برگزیده هامتن برگزیده

انتظار – متن برگزیده

انتظار – سحر پر از لطافت نیمه شعبان برای شما چه حس و حالی دارد

دوباره شب
دوباره بغض
دوباره درد
و دوباره سحرگاه اندوهباری که می آورد برایم احساس غریبانه ی بودنت را در میان کوچه پس کوچه های
دنیای محبوس شده در چنگال تمنّا های بی انتهای پوچ آلود …
تمنا هایی که تو را کمرنگ کرده اند در میانِشان.
تمناهایی که تو را گرفته اند از ما …
تمناهایی که …
آه که پاره زخم های دلم سر باز کرده اند امشب از این زخم ندیدنت.
زخمِ ندیدنی که می کِشد هر دم به رخ ثانیه هایم انتظار غم آلودی که سال هاست از پا در آورده است صبرم را.
و قرارم را.
و من را.‌‌
و من…
و من امّا زل می زنم امشب از پشت پنجره ی سخت انتظار، به تنهایی غریبانه ات که از پس
سال ها هنوز بر گُرده ی تاریخ سنگینی می کند و می شود بغضی سنگین در گلوی بشریت.
بغضی که می شکند و می بارد در این سحرگاهی که همه یکصدا می بارند و می خوانند تو را.
و فریاد می زنند آمدنت را.
و بودنت را.
و خواستنت را.
و من نیز این سحرگاه بغض می کنم و می بارم.
و می بارم و می بارم و می بارم.
آنقدر که می خواهم تمامم بشود مسیری برای آمدنت؛ حتی ذره ای.
و تو…
و تو ، ای انتهای فریاد درماندگان و ای خواهش ناگفته ی اندوه باران …
دلم سحرگاه امشب برایت به وسعت انتظار آمدنت تنگ شده است.
دلم برای دیدارت تنگ شده است .
و امشب دلم از تو می خواهد تو را.
و تو را.
و خوب می دانم خواهی آمد آن لحظه که تمام تمنای مان تو شوی.
آری تمام تمنای مان.
آری…

خاطره شیوندی

برای مطالعه متن برگزیده ام المصائب کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا