیکل‌ها، آدمی‌گون باشد؛ اما دل‌ها، دل‌های شیاطین.

نماز و عبادات را سبک‌ شمارند و زکات ندهند. اغنیا برای گردش و میان‌ حالان برای تجارت و فقرا برای ریا به حج روند. مردان، به جامه زنان و زنان به جامه مردان در‌آیند. زنان به کار مشغول شوند و با شوهران در کسب و تجارت شرکت‌ کنند.

وای از پادشاهان جبار و ستمگر! ریاست برای متاع دنیا طلب شود و رشوه، رایج گردد. بر خلاف حق و امر خدا داوری‌ شود. شهادتِ دروغ قبول‌ گردد. دروغ‌گو تصدیق و حدود و احکام الهی تعطیل‌ گردد. فسق، ظاهر و فاسق، ستایش‌ شود. صاحبان مال و ثروت را بزرگ‌ شمارند.

مسکرات، قمار، زنا، غنا، طرب، لهو و دروغ و گناهان بزرگ رایج و ظاهر شود. جور و تعدی، عمومی و هرج و مرج، قتل و خون‌ریزی،‌ تفرقه و اختلاف،‌ بی عفتی و بی غیرتی،‌ دورویی و چاپلوسی،‌ خوش‌ظاهری و بد باطنی، سخن‌چینی و کبر،‌ حسد و حرص و بخل و دنائت زیاد شود. وفا به عهد و پیمان و اخوت و برادری در راه خدا نقصان گیرد.

آیات الهی در زمین و آسمان ظاهر شود؛ اما هیچ اثری در کسی نداشته‌باشد و در یک سخن: اسلام غریب می‌شود؛ چنان که در آغاز غریب بود … آثاری که در این غرفه مشاهده می‌شود منابعی مفید برای مروری بیش‌تر بر گذشته دنیا و دوران معاصر است


غرفه دوم نمایشگاه ظهور – آینده دنیا و عصر ظهور

مسأله بشریت،‌ پس از سرخوردگی‌ها، مساله‌ آینده است. نسل معاصر دچار بیم‌ها و نگرانی‌ها و یأس‌هاست.

ظاهر حوادث گذشته از آینده‌ای تاریک حکایت دارد؟

آیا آینده مانند گذشته است؟

آیا بشر – که تا این دم، در شامی تیره به سر برده‌است و روزی و روشنایی‌ای ندیده – تابش خورشیدی بر زندگی خویش نخواهد دید و تاریکی‌های حیاتش را روشن نخواهد یافت؟

آیا آن روز نخواهد رسید که دیگر دردها به درمانی رسیده‌ باشد و نابه‌سامانی‌ها به سامانی؟

آیا روزگار تعدی‌ها، تضادها، خود‌پرستی‌ها و سود جویی‌ها به سر نخواهدآمد و مردمی‌ها و فضیلت‌ها، جایگزین آن‌ها نخواهد شد؟

این درست است که آدمی،‌ بر اثر گوش نسپردن به ندای مربیان الهی -که آمدند تا فطرت او را بیدار سازند و او را در مسیر کمال و سعادت رهنمون باشند- دچار این همه آشفتگی و درد شده است و دنیا را از پلشتی و بی عدالتی مالامال کرده‌ است که هیچ‌کس، از فقیر و غنی، در آن احساس آرامش و امنیت ندارد؛ اما آیا این سرنوشت محتوم بشر است که از آن روز که به عرصه وجود پانهاد تا روز رستاخیز، زندگانی هم راه با درد و محکوم به نابودی داشته‌باشد و به نیک‌ فرجامی او امیدی نرود؟!

گرچه انسان، اکنون در برابر مشکلات شکست خورده‌است، شکست کنونی وی را پایان همه چیز نمی‌توان پنداشت؛ ‌همه ادیان الهی و غالب مکاتب بشری علی رغم مخالفت‌ و عناد آدمیان در برابر پیام‌آوران الهی، بر این سخن اتفاق دارند که انسان نباید ناامید گردد. پیام مشترک همه آن‌ها،‌چشم‌داشت به آینده‌ای امیدبخش است که در آن دوران، خورشید امید و سعادت، طلوع خواهد کرد و نجات‌بخشِ انسان خواهد آمد.

“تاگور” اندیشمند مشهور معاصر می‌گوید: اکنون من مرتکب این گناه نمی‌شوم که اعتقادم را نسبت به انسان از دست بدهم و شکست کنونی بشریت را شکست نهایی به شمار آورم. من به آینده می‌نگرم و زمانی را در نظر دارم که این فاجعه عظیم به پایان می‌رسد؛‌ تاریخ ورق می‌خورد و آسمان دوباره سبک می‌گردد و از شهوات تهی …  شاید سپیده این صبحِ روشنِ فردا از شرق بر خیزد که خورشید نیز از آن‌جا می‌دمد و در آن هنگام، انسان شکست نایافته،‌ میراث از چنگ رفته‌ خود را دوباره به چنگ آورد.

خداوند – تبارک و تعالی – به پیامبران و اهل ایمان، برآورده‌ شدن آرمان‌های والایشان و چشیدن طعم شیرین پیروزی سریع در دنیا و لذات اجر و ثواب در آخرت را وعده داده‌ است.

اینک، یگانه سرچشمه امید و خوش‌بینی، آیین اسلام است که اصول و احکام آن به وفور، لزوم برآمدن سپیده‌دمِ خوش‌بختی در تاریخ بشریت را تأکید می‌کند و به پیروزی حتمی عدالت و امنیت و آرامش حقیقی بر سردم‌داران ستم و بدبختی و درد – که زندگی انسان را در طول تاریخ، تلخ و تاریک کرده‌اند – نوید می‌دهد. اسلام به تنهایی پیام‌آور امید وخوش‌بختی برای بشر است تا او را به کمک یک طرح اصلاحی و همه‌جانبه و تکامل‌یافته از پریشانیِ حاصل از نومیدیِ کشنده، رهایی‌بخشد.

اسلام، ادامه‌ ادیان پیشین آسمانی است که جملگی،‌ آینده سعادت‌ باری را به بشریت نوید می‌دهند تا فرمان‌روایی زمین و جهان از آن طلایه‌داران با ایمان و نیکوکار گردد و آن زمان که این فرمان‌روایی به دست اینان بیفتد، فرصتی برای سعادت و یک دوره آرامش و رفاه، دست خواهدداد.

تعالیم اسلامی، به ویژه شیعی، درباره آینده و منجی موعود و روش‌ها و اقدام‌‌هایش، از امیدآفرین‌ترین بخش‌های سازنده است که از فرجام خوش تاریخ و سرانجام دل‌پذیر و آرمانی زندگی انسان سخن‌گفته و مژده آن را داده‌است.

پیامبر اکرم (صلی‌ الله‌علیه‌ و آله‌ و سلم) بارها و بارها در طول حیات نورانی خود، امت خویش را به ظهور نجات بخشی الهی از فرزندان خویش که نامش، نام آن حضرت و کنیه‌اش، کنیه اوست و مردگان در زمان حکومتش آرزوی حیات مجدد کنند، ‌بشارت داده‌است :

« شما را به ظهور مهدی در میان امتم – با تمام اختلافاتی که دارند – مژده می‌دهم تا زمین را از عدل و داد پر کند؛ همان گونه که از ظلم و ستم پر شده‌ باشد. ساکنان زمین و آسمان از او خشنود خواهند بود.»

پروردگار وعده داده‌ است که بر گروه‌های ستم‌دیده و مستضعف و رنج‌ دیده زمین – که بهترین نمونه‌های آنان، اهل بیت نبی خاتم، امامان حق (علیهم‌السلام) هستند – منت خواهد گذارد تا عملاً رهبری جهان را به عهده گیرند و در پناه حکومت عدل و داد و ایمان،‌ وارثان ثروت‌های مادی و معنوی شوند.

رهبری این نهضت در اختیار امام معصوم – که برگزیده‌ خداست و هم راه را می‌شناسد و هم می‌تواند انسان را به مقصود برساند – قرار می‌گیرد. این حکومت عدل را موعودِ عدالت‌گستری راهبری می‌کند که عدالت را وارد خانه‌ها می‌سازد؛ هم چنان که سرما و گرما وارد خانه‌ها شود.

او حکیمی است که در زمان حکومتش تمامی مخلوقات با صلح و صفا و آرامش در کنار هم زیست‌کنند؛ نه فقیری در عهدش یاد شود و نه گرسنه‌ای پیدا. دستِ با کفایتش عقل را بر مخلوقات کامل‌ کند و هدف خلقت یعنی عبودیت اختیاری توأم با معرفت در بشر را تحقق‌ بخشد.

در آن روزگار،‌ از آسمان بارانِ فراوان ببارد و زمین هیچ روییدنی را در دل نگاه‌ ندارد. هر دانه گندم هفتصد دانه ثمر دهد و گرسنه‌ای پیدا نشود. همه بیماران شفا خواهند یافت و نام بیماری‌ها به سینه لغت‌‌نامه‌ها باز خواهدگشت. گنج‌های پنهانِ زمین آشکار و مال آن ‌قدر زیاد خواهد شد که هیچ مستحق و فقیری یافت‌ نشود. در آن دوران، آن چه هست، ‌هم‌ترازی و مساوات و یگانگی است تا آن‌جا که هر کس، هر چه نیاز دارد، بی‌هیچ ممانعتی، ‌از جیب دیگری برمی‌دارد.

عصر طلایی ظهور یگانه منجی انسان – که همه پیامبران الهی و متفکران بشری به ظهور او چشم دوخته‌اند -‌ عصری است که بنا به روایات مذهبی بیست‌ و پنج بخش ناگفته‌‌ بیست‌ و هفت حرف علم در آن ظاهر می‌شود. زنان در خانه به کتاب خدا و سنت پیامبرش حکم‌ کنند. کینه‌ها از سینه‌ها بیرون رود. اختلاف‌ها برطرف‌ گردد. حق مظلوم از ظالم گرفته‌ شود. دوستی واقعی پدید آید. راه‌ها امن شود. ربا ریشه‌ کن گردد. غم‌ها زدوده‌ شود.

در آن عصر، ‌همه شالوده‌ها به هم می‌ریزد. نظام‌ها و سیستم‌ها دگرگون می‌شود. برنامه‌ها تغییر می‌یابد. بهره‌کشی و استثمار نابود می‌گردد. فرمان‌روایی‌‌ها و فرمان‌ گذاری‌های نابه‌جا از زمین زندگی ریشه‌کن می‌شود.

کاخ‌ها فرو می‌ریزد. سازمان‌هایی انسانی تشکیل می‌گردد. ارزش‌های مادی یک سو زده می‌شود. مقیاس‌ها دگرگونه می‌گردد. روش اندیشه و تفکر انسان، بر اساس قانون آسمانی قرآن پایه‌گذاری می‌شود و نوع‌دوستی و محبت،‌ به کمال خود می‌رسد. آری، به گفته امیر ابرار (علیه‌السلام): «چون سختی به نهایت رسد،‌ آسایش پدید آید و چون حلقه‌های زنجیرِ گرفتاری سخت تنگ گردد، راحتی رخ نماید.»

بی‌شک، این وعده‌ها در تاریخ گذشته انسان تحقق‌ نیافته و تا به امروز نیز جامه‌ عمل نپوشیده‌ است. دو راه، بیش نیست: یا اینکه به درستی این وعده مشکوک باشیم (که از این اندیشه باید به خدا پناه برد) یا بر این باور باشیم که این وعده‌ها در آینده تحقق خواهند یافت. آری، در درستی این وعده‌ها نمی‌توان تشکیک کرد؛ زیرا:«این وعده الهی است و خدا هرگز خلاف وعده نمی‌کند.»

پس مطمئن‌ باشیم که این وعده‌ها در آینده به صورت یک حقیقت واقعی در‌ می‌آیند؛ هرچند که این آینده دور باشد. اگر زندگی هدف دارد و آدمی از گذشته تا به حال، به هدف آرمانی و غایی دست نیافته‌ است، هدف‌داری و حکمت آفرینش حکم می‌کند که: ناگزیر،‌ عصر زندگی ایده‌آل در پیش باشد و امید به زندگی در آن عصر،‌ امری معقول و درست خواهد بود.

از این رو، زنده نگه‌ داشتن حس امید و حالت انتظار و ایمان به آینده روشن اسلام و بشریت، کاری ارزشمند و بزرگ است؛ آینده‌ای روشن که با دست پر‌کفایت نجات‌ بخشی الهی تحقق خواهد یافت؛ آینده‌ای که بنیان و جوهره اصلی و عنصر اساسی آن، عدالت گستری است. این سنت الهی است که تحقق خواهد یافت و اگر از عمر جهان بیش از یک روز نمانده باشد، ‌در آن روز،‌ فرزانه فرزانگانِ جهان و نمونه کاملِ انسانِ صالح، پرده از رخسار بر خواهد گرفت و سنت و عدالتِ الهی را پدیدار خواهد ساخت.

آن‌گاه، روزگار،‌ روزگارِ عدالت است و دادگری؛ مساوات است و برابری؛ قانون است و حکومت قانون و جامعه‌ای است از آنِ خدا‌ پرستان و مسلمانان واقعی است که هیچ رنگی از ظلم،‌ فساد و شرک و جهل و تبعیض در آن دیده نمی‌شود.

آثاری که در این غرفه از نظر می‌گذرانید بخشی از منابع قابل استفاده در شناخت آینده دنیا و عصر ظهور است.


غرفه سوم نمایشگاه ظهور – نجات دهنده کیست؟

راه نجات انسان‌ها، پیروی از مکتبی است که:

  1. برتمامی زوایای آفرینشِ انسان آگاهی داشته‌باشد؛
  2. علت و هدف از خلقت بشر را بداند؛
  3. کلیه عوامل مؤثر و راه‌های تحقق آرمان‌های والا را دارا باشد.

پیش از این گفتیم که خدای مهربان، انسان‌هایی برگزیده را از سوی خود معرفی کرده و با نشانه‌های قدرت و آگاهی خویش، برای هدایت بشر به سوی سعادت و رستگاری فرستاده‌است؛ سعادتی که راه رسیدن به نجات است. این گزیدگان، پیامبران الهی و جانشینان آنان‌اند که هم راه را می‌شناسند و هم می‌توانند انسان را به مقصود برسانند.

در این راستا، آخرین فرستاده الهی و سرور انبیا و رسل حضرت محمد‌ بن‌ عبد‌الله (صلی‌ الله‌ و علیه‌ و آله‌ سلم) پس از پایان دوران رسالت خویش، برای ما دو یادگار گران‌قدر بر جای گذاشتند که یکی هادی صامت و خاموش است؛ قرآن، و دیگری هدایتگرانی گویا برای هر زمان. چنین تعهد شده‌است که هر کس، توأمان، به دامان قرآن و ولی خدا دست‌زند و از امامش هدایت خواهد، راه‌های هدایت و سعادت را خواهدشناخت و به گم‌راهی و ضلال دچار نخواهدشد. این هدایتگران، دوازده جانشین برگزیده الهی‌اند که به انسان‌ها معرفی شده‌اند.

آخرین این جانشیان، مردی است از خاندان پیامبر اسلام (صلی‌ الله‌ و علیه‌ و آله‌ سلم) که از آن حضرت تنها ده پدر فاصله دارد.

او حضرت محمد‌بن الحسن(المهدی) فرزند حسن‌ بن‌علی(العسکری) فرزند علی‌بن‌محمد(الهادی) فرزند محمد‌بن‌علی(الجواد) فرزندعلی‌بن‌موسی( الرضا) فرزند موسی‌بن‌جعفر( الکاظم) فرزند جعفربن‌محمد(الصادق) فرزند محمد‌بن‌علی(الباقر) فرزند علی‌بن‌الحسین(السجاد) فرزند حسین‌بن‌علی(الشهید) فرزند علی‌بن‌ابی‌طالب(امیر‌المؤمنین) علیهم‌السلام است.

آن منتظَر تاریخ در سال دویست‌ و پنجاه‌ و‌ پنج هجری قمری در سامرا به دنیا آمده و چیزی نگذشت که به محاق غیبت رفت تا آن‌گاه که خدا بخواهد. عصر ظهور حضرت ولی‌عصر (علیه‌السلام) عصر شکوفایی انسانیت‌ها و تکامل معنویت‌هاست. آن حضرت به عنوان منجی موعود برای به انجام رساندن چنین رسالت بزرگ و عالم‌گیری ذخیره گشته‌ است و حقیقت و عظمت برنامه‌های او جز پس از ظهور آشکار نخواهد شد.

راه و روش او، راه و روش پیامبران و تداوم‌‌ دهنده آن است. او تحقق بخش کامل همه خواسته‌های پیامبران و اسلام است. او امام زنده دوران ماست و هم چون پدری مهربان، شاهد اعمال ما، و الطافش شب و روز بر ما سایه گسترانیده‌ است. او حجت و دلیل خداست و قدرت حق را در آستین دارد. آگاهیش از علم الهی سرچشمه گرفته و با تمام این داشته‌ها، پشتیبان ما و دل‌سوز سرنوشت ماست.

آن حضرت، در میان ما طوفان‌زدگانِ عصر غیبت، هم چون کشتی نوح و سفینه نجاتی است که غرق‌شدگان و اسیرانِ امواج بلا را به سوی ساحل امن و رستگاری می‌برد. داستان او، داستان کعبه است که باید به سویش پر کشید و به دور شمعِ وجودش طواف‌ کرد و از پرتو انوار نورانی‌اش روشنی و حیات گرفت.از این رو، بر ماست که:

  1. او را بشناسیم؛
  2. با او ارتباط پیدا کنیم؛
  3. از او راه را بخواهیم و راهی را که او می‌نماید، بپیماییم.

اینک، در عصر غیبت، چگونه می‌توان از تابش آن خورشید بهره‌مند شد؟ آیا معنای نهان‌زیستی امام ‌عصر (علیه‌السلام) فرو نهادن شأن امامت و محرومیت کامل ما از آثار وجودی آن امام همام است؟ پاسخ، منفی است؛ زیرا امام زمان ما – گرچه غایبند – از نظرِ رساندنِ هدایت و دست‌گیری از مردم، هیچ گونه فرقی با دیگر امامان ندارند. غیبتِ ایشان زمینه‌ای است برای امتحان بشر تا آزموده‌شوند که اگر امام را نمی‌بینند، آیا باز هم از او هدایت می‌خواهند یا نه؟

پس شأن امامتِ امام عصر (علیه‌السلام) در دورانِ غیبت به جای خود باقی است. از این رو باید به دامان آن حضرت چنگ‌زد؛ بدو تمسک جست و هم راه را جست و هم راهبر را. باید از او خواست تا ما را به سر منزل سعادت و رستگاری برساند.

چند کتابی که در این غرفه به نمایش گذارده شده‌ است، هر کدام به نحوی راه‌نمای برقراری این شناخت و ارتباط‌ اند. امید که با مطالعه‌ی آثاری این چنین، این رابطه را پی گیریم و محکم‌تر کنیم.


غرفه چهارم نمایشگاه ظهور – مسیر سعادت و رستگاری

آن‌گاه که آدمی را تازیانه‌های ستم و ظلم به درد آورد، و جور و طغیانِ زمانه، خسته و ناتوان سازد و فساد و انحراف حاکم بر جامعه، آبرو و حیثیت او را بَرَد، با قلبی پر‌اشتیاق و چشمانی در انتظار، امام عصرش، منجی عالم بشریت را خواهد خواند و با استغاثه و سر دادن آه و ناله‌های سوزان و …، ظهور هر چه زودتر امامش را در‌خواست خواهد کرد.

هر‌گاه انسان مؤمن، متوجه مظاهرِ کفر و نفاق شود و دست‌به‌دست‌دادن و هم‌پیمان‌شدنِ ستمگران را برای پای‌مال کردن احکام اسلام ببیند و فضای پر اختناق و وحشتی که مؤمنان مخلص و پاک در آن به سر می‌برند، او را ناراحت‌ کند، در آن صورت است که به خدا پناه می‌آورد و از او درخواست می‌کند که هر چه زودتر امیدِ انسانیت و امامِ بر حق و پیشوای آسمانی دوران، ظهور کند.

گاه این استغاثه به شکل دعایی تجلّی می‌کند که به وسیله آن، بنده با ایمان به سوی خدای حکیم خود رو می‌آورد تا با آشکار ساختن امام عصر (علیه‌السلام) و آیین حق و عدل خود، به وعده خویش جامه عمل بپوشاند.

مگر خداوند عطوف به راهنمایی آن عالِم ربانی، ‌منتظِران موسی را به درخواست و دعا برای فرج در آستان الهی دعوت نکرد و خداوند با اجابت خواسته آنان، ظهور موسی را برای گشایش مشکلاتشان پیش نینداخت؟

سلطه زشتی بر زیبایی و غلبه ناحق بر حق با ظهور منجی، ابطال می‌شود و مجدداً تسلط نور بر ظلمت، و غلبه راستی بر کژی تأمین می‌گردد. این خوش‌بینی در پایان یک سلسله مرارت‌ها و سختی‌ها – که ناظر بد‌کاری و حاکی از بد‌بینی است‌ – قرار گرفته‌ است و به تلخی‌ها و سوزها و ناکا‌می‌ها و یأس‌ها پایان می‌بخشد.

تا حصول این شرایط، نباید دست بر دست گذاشت و ناراستی و کژی را گستاخ‌کرد تا بر راستی و درستی چیره‌ شود و دوران سلطه و حکومت پاکی را بر جهان خاتمه‌ دهد. هر کسی در حدود امکانات و توانایی خویشتن، به ستیزه و مقابله در برابر ناپاکی، مأمور و مسؤول است. کافی است به «او» توجه‌کنیم و هم از «او» بخواهیم. تنها شرط وصل، خواست ماست. پس اینک بر ماست که:

دل بدو بسپاریم. محبتش را در دل ارج نهیم. راه ارتباط با وی را – که توجه درونی و خدمت‌گزاری در راه اوست – آغاز کنیم. هم‌چون یکی از اعضای خانواده خویش با او انس‌ گیریم؛ پیوسته به یادش باشیم و هر صبح و شام بر او سلام‌ کنیم و به خاطر سلامتی و رفع بلا از وجود نازنینش صدقه‌ بدهیم؛ اعمال مستحبی و کار‌های نیک را به نیابت ایشان انجام‌ دهیم و برای زندگی روز‌مره و رستگاری در آن از او یاری جوییم؛ زیرا او باب خداست در میان مردم. خوشا به حال منتظرانش! خوشا به حال دعا‌گویان برای سلامتی و ظهور او در عصر غیبت!

خوشا بر احوال افرادی که توفیق‌یابند خدمت‌گزار او باشند و آن پدر مهربان را به مردم حیرت‌زده آخر‌الزمان – که هر روز بر اثر فتنه‌ای از او دورتر می‌شوند‌ – معرفی کنند. اوصاف او را بگویند و نام او را بر سر زبان رانند. هر صبح و شام، چشم انداز ظهور آن آرمانِ عدالت باشند؛ او که جدّ بزرگوارش، حجت ششم خدا،‌ امام صادق (علیه‌السلام) درباره‌اش فرمود:

« اگر ایام زندگی او را درک می‌کردم، تمام عمر خدمت‌گزار او می‌شدم. » و خوشا بر آنانی که در عصر غیبت، به وصیت جدش عمل می‌کنند که فرمود: « به هم نیکی‌ کنید و مهربانی‌ نمایید. سوگند به آن کس که دانه را در دل خاک شکافت و جان انسان را آفرید، روزگاری برسد که کسی برای درهم و دینار خویش جایی نیابد؛‌ به این علت که همه مردمان از فضل خدا … بی‌نیاز و مستغنی‌اند.)

آن مهربان، خود از خدا، برای ما خیر‌ها می‌طلبد؛ خطاهای ما را نادیده می‌گیرد؛ نیاز‌های ما را می‌داند؛ راز دل ما را می‌شنود و از ما دست‌گیری می‌کند. محال است ما را نصرت و یاری ندهد و دعای خیر مستجابش را از ما دریغ بدارد. هر توجه ما به او، توجه او را به ما در بر دارد؛ همان توجهی که تنها لحظه‌ای بر «حر» شد و از فرمانده لشکر ابن‌زیاد، آزاد مردی رستگار و جاودانه ساخت.

آیا فراموش کرده‌ایم که «او» زنده است و نظاره‌گر ‌ما؟ آری،‌ در کوچه‌ها و بازار‌های ما رفت و آمد دارد. چه بسیار که او را می‌بینیم؛‌ اما نمی‌شناسیم. بر فرش‌های ما قدم می‌گذارد؛ به تشییع مردگان می‌آید؛‌ سخن ما را می‌شنود و اعمال ما را می‌بینید و سلاممان را پاسخ می‌‌گوید. بیایید به وظایفمان نسبت به «او» بیشتر عمل‌کنیم.

به عنوان پدر معنوی خویش، از او یاری و استعانت‌ بجوییم تا گره‌های زندگی‌ما به دست با کفایت آن پدر پرمهر باز گردد و بدانیم که او نیز گره‌ای در زندگی خویش دارد که باز‌شدنش به دست او نیست؛ به دست خداست و اراده و خواست دعایی من و تو؛ همان گره غیبتی که به دست ما انسان‌ها زده شده‌ است که اگر باز شود، فرج او و ما، با ظهور پربرکتش به دست‌آمدنی است و سعادت و رستگاری،‌ قله‌ای فتح‌شدنی.

اگر ظهور موسی (علیه‌السلام) که موعودِ حضرت یوسف بود و برای نجات نیم‌میلیون بنی‌اسرائیلی از چنگال یک فرعون، با پشتیبانی چند نشانه از آیات قدرت الهی، با نیایش به درگاه خدا به پیش انداخته‌شد، بعید ندانیم که خالق مهربان، به همین نحو با دعایی از سر اخلاص و سوید‌ای دل، ظهور مولای غایب از نظر – که موعود همه‌ پیامبران الهی است و میلیارد‌ها انسان درمانده را از چنگال صد‌ها فرعون رهایی می‌بخشد و همه‌ی نشانه‌های انبیا در اختیار اوست -‌ را مقدر نفرماید.

پس آن‌گونه باشیم که او دوست دارد و با توجه به او و استدعای ظهورش از خدا، به همراه پارسایی و دین‌داری، زمینه ظهورش را فراهم‌ سازیم و از خدمت‌ گزارانش باشیم تا لبخند رضایتی بر لبانش بنشانیم و مشمول دعای خیر حضرتش گردیم که نتیجه‌اش سعادت حقیقی و رستگاری جاودانه ماست.

اللهم عجِّل لولیِّک الفرجَ و العافیهَ و النَّصرَ و امنُن علینا برِضاه … و هَب لَنا رأفتَه و رحمَته و دعائه و خیره ما نَنالُ به سعه من رحمتک و فوزاً عندک.

آثار عرضه شده در این غرفه، وظایف منتظرانِ آن منجی موعود الهی را با تفصیل بیش‌تر ترسیم می‌کند. امید آن که مطالعه و مراجعه به این منابع، پویندگان مسیر سعادت و رستگاری را مددکار و راهنما باشد.


فایل صوتی شماره 1

فایل صوتی شماره 2


دسترسی سریع و آسان به راهکار و محتوا برای مناسبت‌های نیمه شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.

فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
انواع کتیبه غدیر
انواع استیکر پشت شیشه خودرو
اسپند دودکن
انواع جادستمال کاغذی
انواع مگنت یخچالی مذهبی
انواع استکان مذهبی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا