نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته – نمایشنامه رادیویی مباهله
نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته – روایت مباهله به صورت خلاصه
نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته ، روایت داستان مباهله به صورت خلاصه است که بخش هایی از آن در غالب نمایش رادیویی پخش شده و بخش های دیگر به وسیله ی 2 راوی، روی سکوی به صورت زنده اجرا می شود.
فایل صوتی بخش اول نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته
متن صوت بخش اول نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته
فضای اولین نمایش، هنگامی است که مردم نجران به دستور اسقف اعظم شهر گردهم آمدند و در حال ورود به کلیسا هستند. آنان، با توجه به شایعاتی که شنیده اند، حرف هارا دهان به دهان می چرخانند تا وارد کلیسا شده و حقیقت ماجرا را از زبان اسقف اعظم بشنوند.
مکالمه ی یعقوب، یهودا و نوفل، یکی از این گفتگوهای عامی است که در فضای تعجب و حیرت دیالوگ های خود را بیان می کنند. آنان از سخنان یکدیگر نتیجه گیری می کنند و سر آخر راهی کلیسا می شوند.
ای یعقوب، میبینی خرقه پوشان پیرو آرییوس هم به نجران آمده اند. آنان اینجا چه میکنند؟؟؟ پوریان ساریوس را هم میتانم ببینم عجیب است تمام فرقههای آئین مسیح در نجران جمع اند. نباید آنان را در شهر پیروان کلیسای روم راه میدادند ما سالهاست که راهمان را از آنها جدا کردهایم نمیتوانم حضورشان را تاب بیاورم.
اصلا چرا باید…. اَه بس است. این همه سخنان بیهوده و بیمایه…قسم به خدای پسر تعصبات امثال شماست که مسیح باوران را امروز به این غرقاب کشیده اگر ما پیروان عیسی دست اتحاد به یکدیگر ندهیم چگونه در برابر گزاف گوییهای اعربو دین نو ظهورشان بایستیم.
حق با توست باید همگی از خدایان سه گانه مقدسمان دفاع کنیم. دیگر تمامی اهالی نجران و غلام یمن از گستاخی آن مرد همگی آگاهند. به قلیان میآیم وقتی به یاد میآورم اعراب بی تمدن تمامی امپراطورهای عظیم را به دین خود فراخوانده خسروی ایران، قیصر روم، شنیدهام در حبشه هم دینش غوغا کرده قسم به روحالقدس شمشیرم را به خون ۷۰ مسلمان آغشته میکنم.
به نیت قرب خدای پیغمبر اری اری چارهی کار این مسلمانان میدان ندیده دهها هزار شمشیر آخته ی مردان نجرانی ست. باید با تیغ تیز به استقبالشان رویم. خشمتان را بگذارید در هنگام فتح بصره حال به فرمان اسقف اعظم همه به کلیسا میروند تا این ماجرای صد روایت را از زبان او بشنوند. بروید. برویم برویم…
فایل صوتی بخش دوم نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته
متن صوت بخش دوم نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته
این نمایش با دیالوگ هایی از کرز آغاز می شود. او که فرمانده نظامیان نجران است با لحنی شیطانی، استوار و جسورانه، قصد شورانیدن مردم را دارد تا دربرابر نامه ای که از طرف پیامبر به نجرانیان رسیده، جنگ را انتخاب کنند. گفتگو ها در کلیسای نجران، در حضور مردم است.
ای مسیح باوران من کرز فرمانده مسیحیان نجران همگی شنیدید که پیامبر نو ظهور، ما متمدنترین مردمان این نواحی را چگونه در خفت و خواری خطاب نموده و کافر شدن از دیدن پدرانمان را پیش پایمان نهاوه است راه را که نزدمان نهاده است جز ذلت و زبونی نیست.
آیین پیشینیان خود را بفروشیم و به دین او درآییم یا اینکه در استعمار مسلمین باشیم به آنان جزیه پردازیم و راه سوم شمشیر بر کشیم از آیین عیسویان دفاعی آزاد مردانه کنیم.
چه میگویی کرز تو با این سخنان مردم را…. اِ بس است جناب آسس خشم مردم را نمیبینید آنان در برابر کفار مدینه جز جهاد برای دینشان نمیخواهند.
صبر کنید دست از قضاوت های عجولانه و کورکورانه بردارید. سخنان با شما دارم که حقایقی مستور را برایتان آشکار میکند. جناب حارثه با تمام احترامی که برای شما قائلیم اما فکر میکنیم مردم تصمیم خود را گرفتهاند. نه مردم هیچ تصمیمی اتخاذ نکردهاند این تو هستی که آنان را شوراندهای آنان هنوز لختی از حقیقت را نشنیدهاند.
فایل صوتی بخش سوم نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته
متن صوت بخش سوم نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته
در این قسمت اسقف اعظم با صدایی رسا و مستحکم نتیجه مذاکرات کلیسا را به مردم اعالم می کند. جناب اسقف جناب اسقف با سخنان ابو حارثه این مردم را در تزلزل و انعطاف میبینم. تصمیمی اتخاذ کنید تصمیمی اتخاذ کنید تا صلیبها رانشکستهاند.
ای مردم گوش فرا دهید من عاقب اسقف اعظم نجران اعلام میکنم که برای اتمام حجت با پیامبر نو ظهور محمد با راهبانی متتخب راه مدینه را پیش میگیریم تا هر آنچه در این نامه و در آن صُفا مقدس خواندهایم با چشمان خود نظاره کنم. تا بازگشت ما بر دین خود بمانید و واری همچنان عیسی را فرزند خدا بشمارید وسلام.
فایل صوتی بخش چهارم نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته
متن صوت بخش چهارم نمایشنامه قصه ام شهر را بهم ریخته
این رادیو نمایش هنگامی است که اسقفان در صبح روز مباهله با نشانه های عذاب رو به رو شده و در کمال هراس و تعجب پس از گفتگو با یکدیگر در برابر پیامبر تسلیم می شوند.
بیش از این تحمل ندارم محمد و اهل بیتش هنوز دست بر آسمان نبردهاند. ابرهای ابرهای سرخ بر ما سایه افکندهاند زمین زیر پایمان به لرزه در آمده یا بن حارقه دست از مباهله برنداریم عذابی دردناک عذابی دردناک دودمان ما و اهالی نجران را در هم میکشد میبینی آسمان می غرد روی بادها بادها عاقبت از نفرین محمد و آلش را بر ما دارد…
حیوانات هم بی تاب شدهاند. نابودیمان را با چشم میبینم. جناب اسقف جناب اسقف بس است دیگر محمد را از مباهله باز دار راهی جز تسلیم نیست دستان برافشتهی آن پنج نفر ما را در غرقاب عذاب الهی فرو میبرد. تا زمین ما را در خود فرو نکشیده باید پیش رویم و حکم پیامبر اسلام را گردن نهیم.
چرا ساکت شدهای اسقف کاری بکن تا نفرینش جانمان را نستانده. مباهله نمیکنیم مباهله نمیکنیم قسم به خداوند با چشمان خود میبینم چون دست بر آسمان بردهاید آسمان و زمین مهیای عذابی هولناک بر ما شدهاند اِ اِ اِ بس است دیگر ما تسلیم امر شما هستیم.
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.
فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمهشعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
مطالب این سایت عاااااالیه
عالی
خداقوت
در پناه اهل بیت علیهم السلام باشید