دکلمه ابلاغ رسالت – دکلمه غدیر
دکلمه ابلاغ رسالت (بیان کننده ماجرای جانشینی حضرت علی علیه السلام)
دکلمه ابلاغ رسالت ، سخنان پر مهر حضرت محمد صلی الله علیه و آله را هنگام جانشینی حضرت علی علیه السلام بر مردم و رفتار مردم پس از پیامبر با حضرت علی علیه السلام را شرح می دهد.
متن دکلمه ابلاغ رسالت – کلام زرین
همه ایستاده بودند، همه گوش به فرمان، همه سراسر شوق شنیدن و رسول خاتم، خاتم الانبیاء، نبی رحمت خدا صلی الله علیه و آله ایستاده بر فراز منبری بلند، به بلندای هفت آسمان آفرینش، تکیه بر اریکه ی ابلاغ رسالت.
«که هان مردمان! هر که من مولای اویم، پس از من، علی سرپرست و مولای او خواهد بود.» «هان مردمان! علی؛ برادر من، وصی من، جانشین من و امام بعد از من است.» «هان مردمان! او نزدیک ترین شما به من، عزیزترینتان نزد من و …»
و کلام زرین و خطبه وزین حضرت ختمی مرتبط، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله همچنان در حال بارش و ملک و ملکوت غرق در سکوت و اطاعت… ای مردم! هرگز از علی روی برنگردانید که خواری و ذلت گریبان گیرتان خواهد شد.
و ما دیر رسیدگان زمان، افسوس که نرسید دستمان به دامن تو که با تو و مولای پس از تو پیمان بندیم! ما دیر رسیدگان به وعده گاه، افسوس که ندیدیم دست تو را بر فراز دست ها، تا پیمان ببندیم با تو و مولای پس از تو.
اما هر چند دیر آمده ایم و دیر رسیده ایم به وعده گاه، اما شنیدیم پیام الهیت را و پیوند زدیم ایمانمان را با شجره ی طوبائی که تو آن را بر افراختی. که همان روز غدیر فرمودی: هان مردم! هموست که خاتم امامان از ماست! و کجائی مولای زمانه ی من؟ کجایی پیشوای آخرین؟ کجایی که اکنون سرگشته کوی و برزن ها به دنبال رایحه ای از عدالت، نسیمی از دانش انباشته و ردپایی از باور راستین تو حیرانیم … حیران!
پی نوحی که رستگاران را بخواند به کشتی نجات، عیسائی که بدمد جان دوباره به اموات! پی موسایی که مژده یکتاپرستی به امت بدهد؛ ابراهیمی که ریشه ی بت و بتخانه بشکند …
متن دکلمه ابلاغ رسالت – حجت باقی حق
ما دیر رسیدگان زمان سخت آرزومندیم بهار حضور تو را با ترنم کلام خدایی پیامبر آخرین عجین کنیم که فرمود: مردی والاتبار، وارثی برگزیده، هدایت گری احاطه دار بر دل ها، خواهد آمد …
ای آخرین مقتدا، ای مهربان ترین پدر، ای حجت باقی حق، ظهور پرسرورت پیش باد و سرت از گزند بلا سلامت باد و دل نازنین ات شادمان باد! فلک در چرخش و روزگار در گردش، مردمان در ورطه ی امتحان بندگی، آماده ی آزمایش …
جماعتی پس کوچه های فراموشی گم گشته؛ خوابِ خواب! جمعی پی آب و دان دنیا، در شتاب! بی تابِ سراب! گروهی نان به نرخ روزخور گردِ ظالم! اما در التهاب! مردمانِ بی معرفت زمانه هم پی وزیدن باد! در پیچ و تاب! باقی مانده نیز زینت های دور قاب، در نقاب!
راه خدا کم رهرو و مرد خدا، تنهای تنها! همه دنبال پله ای برای صعود به قعر دنیا! سرخوش از این سقوط! اما وارث بوتراب؛ ایستاده، یکه و تنها، به پاسبانی باریکه آب راهی که از چشمه سار خم سرگرفته است.
ایستاده تا که نخشکد زلالین برکه ی آب حیات: غدیر ایستاده تا که نخسبد تابش آفتاب حقیقت: غدیر مرد خدا وارث نخلستان های آه و چاه های نجوا! همچون پدرش میان مردان قدّاره کش شیطان مرامِ داس بر دست، مصمم به جدال! به سفارش جدش، ابتدا به سخن ایستاده است و در آغاز به صلح فرا می خواند.
به سپیدی اندیشه می کند، به سراپا ماندن درخت تازه رسته ی اسلام … به ثمر نشستن شجره ی طوبای تشیع …اما … آه که دلم گرفت از این رسم بی وفایی! مرد خدا تن پوش نبرد با باطل به تن … شمشیر عدالت به نیام بسته … هل من ناصر ینصرنی بر لب … که آیا کسی هست که مرا یاری کند؟
هیچ کس! هیچ کس! اما او غم دار و غصه دار از این اقیانوس های کم عمق و بی موج …
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.
فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمهشعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران