نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه (علیهم السلام) – برنامه پیشنهادی ویژه فاطمیه

نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه علیهم السلام – پایه و اساس زندگی و نحوه ی اجرا

نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه ، شامل سه متن با عنوان های راهنمای مراسم، متن ارائه غرفه ها، متن اطلاعات گوینده، همراه با صوت می باشد.

نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه علیهم السلام – غرفه یک

با عرض سلام و خوش آمد به شما عزیزان و سروران، و سپاس از حضور گرمتون این ایام سوگ و مصیبت عظمای خاندان نبوی رو به محضر صاحب الزمان تسلیت می گوییم بزرگواران، در این نمایشگاه در نظر داریم تا چند مطلب مهم را بااختصار و ایجاز به شما تقدیم کنیم.

پس تلاش ما در این هست که ازین زمان همراهی شما به نحو احسنت استفاده کنیم امیدواریم که مورد پسندتون واقع بشه این غرفه غرفه ی کلیپ هست ما چند فیلم کوتاه رو بهمراه چند توضیح بسیار مختصر برای شما به نمایش میذاریم.

قبل از تماشای اولین کلیپ می خواهیم درمورد یک اصل کلی که هممون بهش واقف هستیم تذکر بدیم و اون هم اینه که همه ما می دونیم برای هرچیزی هر چیزی و هرآنچه که فکرش رو بکنید، اساس و پایه ای هست … و هیچ چیز بدون پایه و اساس نمیشه …و

هرچیزی مبنایی داره … در هر حیطه ای که فکرش رو بکنید…طبیعت، صنعت،سازه ها، اجتماع، حتی زندگی جانوران هم همینطور هست. یک خیمه یا حتی همین چادرهای مسافرتی و کمپ‌های امروزی بر یک عمود یا اساسی استوارن و اگر از خیمه عمودش رو و ازچادر سازه های فلزی یا پلاستیکی منحنی شکلش رو بگیریم تمام اون فرو میریزه و میشه تکه پارچه ای که انگار نه انگار تا قبل ازین به عنوان یک سرپناه استفاده میشد.

و همونطور که قبال گفتیم و زندگی جانوران هست و مورچه ها و زنبورها مثال : مورچه ها که درهنگام خطر تنها یک هدف و اصل دارند و اون نجات مورچه ملکه ست…

چون اگر ملکه از بین بره تمام نظام اونها هم فرومیریزه و اونها هم ازبین میرن خب، رکن و اساس برای هرچیزی وجود داره، و اگر نباشه، کل نظام اون شیء یا موضوع فرو می ‌ریزه.

برج ها سازه های بزرگ دنیا حتی نظام مورچه ها و زنبورها هم فرو میریزه علتش هم همینه اینکه همه اونها رو رکن و پایه ست که نگه داشته و ما نمی تونیم سلیقه ای عمل کنیم و بگیم مثال ازین عمود و ساره و اون خیمه رو نگه داشته بود، خوشم نمیاد و حذفش میکنم..نمیشه…چون کل سازه نابود میشه ممنون مارو همیاری کردید.

نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه علیهم السلام – غرفه دوم

در غرفه بعد منتظرتونیم: غرفه دوم سلام بر شما و خیر مقدم یه شما دوستان گرامی بی مقدمه به بحث می پردازیم در غرفه قبل متوجه شدیم هیچ چیزی رو در این دنیا نمی تونیم پیدا کنیم که پایه و اساس نداشته باشه.

و حتی ممکنه گاها به چیزهایی بر بخوریم که درنگاه اول بگیم این ازون دایره و نظامی که گفته شد خارجه و هیچ گونه پایه و اساسی هم نداره…اما با دقیق شدن به هرچیزی اینو متوجه خواهیم شد که برای هرچیزی اساسی ست…

تا اینجا مثال های ما مثال های روزمره تجربی و علمی بودن ما خارج ازین محدوده هم مثال های زیادی داریم بیاید یک مثال متفاوت بزنیم: مثالم رو با یک سوال شروع میکنم سوال من از شما اینه که:

همه میدونیم که نماز ارکانی داره؟درسته ؟خب اینو هم میدونیم که ارکان نماز با باقی اجزای واجب نماز تفاوت دارند و مهم تر از همه اگر یکی از اونها سهوا یا عمدا حذف بشه چه نتایجی داره؟خب کسی میتونه بگه تفاوت ارکان نماز با باقی اجزای واجب چیه؟

توضیح: ببینید فرق بین رکن و غیر رکن در نماز این است که رکن اگر عمدا یا سهوا کم یا زیاد شد نماز باطل است و واجب غیر رکنی یعنی همون واجبات نماز که جزء ارکان هم نیستن. اگر عمدا کم و زیاد شد نماز باطل است؛ ولی اگر سهوا کم و زیاد شد نماز صحیح است.

بنابر این اگر در نماز سهوا اشتباهی مرتکب شد در صورتی که خللی به رکن وارد شود نماز باطل است والا صحیح است. حالا برای موضوعمون فیلتر بیشتری میذاریم دین الهی  اسلام چطور؟ اساس دین چیه؟ اساس اسلام؟ ارکان اسلام

میتونه منتظر پاسخ مخاطبین بمونه و اگر احیانا جواب های صحیح یا حتی نزدیک به صحیح رو گفتن تایید کنه و بعد بحث رو ادامه بده. برای پاسخ به این سوال باید به خود دین رجوع کنیم و از همون منبع جواب رو پیدا کنیم.

زمانیکه به روایات مراجعه می کنیم می بینیم اصول، اساس و پایه های دین دو چیز معرفی شدند:

  1. حب ائمه علیهم السلام
  2. امامت و ولایت ائمه علیهم السلام

که هر چند با یک نگاه اجمالی میشه این دو رو الزم و ملزوم هم درنظر گرفت. نمونه هایی از دسته اول روایات رو می‌بینیم با هم:

 لِکُلِّ شَی ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ  إِسلَامِ حُبُّنَا أَهلَ البَیتِ .

برای هرچیزی اساسی ست و اساس اسلام دوستی و محبت ما اهل بیت است.

هل الدین إلّا الحبّ و البغض … ؟

آیا دین به جز حب و بغض است؟

….لِکُلِّ شَی ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ ال إِس لَامِ حُبُّنَا أَهلَ البَیتِ

…برای هرچیزی اساسی ست و اساس اسلام دوستی و محبت ما اهل بیت است.

خب این ها نمونه ای کوچک بود درمورد روایاتیکه اشاره دارند به اینکه اساس اسلام محبت اهل بیت علیهم السلام هستش حتی در برخی از روایات توصیه هایی برمبنای این اصل آمده است که مردم را دوستدار اهل بیت بار آورید و بر مبنای این محبت، تربیت کنید.

ادبوا اولادکم علی حبی و حب اهل بیتی والقرآن . احقاق الحق ، ج 11 ، ص 891

فرزندانتان را با محبت من و محبت خاندان من و محبت قرآن تربیت و تادیب کنید.

که ان شاءلله همه ما عامل به این دسته از روایات باشیم و از این ببعد روی این نکته توجه بیشتری داشته باشیم.

اما میریم سراغ دسته دوم، یعنی روایاتی که فرمودند: اساس دین، امامت و ولایت هستش.

امام رضا علیه السلام در باره امامت فرمودند:

إنّ الامامه زمام الدّین و … إنّ الامامه اسّ السلام النّامى، و فرعه السّامى، باالامام تمام الصّاله و الزّکاه و الصّیام و الحجّ و الجهاد.

همانا امامت زمام دین است، و مایه نظام مسلمانان…ست امامت اساس اسلام پیشرو و برازنده است، ….، و نماز و زکات و روزه و حجّ و جهاد، و افزونى اموال مسلمین همه و همه وابسته به امام و امامت او است.

حضرت امیر علیه السلام درمورد جایگاه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: کسى را با خاندان رسالت نمی‌شود مقایسه کرد ….و با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم أساس دین، و ستون هاى استوار یقین می‌باشند.

….ویژگیهاى حقّ ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت، به آنها تعلّق دارد. هم اکنون که خلافت را به مسپردید (حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهى که از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.

به درستى که امامت، اساس رفیع و شاخ برومند اسلام است و کامل شدن نماز و روزه و حجّ و جهاد،  و توفیق غنیمت ها و صدقات، و جارى ساختن حدود و احکام، و محافظتِ سرحدها و اطراف، به وجود امام میشود و امام، حالا الهى را حالا می سازد و حرام را حرام می کند.

و اقامتِ حدود می نماید و اعداى دین الهى را دفع می کند و مردم را به راه خداوند خود، به حکمت و موعظه خوب و حجّت بالغه می خواند.

ثعلبى [سنی] ثعلبی از علمای مشهور و معروف اهل تسنن می باشد {در تفسیر آیه اعتَصِمُوا بِحَبل اللَّهِ جَمِیعاً می نویسد پیامبر اکرم فرمود مردم من میان شما دو چیز گران نهادم که جانشین‌منند اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید.

بعد از من یکى از دیگرى بزرگتر است کتاب خدا که ریسمان آویخته از آسمان بزمین یا فرمود تا زمین و عترت و اهل بیتم این دو از هم جدا نمیشوند تا در حوض بر من وارد شوند.

ابن اثیر از علمای مشهور و معروف اهل تسنن می باشد. در جامع اصول می گوید: جابر بن عبد اللَّه گفت در حجه الوداع روز عرفه پیامبر اکرم را دیدم سوار بر شتر عضباى خود بود و سخنرانى میکرد می فرمود من چیزى در میان شما گذاشتهام که اگر چنگ به آن بزنید.

گمراه نمی ‌شوید کتاب خدا و عترتم اهل بیت من. باتوجه به روایات متعددی که نمونه کوچکی از اون و دیدیم در می یابیم که در دین ما ارکانی وجود دارند که در روایات ما آن ارکان را اهل بیت، امامت و حب آن بزرگواران علیهم السلام ذکر نموده اند و این خواست الهی ست که نظام دین اش را بر مبنای انواری مقدس بنا کند.

نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه علیهم السلام – 

ما تااینجا :

الف: به معنای رکن پرداختیم و اهمیت اون

ب: ارکان و اساس اسلام روشناختیم و گفتیم که این دو اصل رو میشه باهم دیگه جمع کرد و حتی گفت این دو الزم و ملزوم یک دیگرند و بر یک محور می‌چرخند که آن اهل بیت علیهم السلام هستند.

لطفا با ما در غرفه بعد همراه باشید.

در آخر غرفه قبل مروری بر مباحثی که از ابتدا بیان شد. داشتیم حالا می خوایم در این غرفه نگاهی دوباره داشته باشیم به یک قسمت کوتاه از کلیپ هایی که پخش شد. قسمت برداشته شدن پایه ها و مثلثها و…دیدیم که بابرداشتن مثلث ها، پایه ها، و ستونها و اصول هر کدوم از مواردیکه نشان داده شد،کل اون نظام و یا سازه هم با اون فرو میریزه…

پس باید دوباره تاکید کنیم که ما نمی تونیم سلیقه ای عمل کنیم و بگیم مثال ازین مثلثه خوشم نمیاد حذفش میکنم..نمیشه…چون کل سازه نابود میشه این مثال رو در مورد خیمه و چادر هم زدیم تصور کنید داخل یک کمپ مسافرتی و در یک هوای بارانی درحال گرم کردن خودتون هستید ..

بعد باخودتون فکر کنید که بنظرم اگر این سازه ها رو بردارم خیلی بهتر میشه و بعد شروع کنید به برداشتن اونها .خب مشخصه که با تکون دادن اولین سازه، یک قسمت کمپ و یا حتی شاید کل کمپ فروبریزه چه برسه به کل سازه ها یا در احکام دینی مثال نماز هم کامل توضیح دادیم که با برداشتن یک رکن از نماز چه سهوا چه عمدا، نماز باطل هست.

در مورد اساس دین هم همینطوره… همونطور که درمورد یک پل، یا هرچیز دیگه ای نمیشه، رکن رو ازون ها حذف کرد و این کار دلبخواه ما نیست در دین هم همینطوره…. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم سالها زحمت کشیدند برای امت و اون مردم غرق در جاهلیت و بی تمدنی رو تا سرحد زیادی بالا آوردند.

این رو همه ما می دونیم که رسوندن اون مردم جاهلی در اون سطح بسیار بسیار پایین فرهنگی قومی قبیله ای علمی بهداشتی و..با اون همه عصبیت هایی که اونها داشتند به یک درجه حتی متوسط هم کاری بسیار بزرگ بود که تحمل و صبر بسیار زیادی رو در مقابل آزار ها رنجها استهزائات و تمسخرهای اونها می خواست.

می دونید که قریش و کفار از هیچ کاری فرو نگذاشتند…از تطمیع و تهدید و استهزاء گرفته تا شکنجه های جسمی و روانی و نسبت های ناروا به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اونها به پیامبر نسبت دیوانگی جن زدگی شاعر ساحر جادوگر و دروغگو رو زدند تعداد زیادی از سران قریش به آزار جسمی پیامبر پرداختند.

در تاریخ اومده که وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را به توحید دعوت می کرد، ابولهب در پی حضرت میرفت و سنگ به سوی او می انداخت. و می گفت ای مردم اطاعت نکنید. همچنین همسرش چنان پیامبر صلی الله علیه و آله را آزار داد که خداوند در حق آن ها سوره لهب را نازل کرد.

گفته شده خداوند از آن روی همسر ابولهب را حماله الحطب نامید که خار بر سر راه پیامبر صلی الله علیه و آله می‌ریخت روزی نیز عقبه بن ابی معیط پیامبر را در حال طواف دید و ناسزا گفت و عمامه اش را به دور گردنش پیچید و از مسجد بیرون کشید که البته عده ای از ترس بنی هاشم پیامبر صلی الله علیه و آله را از دست او گرفتند.

همو عبایش را بر گلوی حضرت انداخت و تا حد کشتن او را فشار داد. همچنین عقبه همراه ابولهب عذره و کثافات بر در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله می ریخت. پیامبر می فرمود: من در میان دو همسایه‌ ی بد بودم ابولهب و عقبه.

آن ها شکمبه ها را بر در خانه من می ریختند انداختن شکمبه و رحم گوسفند بر سر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حال سجده هم از کارهای قریش بود.

یک بار نیز خاک بر سر رسول خدا صلی الله علیه و آله ریختند و خلاصه این که به گزارش ابن هشام سخت ترین روز برای حضرت روزی بود که از خانه بیرون آمد و همه آزاد و برده تکذیبش کردند و آزارش دادند، آن روز نگران به خانه آمد و خود را در جامه ای پوشاند و سوره مدثر نازل شد.

و این آزار ها تا از دست دادن وفادارترین و نیکو ترین یاران و پشت و پناه های پیامبر هم متوقف نشد. از دست دادن همزمان حضرت ابوطالب علیه السلام و حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها در شعب ابی طالب چنان مثیبت عظمایی بود. و بر پیامبر سنگین بود که اون سال رو به عام الحزن نام گذاری کردند.

نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه علیهم السلام – زحمات پیامبر صلی الله علیه و آله

یک سوال اینجا پیش میاد که پیامبر از طرف خدا مامور به این کار بودند و تمام زحماتی که کشیدند رو میشه گفت برای انجام ماموریت الهی بوده. اما کدوم پیامبر بوده که تا این حد در راه هدایت امتش این همه سختی رو تحمل کنه و یک بار هم اونها رو نفرین نکنه و درخواست عذاب نکنه؟

ایا اگر پیامبر درخواست عذاب می کردند واقعا خدا نمی‌فرستاد و یا از اجر رسالتشون کم میشد؟ مشخصه که نه…حتی بارها خدا به پیامبر فرمود اگر تو اراده کنی ما عذابو می فرستیم و پیامبر گفتند نه من تنها هدایت امت را می خواهم.

حضرت امیر علیه السّلام می فرمایند: حضرت محمّد صلّى الله علیه و آله در راه خدا صبر و شکیب نموده و زمانى که مورد تکذیب و طرد قوم خود قرار گرفت و حتّى زمانى که او را با سنگ زدند قوم خود را معذور داشت.

و هنگامى که ابو لهب با بی‌شرمى به پاى مبارک آن حضرت در بالاى کوه زنجیر بست، وقتى از سوى قوم این گونه مشقّت و زحمت به پیامبر رسید خداوند به جبرائیل فرشته کوه وحى فرمود: کوه را بشکاف که در تحت امر محمّد باشى، جبرائیل نیز نزد آن حضرت حاضر شده و گفت من تحت فرمان شمایم اگر بفرمایى کوه را بر سر این قوم فرو آورده و همه را از دم هلاک خواهم کرد!

ولى رسول خدا صلّى الله علیه و آله فرمود: من به رحمت عالمیان مبعوث شده ‌ام و دعاى شبانه روز من این است که خدایا امّتم را هدایت فرما زیرا آنان نمی دانند. همین ویژگی های پیامبر بود که ایشون رو به لقب رحمه للعالمینی ملقب ساخت. رحمتی نه فقط برای امت خودشون که برای کل دنیا حالا سوال اصلی این جاست: اینهمه زحمت چه پاداشی داره؟

درسته که اجر معنوی و اخروی بسیار زیادی از سوی خداوند برای ایشون هست اما ما که امت پیامبر هستیم و همینطور مردم اون زمان، همه و همه، در قبال این همه زحمتی که با خیلی کمتر از اون هم میشد به انجام برسه، چه وظیفه ای داریم؟

زحماتی که خود پیامبر اکرم در روزهای آخر عمر شریفشون با حالتی از شدت بیماری همان بیماریی که با اون از دنیا رفتند، در حالى که سر خود را با دستمالى بسته، و دست راست خود را بر شانه امیر علیه السلام، و دست چپ خود را به شانه فضل تکیه داده بودند، به منبر صعود نمودند.

و پس از حمد و ستایش پروردگار فرمودند: اى اصحاب، من چگونه پیامبرى براى شما بودم ؟ آیا در میان شما من جهاد ننمودم؟ آیا دندان هاى پیشین من شکسته نشد؟ اشاره به غزوه احد. آیا پیشانى من شکسته نشد؟ آیا خون بر چهره ام

جارى نگشت؟ آیا من با نادانان قوم خود دچار سختى و شدائد نشدم ؟ آیا من به شکم خود سنگ گرسنگى نبستم؟ گفتند: آرى. رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در این بین پیامبر می ‌خواهند که از هرکسی حقی به گردن دارند بیاید و قصاص کند که ماجرای سواده بن قیس و بوسه بر بدن پیامبر به بهانه قصاص پیش می آید که لزومی بر توضیح آن نیست.

و در ادامه می فرمایند: هیچ پیامبری نمی میرد مگر اینکه ارثیه ای از خود بر جای می گذارد. همانا من در میان شما دو ثقل گرانبها باقی می گذارم: کتاب خدا و عترت خود را خب آیا این همه مایه گذاشتن و تلاش برای یک امت جدای از اجر اخروی ایشان و عمل به وظیفه الهی شان، برای ما مسئولیت آفرین نیست که بااینکه این اعمال جبران ناپذیرند، اما باید به نوعی سپاس گزاری کرد؟

ما درقبال کوچک ترین محبتها هم سر تعظیم و سپاس فرود می آوریم…چه برسه به این همه سختی و رنجی که پیامبر در راستای تعلیم و تربیت ما و رساندن پیام الهی به ما داشتند… فکر میکنید ما چکار می تونیم بکنیم در ازای این همه محبت و زحمات فراوان؟

(فرصت داده شود تا مردم پاسخ دهند) این سوال رو خداوند پاسخ داد و به پیامبرش فرمود به مردم ابلاغ کن:

قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّهَ فِی القُر بى. الشورى آیه: 22.

بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم

مصداق ذوی القربی چه کسانی هستند؟ به اتفاق شیعه و سنی ذی القربی اهل بیت پیامبر اکرم علیهم السلام هستند

از حضرت صادق علیه السّالم روایت کرده و آن حضرت از آباء کرام خود علیهم السالم که چون آیه قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّهَ فِی القُر بى. بر پیغمبر صلوات اللَّه علیه و آله نازل گردید حضرت بر خواستند و فرمودند اى مردمان حق سبحانه و تعالى واجب کرده بر شما در حق من واجبى را آیا شما اداء آن واجب می کنید؟

هیچ یک از حاضرین بال و نعم جواب نگفتند و از نزد حضرت بیرون رفتند و در روز دیگر نیز حضرت بهمان کالم متنطق شدند و جوابى نشنیدند تا آنکه در روز سوم چون از ایشان جوابى استماع ننمود.

فرمود اى مردمان آنچه حق تعالى در حق من بر شما فرض کرده نه طالست و نه نقره و نه طعامست و نه شراب چون اینسخن از حضرت شنیدند گفتند بگوئید که حق تعالى چه واجب کرده؟ و در حدیث عیون اخبار الرضاست که بعد ازین گفتند هات اذا یعنى بیار این زمان که طال و نقره و خوردنى و آشامیدنى نیست حضرت آیه مذکوره را تالوت کردند.

پس ایشان گفتند اگر واجب اینست قبول داریم. و بعد ازین حضرت صادق علیه السلام فرمودند بخدا قسم که وفا بقول خود نکردند و بمضمون این آیه عمل نکردند مگر هفت کس از جمله سلمان ابوذر مقداد و…

همان کسانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هرروز صبح در ماه ‌های آخر عمر شریفشان، اذان صبح به درب منزل آنان رفته و بر آنان سلام می ‌رساندند…و می‌گفتند: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه اینها همان مصادیق ذوی القربی یند همان بزرگوارانی که در حدیث کساء می ‌خوانیم که آیه تطهیر در شآن آنان نازل شد.

همان کسانیکه ذکر کردیم که پیامبر در حدیث ثقلین از اونها یاد کردند و فرمودند من در میان شما دو ثقل گرانبها باقی می گذارم: کتاب خدا و عترت خود را انّی تارکٌ فیکم الثِّقلَین کتاب اللِه و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض این مقدمه رو تا اینجا داشته باشید.

نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه علیهم السلام – مقدمه دوم

اینه که گفتیم خدا و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم رکن دین را ولایت ائمه علیهم السلام گفته اند همونطور که در حدیث ثقلین به تمسک جستن به آن تاکید نموده اند. مثال اگر در همین حدیث دقت کنید می ‌بینید که پیامبر در انتهای آن فرمودند با این دو هرگز گمراه نخواهید شد.

و این اهمیت بسیار زیاد این دو ثقل و لزوم همراهی این دو را میرساند اینکه هدایت با قرآن بی ولایت یا به عبارت دیگر بدون ائمه و از ان طرف ولایت بی قرآن هیچگاه به مقصد نخواهد رسید.

و این وعده را هم خدا و هم پیامبر گرامی اسلام و همه ائمه علیهم السلام داده اند. این یعنی چی؟ یعنی مسلمانی بدون ثقل اصغر یعنی ولایت، با نداشتن دین یکسانست و این دو ثقل قران و اهل بیت هردو باید درکنار هم باشند

  امام پنجم علیه السلام فرمودند سازمان اسلام بر پنج پایه است، بر پا داشتن نماز، دادن زکات، حج خانه کعبه، روزه ماه رمضان، دوستى ما خانواده در چهار تاى آن رخصت و تخفیفى داده شده ولى در ولایت تخفیفى نیست، کسى که مال ندارد زکاه بر او نیست، کسى که

مال ندارد حج بر او نیست، کسى که بیمار است نماز را نشسته میخواند روزه رمضان را افطار میکند ولى تندرست یا بیمار دارا باشد یا ندار ولایت و دوستى ما را الزم دارد. این روایت اهمیت رکن مهم ولایت را متذکر می شود.

دقت کنید درعبارات می‌خواهد بگوید درست ست که دین ارکانی دارد اما رکن ولایت ان رکن اساسی ست و هیچ چیز جای ان را نمیگیرد و بهیچ عنوان قابل چشم پوشی و تخفیف نمی باشد.

درتمام آن 8 مورد دیگر تخفیف وجود دارد اما درمورد ولایت خیر اگر شما هزینه حج واجب را نداشته باشید، دیگر بشما مستطیع نمی گویند و حج بر شما واجب نیست تا مادامی که به استطاعت برسید.

اگر فردی حتی احتمال تشدید بیماریش رو بده نباید روزه ش رو بگیره روزه ماه مبارک رو اگر نماز رو به علت بیماری نتونه بخونه فرد میتونه به حالت نشسته بخونه

اگر از لحاظ مالی ضعیف باشه و قدرت پرداخت زکات رو نداشته باشه زکات از او برداشته میشه اما تنها موردی که در هر حالت هیچ گونه تخفیفی ندارد و باید به ان عمل نمود دوستی و ولایت ائمه اطهار علیهم السلام می باشد

پس ولایت از اوجب واجبات ست و این اهمیت بسیار زیاد اون رو نشون میده درمورد رکن ولایت، باید هم شناخت از امام باشه هم تبعیت از ایشان درمورد لزوم شناخت امام این حدیث معروف نبوی رو همه شنیده ایم که من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه .هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده ست

یعنی اگر مسلمان بوده است، مسلمانی اش به او هیچ سودی نرساند به واسطه اینکه ولایت نداشت! و همچون عرب جاهلی از دنیا رفته ست تا اینجا دو تا مقدمه گفتیم حالا بیایید براساس این دو مقدمه فلاش بک بزنیم به روزهای پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم پیامبری با اون همه الطاف و مهربانی، پیامبری با رحمتی عالم گیر امروز ازمیان امت رفتند.

حالا ببینیم مردم را و جبران الطاف نبی را متن پایانی پس از چند روز تحمل بیماریی که گاه تقلیل می یافت و گاه تشدید، از دیروز مشدّد گشته و امروز نبی را به دیدار معبودش خواهد رساند با دلی پر از غم، و انبوه از درد امروز پیامبر همه را جمع نمود.

تا برای چندمین بار بگوید از دوستی و محبت با خاندانش نه تمامشان که فاطمه ش همسرش امیر علیه السلام و فرزندانشان از ان روز تا اخرین روز از این دنیا امروز همه را برای امر مهم دیگری هم جمع نمود امری که همه می دانستند.

خواست تا بنویسد دوات خواست و کــَــتــِــفان زمان ها، اگر می‌خواستند چیزی بنویسند که ماندگار بماند یا آن را بر روی پوست مینوشتند یا بر روی کَتِف یا همان استخوان پهن شتر اخرین پیامبر الهی برروی زمین، دارد از دنیا می رود. با رفتن او خیلی چیزها هم میروند…وحی الهی…اخبار اسمانها و زمین …. رحمه للعالمینی…نعمت … برکت….هدایت…

اما او خواست تا چیزی بنویسد که خیلی از اینها بر مردم قطع نشوند… پس دوات خواست و کتف و گفت بیاوریدشان تا بنویسم چیزی را که هرگز گمراه نشوید… گمراه نشوید یعنی هدایت شوید یعنی بعد از من به فلاکت و نگون بختی نیافتید یعنی بعد از من دینتان همچنان خیمه ای بر جا بماند …

آوار نشود با رفتن من، با رفتن علمش … اساسش .. رکنش! پس بایستی مردم سرو جان بدهند پای این خواست نبی که در اخرین لحظات عمرش هم همچنان برای آنان دل و جان می سوزاند و مردم سرو جان و دل ……..(مکث) نه…ندادند…نشکستند…

مردم زبان نیش دار خود را در اوردند و گفتند آنچه را که من میترسم از تکرارش بر زبانم… و نمی گویم و تکرار نمیکنم که به حتم تکرارش خاطر رحمه للعالمین را برای هزار و چندمین بار مخدوش میکند … و باز همانند ان روز آزرده می گردد..

اما همینقدر بدانید که دل نبی را آزرد آن مردم …آن سردسته مردم…انکه خودش را پیش انداخت تا او بشود عَلَم دین پایه دین اساس خیمه دین….اما خیمه که با علم کج و معاوج خیمه نمی شود بنا نمی شود اصلا بلند می شود؟ که بخواهد سایه بان شود؟

اری…نگذاشتند خاتم پیامبران بگوید که اگر مرا آزردید انقدر که از میانم بردید، اما باز بفکرتانم تنها هدایتتان را می خواهم و می خواهم گمراه نشوید… او که نگذاشت پیامبر سخن خود به زبان قلم آورد و بنویسد و به پایان بَرَد ، خوب میدانست که انچه پیفمبر می خواهد بگوید کیست و

چیست…

همه میدانستند که پیامبر چه می خواهند بگویند همه این سالها پیامبر از ذکر دائم دو چیز فرو نگذاشتند: دوست بدارید 5 تن را و فرزندانشان را تا قیام اخرینشان یاریشان کنید باانان خوش رفتاری کنید دخترم پسر عممم علی حسنین و فرزندان فاطمه ام و اما فاطمه م … و اما فاطمه ام… فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقط آذالله… نیازاریدش…که ازردنش ازردن منِ پیمبرتانست و ازردن منِ پیمبر ازردن خداست

و دیگر انکه پیامبر بارها و بارها مردم را به بهانه های مختلف از اول روز بعقت تا اخرین روز رحلت جمع می نمود ومی گفت که قرار نیست هدایتتان بعد از من ناتمام بماند ادم ید بشرید انسانید نسیان دارید هوی و هوس دارید … بدون هدایت خدا به ضاللت می روید…

چراغ راه می خواهید باید نور خدا در راهتان باشد تا بدانید مسیر هدایتست یا ضلالت و نور خدا تنها در دستان اولیائی که خودش انتخاب نموده جای می گیرد… او 128هزار پیغمبر را بر مردم فرستاد برای هدایت

و من آخرینشانم نه اخرین اولیاء نه اخرین چراغ هدایت شما من اخرین پیامبرانم و حالا بعد ازمن خداوند هدایت را در اولیائی از فرزندان فاطمه‌ام میگذارد تا با انها هدایت یابید و انهایند ارکان دین، ستونهای پایدار اسلام و پایه های استوار هدایت…

و آنها را با قرآن و قرآن را با انها همراه سازید مبادا لحظه ای یکی را از دیگری دور سازید که ضلالت خود را مُهر نموده اید… تاروز قیامت هردوشان را باهم همراه سازید نه فقط همراه سازید….چنگ زنید به هردو…رهایشان نکنید…گویی دره ای زیر پا دارید و تنها یک ریسمان آویزانست…

چگونه آن ریسمان را چنگ میاندازید تا مبادا به هلاکت افتید ….حال آن ریسمان ثقلینند…قرآن و عترتم…اهل بیتم….متمسکشان شوید تا هدایت شوید…. تا روز قیامت…

تنها دو سفارش در مقابل 22 سال زحمت… 22 سال همراه مردم درد کشید حتی روزها بود که به تنهایی بار تمسخرها شاعر و ساحر و مجنون و جن زده خوانده شدن ها، سنگ زده شدن ها، خار در راهش گذاشتن ها و… هزاران درد دیگر را به تنهایی کشیده بود و در ان روزها جز امیر علیه السلام بانو خدیجه سلام الله علیها و بعد ها حضرت فاطمه سلام الله علیها و چند یار نزدیکشان کسی نبود.

حالا بعد از همه این زحمات تنها دو سفارش نمود یکی در مقابل اجر رسالتش دیگری برای هدایتشان… و پاسخ مردم نه تنها همان پاسخی بود که در مقابل درخواست دوات و کتف بود که بمحض آسمانی شدن پیامبرشان نه امدند برای تسلیت نه برای کفن و دفن و رهایش کردند.

برای جانشین برحقش برای رکن دین پس از نبی…و رفتند تا رکنی دیگر را به جای او بگذارند…گویا اصلا به گوششان نخورده بود ان کلام نبی از ثقلین و موده ذوی القربی و علی و ولی اللهی و غدیر راهم که…اصال پاک از ذهنهایشان انداختند بیرون تا عذاب وجدان گریبان گیرشان نشود… و بعد حقی که خورده شد…

و بعد احقاق حق الهی و دفاع از امیر علیه السلام به عهده بانو فاطمه سلام الله علیها گذاشته شد… چراکه در ان بلبشوی کینه های بدر و احد و حنین از امیر علیه السلام دیگر رکن اساسی دین جایگاهی نداشت…دیگر همه دندان قروچه هایی که در زمان حیات پیامبر شاید

تا حدی پنهان داشته بودند حالا همچون نیشهای تیز شده بران بیرون کشیده اند تا در فرصت مناسب و به بهانه بیعت نکردن امیر علیه السلام، ایشان را بدرند و عقده های متعصبانه جاهلی شان را خالی کنند… در این اوضاع بانویی از تبار نور و دخت اخرین پیامبر الهی شد خطبه خوان در مسجد و استنصار به در خانه مهاجر و انصار تا شاید مردم به خود ایند و از بضعه ی پیامبر و پاره تن پیامبر خجالت زده شوند و یا حتی کمی بخود بیایند …

شاید به احترام ایشان به یاری همسرشان بیایند… چه اوضاعی بود ان روزها… حرف پیامبرش را که در دهان خشکاندند…حالا حرف امام را زیر پا گذاشتند… ولی خدا در زمین باید همسر و سه فرزندش را بر مرکبی سوار کند و به در خانه انصار و مهاجر برود و سفر حجی که همه باهم تنها 23 روز پیش داشتند را یادآور شوند…

هرچند یادشان بود…نخواستند به یاد بیاورند…و امیر علیه السلام هم میدانستند این را و تنها خواستند حجت بر هدایت انها تمام کنند و برای نجات دین الهی …که ….

اما گفتیم برای تسلیت آمدند یا نه؟ نیامدند..؟ مگر می شود… چرا آمدند… و این بود پاسخ مردم به امام زمانشان…به رکن دینشان…و اینگونه این مردم دینداری کردند…و توجیه کردند…و عذر تراشیدند….و اینگونه جگر گوشه پیامبر رو خون آلود به بستر شهادت کشاندند…

مردم اون زمان نفهمیدن یا نخواستن بفهمن امام برای اونها حیاتی ترین عنصریه که میتونن به سعادت برسن….با شناختش و با تبعیت از او… اما اونها خیلی راحت حرمت امام رو شکستند و در خانه او را که محل رفت و امد فرشتگان بود، هتک نمودند.

و قبیح ترین اعمال را در حق ذوی القربی پیامبر انجام دادند اما سوال اینجاست که اونها زیر نگاه دین و تاریخ خوب یا بد … من و شما چی…؟ من و شما چقدر به رکن دینمون به اماممون پابندیم چقدر امام رو تو زندگیهامون حس می کنیم؟

چقدر زندگی مون رو بر اساس رضایت امام زمانمون قرار میدیم؟ می خواید بفهمیم چقدر؟ روبروی هرکدوم از شما کاغذهایی قرار گرفته از شما می خوام هرکدومتون تصور کنید یک روز عادی از زندگیتون رو…همه چیز سرجای خودشه…شما مسلمونید…به خدا اعتقاد دارید…واجبات و محرماتتونو انجام میدید…همه و همه….اما اون روز رو بدون امام تصور کنید…

تصور کنید امام زمان ندارید … چطور زندگی می کردید؟ خیلی خالصه چند مورد از کارهای روز مره تون رو در روزی که امام زمان ندارید بنویسید… امیدوارم شعار نگیم … اما واقعیت اینه که همه ما زندگیمون زندگی توی همین کاغذهاست…

زندگیی بدون حضور امام انگار نه انگار که امام زمانی هم داریم تمام روزمونو درگیر مشغله ها و روزمرگیهای زندگییم … تا حالا چند بار شده که صبح ها با سلام به امام‌مون بلند شیم برای سلامتی‌شون صدقه بدیم دعا کنیم تک تک کارهای زندگیمون امام رو حاضر و ناظر ببینیم.

نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه علیهم السلام – راهنمای کامل

موارد مورد نیاز

  1. 3الی4 نفر جهت اجرا
  2. 1نفر متناسب با خوانش متن احساسی
  3. پرژکتور یا ال سی دی جهت نمایش کلیپ و پاورپوینت
  4. اسپیکر جهت پخش تراک‌های صوتی در انتهای غرفه 3 و در حین خوانش متن پایانی
    به تعداد مخاطبین کاغذهایی در ابعادA5 برای انتهای غرفه 4 آماده شوند
  5. موارد محتوی بسته نمایشگاه:
  6. 7 عدد تراک صوتی گویندگی
  7. یک فایل ورد راهنما (اینجا)
  8. یک فایل پاورپوینت
  9. یک فایل ورد متن غرفه ها
  10. یک فایل ورد اطلاعات گوینده
  11. تراک های صوتی به ترتیب پخش شماره گذاری شده اند در فایل ورد اطلاعات گوینده تعدادی حدیث می باشند که خلاصه آنها در متن غرفه ها آمده است
  12. این فایل صرفا برای اطلاعات شخصی گوینده می باشد و نباید در نمایشگاه ذکر شود و به همانگونه که در متن مجری آنده است گفته
    شود.
  13. در فایل پاورپوینت بعضی از احادیث کامل تر آمده اما لزومی بر خوانش دوباره آنها از پرژکتور نمی باشد و احادیث صِرف آنکه برای مخاطب مرور شوند آمده اند. در انتهای غرفه 4 کاغذ ها به مخاطبین داده شوند.

فایل های صوتی نمایشگاه غرفه ای جایگاه ائمه علیهم السلام

شماره 1 – بی تاب دل دنیا

بی تاب دل دنیا برا اونکه بی قرینه است برای عصمت کبری که گل یاس مدینه است….


شماره 2 – پرواز آسمانی او را ملک نداشت

پرواز آسمانی او را ملک نداشت، ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت، سنگش زدند دست ز افشای شب نشست،آن نور….


شماره 3 – ابرهای فتنه

مادر اولین ابرهای تیره ی فتنه


شماره 4 – غم به جراحت می ماند

غم به جراحت می ماند و یکباره می آید، اما رفتنش و التیام یافتنش با خداست و در این میانه نمک به روی زخم و استخوان…


شماره 5 – خم کرد پشت زمین را

خم کرد پشت زمین را / ناگاه داغ گران هست/ هفت آسمان گریه کردند / …


شماره 6 – تو این شبای سرد مدینه

تو این شبای سرد مدینه، نفس تو سینه باز زندونی از غصه تو، آقای تنها میبینی که چشماش…


شماره 7 – ماه باید در آسمان باشد

ماه باید در آسمان باشد و از خورشید نور بگیرد، به خاطر کرم شبتابی که نباید خود را به زمین برساند.ابرهای فتنه از سقف سقیفه….


شماره 8 – برساحل شکافته پهلو گرفته بود

برساحل شکافته پهلو گرفته بود ماهی که از ادامه شب رو گرفته بود آرامشی عجیب…


شماره 9 – اکنون به کشتی نجات

اکنون به کشتی نجات طوفان زده ای می مانی که به سنگ کینه ی …


شماره 10 – من سوختم وقتی در خانه ی خدا

من سوختم وقتی در خانه ی خدا در خانه قرآن، درخانه نجات، در خانه تو به آتش کشیده شد…


شماره 11 – وقتی کسی نبود

وقتی کسی نبود، در لابه لای دود،….


دسترسی سریع و آسان به راهکار و محتوا برای مناسبت‌های نیمه شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.

فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
انواع کتیبه غدیر
انواع استیکر پشت شیشه خودرو
اسپند دودکن
انواع جادستمال کاغذی
انواع مگنت یخچالی مذهبی
انواع استکان مذهبی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا