پاسخ به شبهات غدیر – پرسش و پاسخ غدیر

شبهات غدیر – چندین پرسش و پاسخ در مورد واقعه غدیرخم

شبهات غدیر عنوان مقاله ای، که در آن به شبهاتی در مورد واقعه ی غدیر پاسخ داده است. تا کسانی که شک و تردید در مسئله غدیر پیدا کرده اند را برطرف کند و به شما بزرگواران کمک میکند تا اگر خواستید به شبهه ای جواب بدهید از آنها استفاده کنید.

  سوال اول شبهات غدیر

چرا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) به صورت کتبی نوشته هایی به امام علی (علیه السلام) ندادند تا بعد ازایشان به امامت برسند؟

پاسخ شبهات غدیر

دوران پیامبر گرامی اسلام دوران عجیبی بود و منافقان بسیار. در پاسخ به سؤال شما باید بگوییم: اعلان رسمی کم تر از نوشته نیست. آن هم اعلانی که در آن (غدیر) بیش از 120000 نفر حضور داشته و آن را مکتوب کنند. در صورت مکتوب شدن، از بین بردن آن برای مخالفین کاری نداشت.

همانطور که: در ماجرای فدک نیز ابوبکر سند رسمی ای که حضرت زهرا (سلام الله علیها) از پیامبر داشتند را پاره کرد و فدک را غصب کرد. حدود یک قرن منع حدیث بود و تمامی احادیث مکتوب سوزانده شد. در هنگامی که قرآن ها برای تهیه بهترین نسخه جمع آوری شدند، قرآنی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به امر پیامبر جمع آوری کرده بودند را نپذیرفتند.

کتاب های تاریخی (سنی و شیعه) امامت حضرت علی (علیه السلام) را تأیید کرده اند و این خود یک سند است. با این حال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در زمان شهادت خود، هنگامی که در بستر بیماری بودند فرمودند: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم تا بعد از من اختلاف نکنید.» اما عمر گفت: «او تب دارد و هزیان می گوید.» و مانع آوردن کاغذ شد.

در آخر باید بگوییم که ماجرای غدیر آنقدر واضح بود که نیاز به اثبات آن نیست و در آن زمان مردمان نه به خاطر تردید در این امر، بلکه به خاطر کینه و حسادتی که نسبت به حضرت داشتند و یا ترس از حکومت وقت از زیر آن سر باز زدند.

با این حال به جهت اینکه نشان داده شود که ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از طرف خداوند است، لوحی آسمانی از جانب خداوند برای پیامبر آمد که در آن، ولایت امیرالمؤمنین و یازده امام دیگر پس از ایشان به صراحت بیان شده بود.

«جابر» این لوح را در زمانی که به دست حضرت زهرا (سلام الله علیها) رسیده بود، مشاهده کرد و از روی آن نسخه برداری کرد که متن آن هم اکنون موجود می باشد. خود لوح نیز در دست حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) می باشد. این حدیث، به نام حدیث لوح مشهور بوده و در کتاب اصول کافی موجود می باشد.

منابع:
کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج2، ص794
کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج1، ص183

در ضمن می توانید برای کسب اطّلاعات بیشتر به کتاب های «الغدیر» و کتاب شبهای پیشاور مراجعه کنید.

برای مشاهده ی کتاب شبهای پیشاور کلیک کنید.


  سوال دوم شبهات غدیر

مگر آقا رسول الله نمیدانست این ملعونین عهد شکنی میکنند!؟ پس چرا ولایت حضرت علی (علیه السلام) را بیشتر تثبیت نکرد تا دیگر اینها نتوانند عهد شکنی کنند؟!

پاسخ شبهات غدیر

اولاً : منظوراز تثبیت بیشتر، باید روشن شود؛ چرا که هر مقدار تعریف شود بالاتر از آن هم وجود دارد.

ثانیاً: عهد بستن و شکستن آن در حوزه اعمال اختیاری است. تثبیت کردن به هر اندازه ای هم که باشد، نباید از آدمی سلب اختیار کند، تا امتحانات الهی لغو و بیهوده نگردد؛ تا مؤمن از کافر جدا شود؛ تا ثواب و عقاب معنا یابد تا . . .

ثالثاً: وظیفه پیامبر تنها ابلاغ است آن هم ابلاغ مبین. یعنی ابلاغی آشکار و روشنگرانه که جای هیچ گونه شکّ و شبهه و عذری نماند و حجّت بر همگان تمام گردد.

وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِین آیه 54 سوره نور/ آیه 18 سوره عنکبوت

و طبق شواهد مسلّم تاریخی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) این وظیفه خطیر را به نحو اتمّ و اکمل انجام داده اند و اگر انجام نمی دادند رسالتشان به انجام نمی رسید. (آیه 67 مائده) حتّی از همان روز نخست دعوت علنی (یوم الانذار) ولایت و وصایت امیرمؤمنان علیه السلام را اعلان کردند و تداوم نبوت را با آن امر تثبیت نمودند.

از آن روز به بعد هر فرصت مناسبی هم می یافتند بدان امر توصیه می کردند و تذکّر می دادند. تا جایی که همان ملعونین می گفتند: «چقدر پسر عمویش را مطرح می کند!»، یا آنکه می پرسیدند: «آیا این معرّفی از جانب خدا بوده یا از سوی خودت؟»

و سرانجام در روز غدیر بر آن امر، بیعت رسمی (با دست و زبان) گرفتند تا جای هیچ گونه عذری باقی نماند. آیا تأکید از این هم بیشتر؟!


  سوال سوم شبهات غدیر

واقعۀ غدیر خم در چه سالی بوده است؟

پاسخ شبهات غدیر

واقعۀ غدیر خم در سال دهم هجری بوده است.


سوال چهارم شبهات غدیر

چگونه اعتقادم را به اهل بیت (علیهم السلام) آن قدر قوی کنم که در برخورد با شبهات ذره ای ایمانم نسبت به آنها کم نشود؟

پاسخ شبهات غدیر

اوّل آنکه باید مطمئن شوی مسیری را که در کسب اعتقادات خودت رفتی، مورد تأیید آن بزرگواران بوده است یا آنکه نیاز به تصحیح دارد؟ برای حصول اطمینان، به عنوان مثال شما را به کتابی که مرحوم علامه مجلسی به نام «عقاید» نوشته ارجاع می دهیم.

این کتاب توسط آقای قاسم کریمی با عنوان عقیده و عمل دینی بازنویسی شده می توانی آن را از طریق پایگاه پایگاه ایران بوک تهیه کنی.

دوم آنکه با توسل و دعا از خدا و خود آن بزرگواران بخواهی که در ایمانت ثابت و محکم باشی. شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و همین مشکل شما را داشت.

حضرت او را به خواندن این دعای کوتاه بعد از هر نمازش سفارش کرد: «رَضِیتُ‏ بِاللَّهِ‏ رَبّاً، وَ بِمُحَمَّدٍ صلى‏ الله‏ علیه و آله …» (متن کامل دعا را قبل از دعای جوشن کبیر در مفاتیح الجنان بیابید)

سوم آنکه دعای زیاد برای تعجیل فرج امام زمان (علیه السلام) خود موجب گشایش و جلب نظر ایشان است. مسلماً مولای ما، رعیت خویش را دستگیری می کند و او را به راه مستقیم راهنمایی و راهبری می فرماید. ان شاء الله

 


سوال پنجم شبهات غدیر

من که صلوات می فرستم ثواب آن برای پیغمبر است یا برای من؟ اگر برای پیغمبر است مگر او نیاز دارد که من صلوات برای او بفرستم؟

پاسخ شبهات غدیر

در جواب باید عرض کنیم حتماً می دانی که خدای بزرگ، پیامبر و اهل بیتش را عزیز و گرامی داشته و آنان را بر تمام آفریده های خود برتری بخشیده است. آنان معدن رحمت و مهربانی و دانش هستند و جهان هستی به خاطر ایشان خلق شده است.

این بزرگواران، واسطه لطف و مهر خداوند هستند و اگر لطف و محبت خداوند شامل حال موجودات میشود – که میشود – به طفیل وجود آنان است. زیرا این بزرگواران به عنایت خدا قابلیت و ظرفیت پذیرش رحمت الهی را دارند و باران رحمت خداوند بر ظرف وجود آنان می بارد و از آنجا برای سایر موجودات سرازیر میشود.

وقتی بر محمد و آل محمد صلوات میفرستیم در حقیقت از خدای مهربان طلب میکنیم که رحمتش را بر ایشان نازل گرداند تا از طریق آنان ما نیز مشمول رحمت گردیم.

به عبارت دیگر چون خداوند آنان را پذیرای لطف و رحمت خویش قرار داده و صلوات را دعایی مستجاب شمرده، با فرستادن صلوات چشمه لطف پروردگار به سوی آن بزرگواران می جوشد و آنگاه به برکت وجود آنان، فیض الهی شامل حال ما هم می شود. پس این ما هستیم که محتاج ثوابیم و پیامبر و آلش علیهم السلام واسطه رساندن ثوابند به ما.

از سوی دیگر به بهانه صلوات ما، خداوند رحمتش را بر محمد و آل محمد علیهم السلام افزون میکند. در این افزایش، مانیز سهیم می شویم و ثواب می بریم، هر چند که خدا می تواند رحمتش را بدون این بهانه ها بر ایشان نازل کند و نیازی به صلوات ما ندارد. و پیامبر هم چون مخلوق است، نیازمند رحمت خداست نه صلوات ما.


سوال ششم شبهات غدیر

آیا پیامبر و امامان بزرگوار (علیهم السلام) به همین صورت که ما نماز می خوانیم نماز می خواندند؟ در هرصورت دلیل شما چیست؟

پاسخ شبهات غدیر

پاسخ خود را ابتدا می کنیم به ذکر فرازی از خطبه غدیر رسول خدا صلی الله علیه و آله، ایشان فرموده اند: «هان ای مردمان! نماز را به پا دارید و زکات بپردازید همان سان که خداوند عزّوجل امر فرموده است.

پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهی کردید یا مسائل را از یاد بردید، علی صاحب اختیار و تبیین کننده برای شماست. خداوند عزّوجل او را پس از من امانتدار خویش در میان آفریدگانش نهاده، همانا او از من و من از اویم، و او و فرزندان من از جانشینان او، پرسش های شما را پاسخ می دهند و آن چه را نمی دانید به شما می آموزند.

بدانید! حلال و حرام بیش از آن است که من شمارش کنم و بشناسانم و در اینجا یکباره به حلال فرمان دهم و از حرام بازدارم. از این روی مأمورم از شما بیعت بگیرم… دربارۀ علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او… . و این امامت به وراثت پایدار است و فرجام امامان، مهدی است.»

متأسفانه با این همه سفارش اکید، می بینیم پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله در اوایل دوران خلافت، از سوی حاکمان وقت، نقل حدیث پیامبر ممنوع می شود و از سوی دیگر، فتوحات زیاد و بی رویه دراین فضای مسموم باعث می شود مسلمانان زیادی پیدا شوند که از سنت نبوی بی خبر بمانند و حتی پس از مدتها از پیشرفت اسلام، احکام اولیه خود را ندانند. آیات قرآن، با تفاسیر مورد دلخواه خلفای جور برای مردم بیان می شود.

حاملان علوم و معارف

این منع حدیث حدود یک قرن ادامه می یابد و شکاف میان توده مردم و احادیث پیامبر عمیق تر می گردد. پس از آن بازار نقل احادیث جعلی رونق می گیرد. بدین سان دامنه ی بی خبری مردم از سنت نبوی بیشتر می شود.

در این مدت، امامان بزرگوار ما علیهم السلام که حاملان علوم و معارف پیامبرند، مهمترین وظیفه خود را احیای سنت نبوی می دانند. طبیعتاً مسلمانانی که با ایشان مرتبط می شوند(شیعیان) مسائل دینی خود را بی کم و کاست از ایشان می آموزند که آموختند.

این آموزه ها به تدریج مکتوب شد و جوامع حدیثی شیعی مانند کتب اربعه با زحمت فراوان علما و محدثین شکل گرفت. مسلماً این جوامع حدیثی برای ما که فاصله زیادی با صدر اسلام داریم، نسبت به جوامع حدیثی پیروان مکتب خلفا (به اصطلاح، اهل سنت) بسیار پاکیزه و قابل اعتماد است.

چرا که آنان از نعمت وجود امامانی معصوم و مرتبط با وحی محروم بوده و هستند و از سوی دیگر با خلأ یک قرن منع نقل حدیث و پس از آن هم بازار جعل حدیث مواجهند.

از این رو سنّت مکتوب آنان دستخوش تغییر و تبدیل و تحریف قرار گرفت و با چالش فراوانی روبرو گردید بطوری که پشتوانه علمی و فقهی پاک و استواری پیدا نکرد. لذا قابل اتکاء و اطمینان آور برای ما نیست.

به همین دلیل هم شیوه نماز خواندن آنها برای ما ملاک نیست، هر چند تعدادشان بیش از ماست. امّا فقهای شیعه باتکیه بر همان جوامع حدیثی پاکیزه و با تمسّک به آموزه های اهل بیت علیهم السلام به سنت نبوی دسترسی پیدا می کنند و در دورانی که ما به امامان علیهم السلام دسترسی مستقیم نداریم، محل رجوع ما می شوند.

آنها تلاش میکنند احکام دین را بفهمند و در اختیار ما قرار دهند. بدین ترتیب می توان گفت که سنت پیامبر در امر نماز به همین صورتی است که میان فقا و محدثین شیعه رایج است. اختلافاتی هم که در برخی مسائل فقهی می بینیم ناشی از اختلاف مبانی استنباط است، نه جوامع حدیثی متفاوت.


سوال هفتم شبهات غدیر

با توجه به فاجعه شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چرا امیرالمومنین نام سه تن از پسران خود بعد از حضرت زهرا (سلام الله علیها) را ابوبکر، عمر و عثمان نامید؟

پاسخ شبهات غدیر

در مورد عمر فرزند علی (علیه السّلام) که همنام عمر بن خطاب بود: این نامگذاری توسّط خود عمر بن خطاب انجام شد. چنانچه در مورد افراد دیگری هم این واقعه صورت گرفته بود. و این در زمانی بود که عمر بن خطاب حتّی نام افرادی را که همنام پیامبران بودند، تغییر می داد.

مخالفت با دخالت های عمر در تغییر نام افراد نیز به مصلحت نبود؛ چراکه هر گونه مخالفتی از سوی عمر با تندی و خشونت پاسخ داده می شد و ارزش و ثمر مثبتی هم برای اسلام نداشت.

درمورد ابوبکر فرزند علی (علیه السّلام) که همنام خلیفه اول ابوبکر، عبدالله بن عثمان بود، باید بدانید که:

اولاً: ابوبکر کنیه است و اسم نیست.

ثانیاً: در میان عرب مرسوم است که هر اسمی، کنیه خاصی دارد. مثلا اسم علی با کنیه ی ابوالحسن همراه است.
این همراهی گاهی وابسته به نام فرزند بزرگتر است و گاهی مربوط به دخالت های دیگران است و گاهی هم تابع شهرت و عرف جامعه است.

از آنجا که ظاهراً اسم اصلی فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام، عبدالله همنام خلیفه اول بود، مطابق همان رسم، او کنیه ی ابوبکر به خود گرفت و حضرت علی (علیه السّلام) هم بخاطر احترام و علاقه شدید اطرافیان نسبت به خلفای قبلی و شرایط روزگار خود، ضرورتی ندیدند تا با این کنیه گذاری که از سوی دیگران انجام شده بود، مخالفت کنند و آن را تغییر دهند.

در مورد عثمان بن علی (علیه السّلام) که همنام عثمان بن عفان بود: نامگذاری این فرزند به نام عثمان به گفته خود حضرت علی (علیه السّلام) بخاطر عثمان بن مظعون بوده است. برای توضیحات بیشتر می توانید به کتاب «معمّای نام» نوشته «علی لباف» از انتشارات منیر، مراجعه کنید.


سوال هشتم شبهات غدیر

چرا با وجود اینکه پیامبر اسلام، منافق بودن ابوبکر و عمر را می دانستند، آنها را بتدریج رسوا نکردند و به مردم اطلاع ندادند؟ در حالی که مردم سخنان پیامبر را قبول می نمودند.

پاسخ شبهات غدیر

در پاسخ این سؤال ذکر چند نکته لازم است: پیامبر مأمور به حکم به ظاهر بودند و از طرف خداوند اجازه نداشتند که افراد منافق را بازخواست و یا بطور علنی رسوا نمایند.

چنانکه در قسمتی از خطبۀ غدیر پس از اشاره به آیه: «آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ»

می فرمایند: «به خدا سوگند که مقصود خداوند از این آیه گروهی از صحابه اند که آنان را با نام و نسب می شناسم لیکن به پرده پوشی کارشان مأمورم.»

که البته این فرمان می تواند جنبۀ امتحان و آزمایش داشته باشد. مسلماً تصریح پیامبر به نام و بطور علنی آتش کینه و جنگ های داخلی را شعله ور می کرد و این با توجه به کثرت منافقان به مصلحت اسلام نو پا نبود.

مهمترین کار پیامبر زدودن شرک و بت پرستی آشکار از جامعه و برقراری کلمه توحید بوده است نه مبارزه آشکارا با پدیده نفاق. مبارزه علنی با نفاق، مأموریت خطیری است که بر عهده آخرین وصیّ پیامبر نهاده شده است.

در قبول سخنان پیامبر توسط مردم نیز جای بحث است. چراکه وقتی واقعه غدیر با آن عظمت را که سخنی ایجابی بود، انکار کردند، و ولایت حضرت علی (علیه السلام) را نپذیرفتند، چطور می توان انتظار داشت که این نفی را که سخنی سلبی است، بپذیرند. هر چند که پیامبر با نشانه ها و اشاره ها و کنایه های فراوان، منافق بودن آنان را برای اصحاب روشن نموده اند. (العاقل یکفی بالاشاره )


سوال نهم شبهات غدیر

آیا در روز قیامت، هر کسی در مذهب خود (مسیحی، زرتشتی، شیعه….) بازخواست می شود؟

پاسخ شبهات غدیر

دین راستین و تحریف نشده همواره نزد خداوند، اسلام بوده و هست. چنانچه خداوند در آیاتی چنین می فرماید:

إِنَ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام.همانا دین، نزد خداوند اسلام است. سوره آل عمران / 19

و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین. و هرکس غیر از اسلام دینی را اختیار کند، هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است. سوره آل عمران / 85

بدین ترتیب هرکس در زمان خود موظّف به پیروی از پیامبر زمان خودش است تا دین مقبولی نزد خداوند داشته باشد. و روشن است که هر فردی بر مبنای آیین و شریعت پیامبر زمان خود بازخواست می شود. با آمدن رسول جدید از جانب خدا، نسخه قبلی اسلام منسوخ می شود و پیروان او موظف به پیروی از رسول و نسخه ی جدیدند و بر مبنای آیین جدید هم مؤاخذه می شوند.

(البته اگر پیام رسول جدید به آنها رسیده و حجت بر آنها تمام گشته باشد) مسلماً پس از خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله همه پیروان ادیان گذشته مطابق دستور الهی دین خودشان، مأمور به پیروی از آن حضرت شده اند و بر همان مبنا در قیامت بازخواست می شوند.


سوال دهم شبهات غدیر

چرا به خدا رسیدن مشکل، ولی کار شیطانی کردن آسان است؟

پاسخ شبهات غدیر

همیشه سربالایی رفتن سخت تر از سرازیری است. این یک سنت الهی و قانون طبیعی است. ما به عالم دنیا که «اسفل سالفین» است، آمده ایم تا با انجام اعمال صالحه به «اعلی علیین» برسیم و درعالم آخرت پاداش بگیریم (اجر غیر ممنون – سوره تین) در این مدّتی که خداوند ما را در این دنیا مهلت داده، چنین تقدیر کرده که ما با راهنمایی فرستادگان الهی در کشاکش دهر بکوشیم و بالا رویم و در این مسیر با آزمایش های سخت هم آزمایش شویم.

مردان نیک نیز آزمایش های سخت تری دارند. تا هم رتبه اطاعتشان معلوم شود (برای خودشان) و هم مقامشان بوسیله این آزمایش ها بالاتر رود. پس بجاست که این راه با مشکلاتی همراه باشد. علاوه بر این شیطان نیز در این راه قسم خورده که تمام مردم غیر از معصومین علیهم السلام را گمراه کند.

پس ما در این دنیا با مشکلات زیادی در راه خدا روبرو خواهیم بود و به قول معروف هر که طاووس خواهد، باید جور هندوستان کشد! مسلما فردی که می خواهد در کاری موفق شود بایستی از یک سری لذت های آنی بگذرد و سختی هایی بر خود هموار سازد تا به آن لذت نهایی و هدف عالی خویش دست یابد.

البته درست است که راه شیطان پر از لذائذ نفسانی است و آسان به نظر می رسد؛ ولی حرکت در صراط مستقیم برای گروهی نیز لذت بخش و ملایم طبع است و وقتی در اثر اعمال صالحه ملایم طبع شد، انجامش آسان می شود.

همچنانکه برای گروهی دیگر کار شیطانی ملایم طبع است. لذت عبادت بالاترین لذت هاست که تا فرد آن را درک نکند، فهم کاملی از آن نخواهد داشت. ان شاء الله خداوند درک این لذت را نیز به ما عنایت فرماید.

اگر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس لذت نخوانی در آن صورت دیگر کار شیطانی کردن برای فرد سخت و مشکل است. چرا که پلیدی و پلشتی و کثافت و نجاست آن را می بیند و از آن تنفر دارد همچنانکه از مدفوع متنفر است و نزدیکی به آن برایش مشکل است.


سوال یازدهم شبهات غدیر

در هیچ جای قرآن نگفته که رسول شما مولای شماست. رسول فقط بشیر و نذیر است و مولای شما فقط خداست و کلمه ولی در قرآن برابر است با دوست و سرپرست. پس من کنت مولاه به معنی دوست است. اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمود وصی یا خلیفه یا جانشین حرف شما دست بود. من 20 بار قرآن را خوانده ام و جواب را از قرآن می خواهم. آیا جواب دارید؟

پاسخ شبهات غدیر

اولا: خوب است بدانی آنجا که قرآن فرموده رسول فقط بشیر و نذیر است، سخن از حدود وظایف رسالت در قبال هدایت مردم است و درمقام بیان حدود ولایت ایشان نیست. بلکه ولایت ایشان را در آیات دیگر مطرح و اثبات نموده است.

ثانیا: خود شما در سؤال گفته ای که مولا به معنی سرپرست هم هست که البته هم هست. بنابر این نمی توان نتیجه گرفت من کنت مولاه به معنی دوست است.

ثالثاً: شما می گویید اگر پیامبر چنین و چنان می فرمود سخن ما درست بود. مگر پیامبر در جریان یوم الدّار نفرمودند؟ مگر در ماجرای تبوک نفرمودند؟ مگر درابلاغ سوره برائت به همه نفهماندند؟ مگر در سراسر خطبه غدیر این امر خطیر را آشکارا در برابر هزاران گوش و چشم بیان نکردند و با دست و زبان بیعت و اقرار نگرفتند؟

آیه ولایت

مگر…؛ و صدها مگر دیگر که مخالف و موافق در کتب خویش نقل کرده اند. با همه این احوال شما جواب را از قرآن می خواهید. مانعی ندارد این هم قرآن؛ خداوند در آیه 55 مائده می فرماید:

«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُون‏» یعنی ولیّ شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که ایمان آورده نماز برپا می دارند و درحال رکوع زکات می دهند. سوره مائده / 55

مطابق این آیه ولیّ ما تنها خدا نیست. بلکه رسول و مؤمنین با آن اوصاف که به کلمه الله عطف شده نیز ولیّ ما هستند. از طرفی نیز ولایت با کلمه انّما منحصر در همین سه گروه شده است. از خود این انحصار می فهمیم که ولیّ در اینجا به معنی دوست یا یاور نمی تواند باشد.

چون می دانیم مسلمانان، دوستان و یاوران دیگری غیر از این سه گروه دارند؛ مانند ملائکه یا سایر مؤمنینی که در حال رکوع نماز هم صدقه ندادند؛ یا حتّی اهل کتابی که آزاری به مسلمانان نمی رسانند (سوره ممتحنه/8). پس ولیّ در این آیه به معنی سرپرست است نه دوست یا یاور.


سوال دوازدهم شبهات غدیر

سورۀ مبارکه مائده آیه 68 درباره غدیر خم نازل شده در حالیکه یک سال قبل از رحلت رسول الله نازل شده است. سوره مبارکه معارج آیه 1 در مورد غدیر خم، درست 13 سال قبل از فوت رسول الله و قبل از هجرت نازل شده است. منبع حرف هایتان را به من بگویید.

پاسخ شبهات غدیر

باید بدانید اینطور نیست که وقتی یک سوره مکی یا مدنی است کل آن در مکه یا درمدینه نازل شده باشد. مثلاً سوره عنکبوت مکی است ولی 10 آیه اول آن مدنی است؛ و یا سوره کهف که مکی است ولی 7 آیه اول آن مدنی است.

چنانچه مفسرین اهل سنت همچون طبری و قرطبی هم در تفاسیر خود گفته اند یا آنکه سوره ای مدنی است ولی چند آیه مکی دارد. مانند سورۀ مجادله که مدنی است جز 10 آیه اول آن.

همچنین است گاهی بخاطر یک آیه که نام سوره از آن گرفته شده است، به آن سوره مکی یا مدنی می گویند. مانند سورۀ بلد که مدنی است مگر آیات 1 تا 4 و نام سوره را هم از آیه اول آن گرفته اند. (به نقل از اتقان سیوطی ج1 ص17)

و نیز ممکن است به خاطر تأکید و تذکر و اقتضای موارد گوناگون، یک آیه در چند جا نازل شده و چند شأن نزول داشته باشد. مانند آیۀ بسم الله، آیۀ اول سورۀ روم، آیۀ روح، سورۀ فاتحه الکتاب که یکبار در مکه زمان وجوب نماز و باری دیگر در مدینه به هنگام تغییر قبله نازل گردیده و به همین خاطر سبع مثانی نامیده شده است. (اتقان سیوطی ج1 ص60)

آیات

از سوی دیگر نیز ثابت نشده که وقتی سوره ای مکی یا مدنی است، حتماً با آیۀ مکی یا مدنی آغاز شده باشد. چرا که اقتضای ترتیب نزول با اقتضای ترتیب کتابت متفاوت است. بنابراین، ادعای اینکه تمام سوره مائده یکجا وآن هم یکسال پیش از رحلت نازل شده باشد، دلیل می خواهد درحالیکه هیچ نقل موثقی در این زمینه نیامده است.

همچنین سورۀ معارج، تنها به اعتبار مکی بودنش نمی تواند مدنی بودن آیۀ 1 را یا حتّی نزول مجدد آن را نفی کند. چرا که نقل مؤیّد این مطلب نیز موجود است در حالی که خلاف آن نیست. برای آگاهی بیشتر به کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی ج1 ص255 تا 257 مراجعه کنید.


سوال سیزدهم شبهات غدیر

آیا اهل سنت دلایلی برای خود دارند که شیعه قادر به جوابگویی آن نباشد؟

پاسخ شبهات غدیر

باید بگوییم که خوشبختانه به خاطر جوامع حدیثی غنی و پاکیزه ای که امامان شیعه علیهم السلام نزد ما به جای نهاده اند، علمای ما همچون علامه امینی ها و سید شرف الدین ها، به لطف خدا و با مجاهدت های بی نظیر خود توانسته اند همه سؤالات و شبهات مخالفان عصر خود را به بهترین وجه پاسخ دهند.

و اینک در عصر حاضر این امر بر دوش یکایک ماست؛ که اگر در مسیر آموزه های قرآن و اهل بیت علیهم السلام (ثقلین) به درستی قدم برداریم، همه سؤالات مخالفان را با دلایل متقن و استوار، پاسخ خواهیم داد.


سوال چهاردهم شبهات غدیر

چرا ائمه (علیه السلام) صریحا خلفای بعد پیامبر (صلی الله علیه و آله) را لعن و نفرین نکرده اند و حتی ارتباط خانوادگی نیز با آنها داشته اند؟

پاسخ شبهات غدیر

باید عرض کنیم که:

اولاً آنان در شرایطی نبودند که بتوانند هر چه در سینه دارند، آزادانه برای همه مردم بیان نمایند. اما به برخی یاران خود مطالبی در قالب دعا یا حدیث یا رفتاری که حاکی از نفرت و نارضایتی از آنان باشد، آموخته اند.

ثانیاً شما ببینید، در حالیکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) صریحا آنان را لعن نکرد، چه رفتاری با ایشان و همسر عزادارشان داشتند؟ چه بلوایی در کربلا بپا کردند؟ ائمه دیگر را چگونه به شهادت رساندند؟

حال اگر آشکارا به لعن می پرداختند، همین مهلت کوتاه زندگیشان را نیز کوتاه تر می کردند و شیعیانشان را بیشتر در فشار و رنج قرار می دادند و همین مقدار از میراث پیامبر هم به دست ما نمی رسید.

ثالثاً صرف داشتن ارتباط خانوادگی، دلیل بر رضایت و تأیید طرف مقابل نیست. چه بسا همه ما اقوامی داریم که رفتار و گفتار و پندار آنان مورد تأیید ما نیست اما ناچار به ارتباطیم یا مردانی که از همسران خود راضی نیستند اما ناچار به ادامه زندگی با آنانند. قرآن نمونه هایی از این دست دارد مانند همسر لوط و همسر نوح (سوره تحریم/10)


سوال پانزدهم شبهات غدیر

15 روایت است که در زمان حجه الوداع درگیری ای میان حضرت علی (علیه السلام) و تنی چند از انصار در راه یمن به مکه بر سر موضوع مالی در می گیرد و پیامبر در نزدیکی خم غدیر به رفع دعوا و آشتی دادن حضرت علی (علیه السّلام) و انصار پرداختند و هیچ بحثی مبنی بر جانشینی حضرت علی (علیه السّلام) به میان نیامده است و صحبت جانشینی ادعایی است که شیعه به میان آورده است و صحت ندارد.

پاسخ شبهات غدیر

در منابع معتبر آمده که اصل ماجرای یمن و مسئلۀ حضرت علی علیه السلام با آن افراد از این قرار بوده: اختلاف بر سر پارچه هایی بوده که حضرت در مأموریت خویش از ملّت نجران طبق قرارداد روز مباهله به عنوان جزیه گرفته بودند و آن عدّه بدون اجازه رسول خدا و امیرمؤمنان علیهم السلام پارچه ها را میان خود تقسیم کرده بودند و به عنوان لباس احرام بر تن کرده بودند.

حضرت تمام پارچه ها را از آنان باز گرفتند و عدل بندی کردند و در مکه تحویل رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند. همراهان حضرت از عملکرد حضرت علی علیه السلام ناراحت شدند و شکایت نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بردند.

پیامبر در جواب آنها فرمودند: «از بدگویی دربارۀ علی دست بردارید، او در اجرای دستور خدا محکم و جدّی است و اهل تملق و مداهنه نیست.»

علامه امینی در الغدیر ج 1 ص 384 و 399 به نقل از کتب اهل سنت در ادامه همین ماجرا آورده که پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به یکی از شاکیان فرموده اند:

«یا بریده! الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ من کنت مولاه فعلی مولاه. لا تقع یا بریده فی علی فان علیا منی و انا منه و هو ولیکم بعدی»
ای بریده! مگر من به مؤمنین اولی و برتر از خودشان نیستم؟ و بر آنها ولایت ندارم؟ هرکه را من مولای او هستم، پس علی مولای اوست. ای بریده! در مورد علی (علیه السّلام) بدگویی مکن. چرا که علی از من و من از اویم و او سرپرست شما بعد از من است. کتاب الغدیر ج 1 /384 – 399

می بینیم:

اولاً، روح حاکم بر سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در این ماجرا تأیید همه جانبه امیرمؤمنان علیه السلام است به عنوان فردی که در غیاب ایشان دقیقاً و بی کم و کاست فرامین الهی را اجرا می کند و بر همۀ مؤمنان ولایت دارد و لذا کسی نباید نسبت به داوری های او اعتراضی داشته باشد و بدگویی او را کند. آیا این ماجرا خود گواه بر شایستگی او بر امر خلافت و جانشینی نیست؟ آیا در اینجا هیچ سخنی از خلافت و جانشینی ایشان به میان نیامده است؟

ثانیاً، ماجرای فوق مناقض واقعه غدیر نیست. بلکه نوعی تنبیه و تأکید بیشتر بر امامت و ولایت علی علیه السلام و پاسخی بر اعتراضات مخالفان است. و حتی شاهد و دلیلی محکم بر معنای سرپرستی و اولی به تصرف بودن علی علیه السلام است. (دقت کنید)

ثالثاً، حدیث غدیر در بسیاری از کتب عامه به عنوان یکی از وقایع تاریخی مسلم روایت شده و افرادی همچون اصمعی، ابن سکیت، اندلسی، جاحظ، سجستانی، بخاری، ثعلبی، ذهبی، ابن حجر عسقلانی، تفتازانی، ابن اثیر، قاضی عیاض، باقلانی درکتب خویش نقل کرده اند.

برای آگاهی بیشتر از اسناد حدیث غدیر و قرائن معنوی و لفظی آن، به کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی ج1 ص12 تا 151، 294 تا 322، 370 تا آخر مراجعه کنید. چگونه است که حدیث غدیر با اینهمه تواتر از طریق مخالف و موافق صحت ندارد، اما روایتی را که شما با تغییر و تبدیل نقل کرده اید، قطعی و مسلّم گرفته اید؟!


سوال شانزدهم شبهات غدیر

می گویند در جنگ بدر، مسلمین زودتر از کفار به چاه های آب رسیدند و آنها را پر از سنگ کردند، آیا صحیح است؟

پاسخ شبهات غدیر

ماجرا از این قرار بوده که پیش از آغاز جنگ، شماری از مشرکان به سراغ حوضچه آب که در اختیار مسلمانان بوده، آمدند. برخی از مسلمانان قصد طرد آنان را داشتند ولی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مانع این کار شدند و اجازه نوشیدن آب را به آنها دادند. (نقل از کتاب تاریخ سیاسی اسلام نوشته رسول جعفریان ج1 ص 430.

شاید منشأ این شبهه برای شما فیلم «محمد رسول الله» است. متأسفانه ممانعت رسول خدا صلی الله علیه و آله در فیلم نشان داده نشده است و ماجرا را وارونه به تصویر کشیده است.


سوال هفدهم شبهات غدیر

حضرت علی علیه السلام در جنگ های خلفا با دیگر کشورها شرکت داشته اند و یا موافق آنها بوده اند؟

پاسخ شبهات غدیر

دوست عزیز،
اولاً: باید بدانی که اساساً نفس شرکت یا عدم شرکت در جنگ و یا حتی مشورت دادن، دلیل بر موافقت یا مخالفت فرد با حکومت نیست. چه بسیار افرادی که به اجبار در جنگ حاضر می شوند یا به خاطر داشتن عذری به جنگ نمی روند یا بنا بردلایلی به مخالف خود مشورت می دهند.

باید شواهد دیگری در موافقت یا مخالفت یافت. مثلاً کلمات صریح امیرالمومنین علیه السلام خود گواه بر نارضایتی ایشان از دستگاه حاکمه است. به عنوان نمونه می توان به خطبه معروف شقشقیه اشاره کرد.

ثانیاً: هیچ گزارش موثقی مبنی بر شرکت امیرالمومنین علیه السلام درجنگ های خلفا وجود ندارد. حتی خلیفه دوم به خاطر جلوگیری از نشر احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه خروج مهاجران را از مدینه نمی داد و به آنان می گفت: بیشترین ترس من پراکنده شدن شما در شهرهاست.

شعبی مورخ مورد اعتماد اهل سنت می نویسد: اگر کسی از مهاجران اجازه جنگ می خواست به او می گفت: همین که همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جنگ کردی تو را کافی است. (تاریخ خلفا- رسول جعفریان ص 71و72)


سوال هجدهم شبهات غدیر

از کجا بدونم امام دوازدهم هست؟ نشونش چیه؟ الان جسم مادی امام کجاست؟

پاسخ شبهات غدیر

ایمان و اعتقاد به وجود امام غائب علیه السلام مبتنی بر آیات و روایات است. در این قسمت عقل تابع نقل است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: بعد از من پیامبری نیست و من پیامبر خاتم هستم.

امام و پیشوای شما بعد ازمن، علی بن ابی طالب علیه السلام است. امامان معصوم پس از من دوازده نفرند. اسامی آنان به ترتیب: علی، حسن، حسین، علی (سجاد)، محمد (باقر)، جعفر (صادق)، موسی (کاظم)، علی (رضا)، محمد (تقی)، علی (نقی)، حسن (عسکری)، م ح م د  (مهدی) علیهم السلام می باشد. هر کس آخری ما را انکار کند گویی اولی ما را انکار کرده (مسلمان نیست).

برای نهمین فرزند حسین علیه السلام (امام عصر عجل الله تعالی فرجه) دو غیبت (صغری و کبری) است. او روزی ظهور خواهد کرد و جهان پر از ظلم و جور را پر از عدل و داد خواهد کرد.

از مهمترین نشانه های حضرت، داشتن علم بیکران و قدرت الهی ایشان است که پس از ظهور، برهمگان آشکار می گردد و با ارائه بیّنات، خود را معرفی می نمایند. اما در زمان غیبت، چون بنابر ناشناخته زندگی کردن ایشان است، بیان علامت های ظاهری بی فایده است.

آنچه از اخبار و روایات برمی آید، مکان سکونت آن حضرت در زمان غیبت، دور از شهرهاست، اما به صورت ناشناس در میان مردم رفت و آمد دارند. چه بسا افرادی ایشان را هم می بینند ولی نمی شناسند.

چون بنا، بر غیبت و پنهان زیستی است. حتّی در زمان های خاصی به مکان های مشخصی هم می روند مانند صحرای عرفات در روز عرفه، حضور هر ساله در مراسم حج، شب های جمعه در کربلا برای زیارت جدّ بزرگوارشان و… ولی در همه حال به صورت ناشناس حاضر می شوند. البته گاهی بنا بر حکمت هایی برعده ای خاص، جلوه ای می کنند اما دوباره پنهان می شوند، که خدا روزی ما نیز گرداند. ان شاء الله.


سوال نوزدهم شبهات غدیر

در تاریخ ذکر شده است که عمر نیز چندین بار در رکوع انگشتر خود را به گدا داده است. چرا او مورد خطاب آیه ولایت قرار نمی گیرد؟

پاسخ شبهات غدیر

در آیۀ ولایت گفته شده است که ولیّ شما خدا و رسول و مؤمنانی است که در حال رکوع زکات می دهند. در این آیه منظور آن نیست که هر کس که در حال رکوع زکات داد ولی ماست. بلکه اشاره به شخصی می کند که در آن زمان در آن حال زکات داد.

اصطلاحاً این وصف را وصف مشیر می گویند. مثل اینست که بگوییم آنکه پیراهنش سفید است، مدیر مدرسه شماست. این وصف تنها برای اشاره کردن است نه آنکه مدیر بودن منوط به پوشیدن لباس سفید باشد.

هیچ عاقلی چنین حکمی نمی کند. همانطور که شما نیز اشاره کردید، عمر نیز چندین بار این عمل را انجام داد؛ تا در مورد او آیه ای نازل شود. اما به گفتۀ خودش آیه ای نازل نشد. از این گفتۀ عمر نیز استنباط می شود که خود او نیز انتظار نداشته است که این آیه در مورد او باشد.

بلکه انتظار داشته تا آیه ای دیگر در شأن او نازل شود که این امر نیز صورت نگرفت. یعنی حتی او و همه مسلمانان زمان نزول آیه نیز، وصف مورد نظر در آیه را وصف مشیر گرفته اند.


سوال بیستم شبهات غدیر

علل سکوت حضرت علی طی 25 سال خانه نشینی ایشان چیست؟

پاسخ شبهات غدیر

علل سکوت حضرت علی علیه السلام طی 25 سال خانه نشینی ایشان، در ماجرای «یک مرد وهفت میدان»، بخش هفت آزمون دوم که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده، از زبان خود ایشان به طور مشروح روی سایت آمده است.


سوال بیست و یکم شبهات غدیر

کلمه مولا دارای معانی مختلف از جمله سرپرست و صاحب اختیار، دوست، همسایه، عبد و… می باشد. لذا شاید منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله) این است که هر کس من دوست اویم علی (علیه السلام) نیز دوست اوست.

پاسخ شبهات غدیر

در آیه تبلیغ (سوره مائده آیه 67) حکم شدیدی برای عدم رساندن این مطلب قرار داده شده که خداوند می فرماید:

«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّـهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ » «اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنى رسالت خدا را ابلاغ نکرده ای. و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‌دارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمى‌کند. سوره مائده / 67

دوستی چندان مساله مهمی نیست که اینچنین تهدیدی برای آن قرار داده شود و شایسته آن تنها مساله خلافت است که با احتمال مخالفت منافقان و تازه مسلمانان، لازم بود که خدا پیامبر و آیینش را از شرّ آنان حفظ نماید. مگر سفارش به دوستی علی بن ابیطالب علیه السلام خطری در پی دارد؟

این مساله خلافت است که بسیاری به آن طمع داشتند و بخاطر آن ممکن بود به اسلام آسیب برسانند. به علاوه طبق احادیث پیامبر (صلی الله علیه و اله) و آیات قرآن مردم قبل ازغدیر خم به دوستی پیامبر و امیرالمومنین علیهما السلام آگاه بودند، و نیازی به غدیر نبود.

که در مورد روز غدیر نازل شده می فرماید:«….الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا….» «…امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‌] آیینى برگزیدم….» سوره مائده / 3

دین شما را برایتان کامل کردم و مردم امروز نا امید شدند.آیا با دوستی امیر المومنین علیه السلام، مردم از نابود کردن دین مایوس شدند؟! یا این مساله امامت و خلافت بود که امتداد نبوت است و دشمنان اسلام را از بازگشت شوکت و قدرت جاهلیت نا امید می کند؟

پیامبر صلی الله علیه و اله قبل از گفتن جمله “من کنت مولاه فهذا علی مولاه” از مسلمانان پرسیدند: من أولی بکم من أنفسکم؟ یعنی چه کسی نسبت به شما از خود شما سزاوارتر است و امر او را بر امر خودتان مقدم می کنید؟

مردم پاسخ دادند: خدا و پیامبرش.بعد فرمودند: “من کنت مولاه فهذا علی مولاه“یعنی هر کس من نسبت به او از خودش سزاوارترم زین پس، علی (علیه السلام) نسبت به او از خودش سزاوارتر است و صاحب اختیار اوست.

آیه ۶ سوره احزاب بر این مطلب دلالت می کند: النَّبِیُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم سوره احزاب / 6

پیامبر از خود مؤمنین بر آنان سزاوارتر است. روز غدیر گرمای شدیدی داشت بطوری که مردم عبای خود را زیر پا و بالای سر خود نگاه می داشتند و روا نیست بگوییم پیامبر خدا صلی الله علیه و اله مردم در این گرمای شدید حدود سه روز برای بیعت متوقف نمودند تنها برای سفارش به دوستی.

افراد حاضر در روز غدیر از کلمه “مولا” خلافت و امامت را فهمیده اند و مانند عمر ابن خطاب تبریک گفتند یا مانند حسّان ابن ثابت در مدح مولا شعر گفتند. حسّان در شعر خود گفت: حضرت امیرالمومنین علیه السلام امام و هادی برای ماست.

لفظ ولیّ و مولا اگر چه در لغت دارای معانی متعددی است ولی هنگامی که بدون قرینه بیاید، عرب از آن معنای صاحب اختیار، اولی به تصرف و سرپست می فهمد که همان معنای امامت است.


سوال بیست و دوم شبهات غدیر

در تاریخ آمده است که علی  علیه السلام در خانه خدا بدنیا آمده است و در آن زمان همه به بت پرستی مشغول بودند. پس علی علیه السلام در بت خانه بدنیا آمده است؟ یا چرا مادر علی به بت خانه پناه می برد؟ یا این که بت ها معجزه ای داشتند که علی (علیه السلام) در آنجا بدنیا آمده است؟ اگر در بت خانه بدنیا آمده است چرا این را جز فضائل علی (علیه السلام) آمده است و اگر این که خلیفه اول و دوم و سوم و بقیه اصحاب و پیغمبر چنین نبوده است؟

پاسخ شبهات غدیر

قسمت اول

ولادت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در درون کعبه شرافت و فضیلتی است که علمای اهل تسنّن نیز به آن اذعان نموده اند. از جمله: حاکم نیشابوری مولف «مستدرک الصحیحین» می گوید: «فَقَد تَوَاتَرَتِ الاَخبَارُ اَنَّ فَاطِمُهَ بِنتَ أَسدٍ وَلََدَت أَمیرَالمُؤمِنِینَ عَلِیَّ بنَ أَبِی طَالِبٍ کَرَّمَ اللهُ وَجهَهُ فِی جَوفِ الکَعبَهِ» روایات به حدّ تواتر رسیده اند در این که فاطمه بنت اسد، امیر مومنان حضرت علی بن أبی طالب (کَرَّمَ اللهُ وَجهَهُ) را در درون کعبه به دنیا آورده است. (۱)

حافظ کنجی شافعی در «کفایه الطالب» صفحه ۴۰۷ از طریق ابن نجّار از حاکم نیشابوری حکایت کرده است: «امیرالمومنین علی بن أبی طالب در کعبه، شب جمعه، ۱۳ رجب در سال ۳۰ عام الفیل به دنیا آمد و غیر از او کسی در کعبه به دنیا نیامده است، و این به خاطر بزرگداشت آن حضرت و اکرام اوست».

شهاب الدین آلوسی صاحب تفسیر کبیر «روح المعانی» در کتاب «سرح الخریده الغیبیَّه» صفحه ۱۵ که شرح قصیده عبدالباقی أفندی عمری است، در ذیل بیت: أَنتَ العَلِیُّ الَّذِی فَوقَ العُلَى رُفِعَا بِبَطنِ مَکَّهَ عِندَ البَیتِ إذ وُضِعَا [تو بلند مرتبه ای هستی که تا بالا بلندی ها بالا برده شده ای، آن گاه که در میان مکّه نزد کعبه به دنیا آمده ای].

می گوید: و این که حضرت امیر (کرَّم الله وجهه) در خانه خدا به دنیا آمده امری است مشهور و در کتب فریقین سنّی و شیعی ذکر شده است … و چه افتخاری برای امام أئمه است که در جائی که قبله مؤمنان است به دنیا آمده باشد؟ «وَ سُبحَانَ مَن یَضَعُ الأَشیَاءَ فِی مَوَاضِعِهَا وَ هُوَ أَحکَمُ الحَاکِمِینَ» [پاک و منزّه است خدایی که اشیاء را در جایگاه های خود قرار می دهد، و او از همه ی حکم کنندگان برتر است].

آلوسی در ادامه گفته است: «گویا علی (علیه‌ السلام) خواست تا در مورد خانه کعبه که موجب این افتخار برای او شده بود و در دل او متولد گشته بود جبران کند و به همین جهت بت‌ ها را از روی خانه به زیر افکند، زیرا در پاره ‌‌ای از اخبار آمده که خانه خدا به درگاه حق تعالی شکایت کرده و گفت: پروردگارا تا چه وقت در اطراف من این بت ‌ها را پرستش کنند؟ و خدای تعالی به او وعده داد که آن مکان مقدّس را از آن بت ‌‌ها تطهیر کند».

روشن تر از همه این ها فرمایش خود امیرمومنان علی (علیه السلام) به صعصعه بن صوحان است که در واپسین لحظات زندگی علی (علیه‌ السلام) از حضرتش پرسید: تو برتری یا حضرت عیسی بن مریم؟ علی (علیه‌ السلام) فرمود: مادر عیسی در بیت المقدس بود، هنگامی که وقت ولادت عیسی فرا رسید، مریم ندائی شنید که «بیرون شو، این ‌جا عبادت ‌گاه است نه زایشگاه» اما مادر من فاطمه بنت اسد، هنگامی که زایمانش نزدیک شد در حرم بود، دیوار کعبه شکافته شد و من آنجا متولّد شدم و هیچ کسی دارای چنین فضیلتی نیست نه پیش از من و نه پس از من. (۲)

اما این که ولادت حضرت علی (علیه السلام) در بت خانه واقع شده گفتاری ناسزاست، زیرا که کعبه از همان آغاز بنایش، محلّ گرد همایی موحِّدان و یکتا پرستانی همچون حضرت آدم و ابراهیم و اسماعیل و غیر ایشان (علیهم السلام) بوده است. و اگر در برهه ای از زمان مشرکان نادان تعدادی بت در آن جمع می کنند، به اصل حقیقت و قداست آن ضربه ای نمی زند.

کعبه همان جایی است که خداوند متعال در شأن او می فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمین‏ فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً …» (۳) در حقیقت، نخستین خانه ‏اى که براى [عبادت‏] مردم، نهاده شده، همان است که در مکّه است و مبارک، و براى جهانیان [مایه‏] هدایت است، در آن خانه آیات آشکاری مانند مقام ابراهیم وجود دارد و هر کسی وارد آن شود، در امان خواهد بود…

قسمت دوم

خلاصه این که امیر مومنان (علیه السلام) حقیقتا در بت خانه به دنیا نیامدند، بلکه در اوّلین قبله گاه و اَمن ترین حرم الهی دیده به جهان گشودند و هیچ گونه چشم داشتی از بت ها نداشته اند، بلکه مانند پدران پاکش هیچ گاه بر بتی تعظیم و سجده نکرد و از همان دوران کودکی از اصنام بی زاری می جست.

همچنین باید توجّه داشت که خداوند دارنده همه تفضّل هاست «إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ» (۴)  و به هر کسی که بخواهد از فضلش می دهد، چنانچه فرمود: «یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیم‏» (۵) رحمت خود را به هر کس که بخواهد مخصوص مى‏ گرداند، و خداوند داراى بخشش بزرگ است.

و امّا این که حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) به کعبه پناهنده می شود، نه به خاطر این است که ایشان مثل سائر بت پرستان اعتقادی به اصنام داشته اند، بلکه از این رو بوده است که او همچون پدران و اجداد و شوهرش یکتاپرست بوده است.

شاهد این مسأله این است که وقتی نزدیک کعبه آمد، به خدا عرض کرد: «رَبِّی إِنِّی مُؤْمِنَهٌ بِکَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَ کُتُبٍ وَ إِنِّی مُصَدِّقَهٌ بِکَلَامِ جَدِّی إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ (عَلَیهِ السَّلَامُ) وَ إِنَّهُ بَنَى بَیْتَکَ الْعَتِیقَ فَبِحَقِّ الَّذِی بَنَى هَذَا الْبَیْتَ وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِی فِی بَطْنِی لَمَّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلَادَتِی».

بار خدایا! من به تو و کتاب هایی که فرو فرستاده ای و پیامبرانی که برانگیخته ای ایمان دارم و سخن جدّم ابراهیم خلیل (علیه السلام) را تصدیق می کنم. همو که خانه ی کهن تو را برپا داشت. پس به حقّ آن که این خانه را برپاداشت و به حقّ طفلی که در شکمم دارم، این زایمان را بر من آسان گردان! (۸)

منابع: 1. المستدرک , حاکم نیشابوری , ج۳ , ص۴۸۳ ۲. علی (ع) از ولادت تا شهادت، ص۱، قم، نشر علمیه، ۱۳۹۷ ق. به نقل از الانوار النعمانیه، ج۱ ، ص۲۷ ۳. آل عمران: ۹۶ – ۹۵ ۴. آل عمران: ۷۳ ۵. همان: ۷۴ ۶. الأنبیاء : ۱۰۷ ۷. البقره: ۲۵۳ ۸. الأمالی (للصدوق)، النص، ص: ۱۳۲ . الأمالی (للطوسی)، النص، ص: ۷۰۷ و ۷۰۶ . بشاره المصطفى لشیعه المرتضى (ط – القدیمه)، ج۲، ص: ۸ .  کشف الغمه فی معرفه الأئمه (ط – القدیمه)، ج۱، ص: ۶۰


سوال بیست و سوم شبهات غدیر

چرا در قرآن نامی از حضرت علی (علیه السلام) و خلافت و جانشینی او نیست؟ و همینطور نام امامان دیگر و امام زمان (علیهم السلام)؟

پاسخ شبهات غدیر

اینگونه نیست که اگر کسی دارای فضیلت های ویژه مانند جانشینی پیامبر اکرم صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله باشد، باید نامش در قرآن بیاید. و نمی توان گفت اگر نامش در قرآن نیامده پس او فضیلت و برتری بر دیگران ندارد. لذا از اهل سنت که خلفای سه گانه را برترین مردم و جانشینان پیامبر اکرم می دانند می پرسیم چرا نام آنان در قرآن نیامده است؟!

اساسا آمدن یا نیامدن نام در قرآن دلیل بر فضیلت یا بی فضیلتی نیست؟ در قرآن نام هیچ یک از اصحاب پیامبر اکرم نیامده است بجز نام “زید” در آیه 37 سوره احزاب. آیا می توان گفت او از سایر صحابه برتر است؟!!

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در روز غدیر خم، برای معرفی علی علیه السلام، از حضور منافقین برای برهم زدن جلسه خوف داشتند، لذا خداوند فرمود«وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس‏؛ خداوند تو را از(خطرات احتمالى) مردم حفظ می کند»، و نه تنها در روز غدیر بلکه در طول رسالت ۲۳ ساله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با توجه به این که آن حضرت توصیه به وصایت و خلافت بعد از خودشان در زمان های مختلف می کردند.

این کار باعث ایجاد حسد و کینه می شد و با توجه به مجاهدت ها و شجاعت علی علیه السلام در کشتن مشرکین و دشمنان اسلام در جنگ های بدر، خیبر، حنین این کار باعث شد که نسبت به علی علیه السلام کینه توزی و دشمنی نمایند همانگونه که در دعای ندبه هم به این مطلب اشاره شده است: (فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّه)

مراسم غدیر انجام گرفت اما آتش کینه آماده شعله ور شدن بود. لذا با توجه به این فضای نفاق در طول رسالت و ایام غدیر و آنچه در علم خدا نسبت به عملکرد منافقین در مورد وصایت و خلافت بود و این که بناست قرآن بدون تحریف و به عنوان معجزه جاوید باقی بماند بنابر این خداوند متعال در قرآن تصریح به نام علی علیه السلام و اوصیاء آن حضرت در مورد خلافت نفرموده است.

زیرا با آن جوّ نفاق و کینه توزی نسبت به علی علیه السلام قطعاً آنها بعد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن دست برده و برای رسیدن به مقاصد شومشان آن را مورد تحریف قرار می دادند مثل کتاب های آسمانی دیگر و ما الان قرآنی تحریف شده در دست داشتیم اما این کار صورت نگرفت.

و قرآن به عنوان معجزه جاوید بدون تحریف باقی ماند و اما خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر حجت را بر همگان تمام کرد و دراین خطبه پیامبر به حدود ۱۰۰ آیه که تفسیرش در مورد ولایت علی علیه السلام است اشاره فرموده اند و نشانه عملی دشمنی منافقین با علی علیه السلام، تحریف در روایات و سوزاندن و پاره نمودن اسناد کتبی در مورد فضائل ایشان در زمان خلفای غاصب می باشد.

منابع: برگرفته از کتاب واقعه قرآنی غدیر – محمد باقر انصاری


سوال بیست و چهارم شبهات غدیر

چرا پیامبر (صلى الله علیه و آله) مساله مهم امامت امیرالمومنین (علیه السلام) را در صحرای عرفات که همه مسلمانان تجمع کرده بودند، مطرح نکردند و طرح آن را به سرزمین غدیر خم در جایی که عده‌ای از مسلمانان از کاروان جلو افتاده یا عقب مانده بودند، مطرح کردند؟ آیا بهتر نبود این مساله در صحرای عرفات جایی که همه مسلمانان در زمانی مشخص کنار هم حضور داشته و کسی عقب یا جلو نیفتاده بود، بیان می‌ شد؟

پاسخ شبهات غدیر

اعلام ولایت تنها در غدیر اتفاق نیفتاده بود و پیامبر (صلى الله علیه و آله) از همان آغاز رسالت خویش و دعوت مردم به اسلام، در مکان‌ ها و زمان‌ های مختلف، وصایت حضرت علی (علیه السلام) را اعلام می‌کردند تا جایی که سران قریش به پیامبر (صلى الله علیه و آله) و پدر امام علی (علیه السلام) می‌گفتند از این به بعد باید از علی دستور بگیرید!

بنابراین اعلام جانشینی و وصایت حضرت علی (علیه السلام) در دوره‌ های مختلف و روایات گوناگون از سوی پیامبر (صلى الله علیه و آله) بیان شده و غدیر خم سرآمد این اعلام است.

نکته دوم اینکه پیامبر (صلى الله علیه و آله) این اعلام را در صحرای عرفات بیان نکرد چرا که احتمال تحریف و شبهه در آن بسیار بالا بود؛ به این معنا که تحریف کنندگان بعد‌ها می‌ توانستند ادعا کنند این تجمعی که در عرفات صورت گرفته بود، تجمعی طبیعی و برای مناسک حج بود نه برای اعلام ولایت حضرت علی (علیه السلام) و این مساله ربطی به ایشان ندارد.

بنابراین به دستور خدا این حرکت در غدیر خم اتفاق افتاد تا حادثه غدیر بدون تحریف بماند و کسی نتواند آن را زیر سوال ببرد همان طور که اهل سنت خبر غدیر خم را در کتب متقن خود روایت کرده اند.

اینکه پیامبر (صلى الله علیه و آله) در جای دیگری امر به توقف مسلمانان می‌کنند، برای این است که یادآوری کنند: ما اینجا (غدیر خم) تنها برای یک امر تجمع کرده ایم و آن اعلام امامت و ولایت حضرت علی (علیه السلام) است؛ بنابراین اگر این امر در عرفات، منی یا محل دیگری از حج انجام می‌ شد، ولایت حضرت (علیه السلام) به مساله‌ ای حاشیه ای، تبدیل می‌شد.

چرا که در حج، اولویت با به جای آوردن مناسک و اعمال است؛ لذا مهم‌ ترین فلسفه تجمع در غدیر خم، مساله مهم اعلام ولایت علی (علیه السلام) است که بر پایه اصل بود نه حاشیه و این موضوع خود محوریت بحث و اساسی بودن آن را می ‌رساند.

البته این دلیل ظاهری قضیه است و دلیل باطنی و حکمت های این رویداد بر ما پوشیده است و تنها خدا و رسول او صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله از آن باخبر هستند.


سوال بیست و پنجم شبهات غدیر

اگر مقصود رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از حدیث غدیر، تعیین على (علیه السلام) به عنوان خلیفه بود، نباید میان صحابه اختلاف مى شد؛ چون آن ها صحابه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) و دست پروده آن حضرت بودند. چگونه مى توان تصور کرد که تنها بعد از چند روز از حادثه غدیر خم، صحابه وصیت و فرمان رسول خدا را فراموش کرده باشند و به آن حضرت خیانت کنند؟ بنابراین قطعاً مقصود رسول خدا امامت آن حضرت نبوده است.

پاسخ شبهات غدیر

قسمت اول 

خواستگاه این شبهه، تصور نادرستى است که از صحابه دارند، زیرا برخی بر این باورند که اگر کسى نام صحابى را گرفت و ملقب به این نام شد، عدالتش قطعى است و کارى بر خلاف فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله انجام نخواهد داد.

بى تردید اگر مواردى یافت شود که صحابه حتى در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله، دچار اختلافات شدیدى شده و بر خلاف فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله رفتار کرده اند، بى اساس بودن این شبهه روشن و ثابت مى شود که اختلاف صحابه در باره یک مسأله، تأثیرى در تعیین مقصود رسول خدا نداشته و خدشه اى بر دلالت حدیث غدیر وارد نخواهد کرد.

اکنون به چند مورد از مخالفت هاى صحابه با رسول خدا اشاره مى کنیم: مخالفت با فرمان رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در قضیه وصیت: بارزترین نمونه از اختلاف میان صحابه و سرپیچى از فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله، قضیه وصیت آن حضرت است که به بعضى از اصحاب حاضر در مجلس دستور داد تا کاغذ و دوات بیاورند تا چیزی بنویسد که هرگز گمراه نشوند.

اما بعضی از صحابه بدون این که حرمت پیامبر خدا را رعایت کنند با یکدیگر به نزاع پرداختند؛ حتی خلیفه دوم، آن حضرت را متهم به هذیان گویى کرد و مانع از آوردن قلم و دوات گشت!

وقتی صحابه در حضور رسول خدا از دستور مستقیم آن حضرت سرپیچی کرده و به ایشان بزرگترین جسارت ها را می کنند و با یکدیگر به نزاع مى پردازند، چه استبعادى دارد که بعد از آن حضرت نیز دچار همان اختلاف و سرپیچی نشوند؟

محمد بن اسماعیل بخارى در صحیحش مى نویسد:

عن بن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما أَنَّهُ قال یوْمُ الْخَمِیسِ وما یوْمُ الْخَمِیسِ ثُمَّ بَکَی حتی خَضَبَ دَمْعُهُ الْحَصْبَاءَ فقال اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم وَجَعُهُ یوم الْخَمِیسِ فقال ائْتُونِی بِکِتَابٍ أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا فَتَنَازَعُوا ولا ینْبَغِی عِنْدَ نَبِی تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم … .

ابن عباس مى گفت: روز پنجشنبه و چه روزى بود آن روز. سپس آن قدر گریه کرد که اشک چشمش سنگریزه ها را خیس کرد، آنگاه گفت: روز پنجشنبه درد بر رسول خدا شدید شد، فرمود: کاغذى بیاورید تا براى شما چیزى بنویسم که هرگز گمراه نشوید، حاضران اختلاف کردند در حالى که چنین عملى در حضور پیامبر خدا شایسته و سزاوار نبود، گفتند: او بیمار است و هذیان مى گوید.

قسمت دوم

سرپیچى از فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در نماز جمعه

رسول خدا صلى الله علیه وآله در حال ایراد خطبه هاى نماز جمعه (یا در حال نماز) بود که صداى طبل و شیپور کاروان هاى تجارى به گوش صحابه رسید، آنها بى اعتنا به رسول خدا و نماز جمعه  که با حضور رسول خدا واجب شرعی بود، آن حضرت را تنها رها کردند و به سوى کاروان شتافته و جز عده اى انگشت شمار، کسى باقى نماند.

خداوند، در قرآن کریم این عمل صحابه را به شدت تقبیح کرده و مى فرماید: وإِذَا رَأَوْاْ تجَِرَهً أَوْ لهَْوًا انفَضُّواْ إِلَیهَْا وَتَرَکُوکَ قَائمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیرٌْ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَهِ وَاللَّهُ خَیرُْ الرَّازِقِین. سوره جمعه / 11

هنگامى که آنها تجارت یا سرگرمى و لهوى را ببینند پراکنده مى شوند و به سوى آن مى روند و تو را ایستاده به حال خود رها مى کنند بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزى دهندگان است. این نص صریح قرآن کریم است و کسى نمى تواند آن را انکار نماید.

محمد بن اسماعیل بخارى در صحیحش در باره این قضیه مى نویسد:

عن جَابِرِ بن عبد اللَّهِ رضی الله عنهما قال أَقْبَلَتْ عِیرٌ یوم الْجُمُعَهِ وَنَحْنُ مع النبی صلی الله علیه وسلم فَثَارَ الناس إلا اثْنَی عَشَرَ رَجُلًا فَأَنْزَلَ الله (وإذا رَأَوْا تِجَارَهً أو لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا).

از جابر بن عبد الله نقل شده که گفت: روز جمعه بود و ما در حال نماز خواندن با پیامبر (صلى الله علیه و آله) بودیم، قافله اى وارد شد، مردم همه متفرق شدند جز دوازده نفر؛ خداوند این آیه را نازل کرد:« وإذا … .

نتیجه اینکه: تمرد صحابه از فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره ولایت امیر المؤمنین علیه السلام، نخستین تمرد آنها نبوده؛ بلکه حتى در زمان حیات آن حضرت نیز بارها از فرمان آن حضرت سرپیچى شده است؛ بنابراین صرف اختلاف صحابه نمى تواند دلیلى بر رد حدیث غدیر باشد!

منابع:  الجامع الصحیح المختصر، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی (متوفای256 هـ) ، ج 3 ، ص1111 ، ح 2888 ، کتاب الجهاد والسیر ب 176 ،باب هَلْ یُسْتَشْفَعُ إِلَی أَهْلِ الذِّمَّهِ وَمُعَامَلَتِهِمْ ، ناشر: دار ابن کثیر ، الیمامه – بیروت – 1407 – 1987 ، الجامع الصحیح المختصر ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی (متوفای256، ج 4، ص1859، ح4616 ،کتاب البیوع ، بَاب: وإذا رَأَوْا تِجَارَهً أو لَهْوًا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت – 1407 – 1987 ، الطبعه: الثالثه، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا .


سوال بیست و ششم شبهات غدیر

اگر به قول شیعه در غدیر خم چندین هزار نفر حضور داشتند، چرا بعد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با ابوبکر بیعت کردند؟ آیا همه این افراد، سخنان رسول خدا را آن هم بعد از چند روز فراموش کردند؟

پاسخ شبهات غدیر

 هیچ یک از کسانی که در واقعه غدیر خم حضور داشتند، سخنان رسول خدا را فراموش نکرده بودند؛ بلکه برخی به خاطر ترس از جان و مال و برخی دیگر به خاطر حبّ دنیا و ریاست، و یا به خاطر بغض و کینه ای که از امیر المؤمنین علیه السلام در سینه داشتند، خود را به فراموشی زدند.

چنانچه غزالی، عالم مشهور اهل سنت در باره عمر بن خطاب می گوید: از خطبه های رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خطبه آن حضرت به اتفاق همه مسلمانان در روز عید غدیر خم است که در آن فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، علی مولا و سرپرست او است.

عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) این گونه تبریک گفت: «افتخار، افتخار ای ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولای دیگری هستی.»

این سخن او حکایت از اظهار تسلیم در برابر فرمان پیامبر مبنی بر امامت و رهبری علی علیه السلام دارد؛  اما پس از گذشت چند روز، بلافاصله پس از شهادت پیامبر اکرم استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با غصب حق اهل بیت علیهم السلام راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد و [مصداق این آیه قرآن شد:] پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایی ناچیز به دست آوردند، و چه بد معامله ای کردند. (آل عمران/ 187)

البته ذهبی، یکی دیگر از بزرگان اهل سنت، همین مطلب را از غزالی نقل کرده؛ اما مثل همیشه دستان امانت دارش تغییراتی را به نفع عمر بن الخطاب اعمال کرده است.

ضمن این که بسیاری از مسلمانان؛ همانند فاطمه زهرا سلام الله علیها، سعد بن عباده و … تا آخر عمر و برخی دیگر تا ماهها بعد با ابوبکر بیعت نکردند؛ ولی بعد از آن که ابوبکر به قدرت کامل رسید، با زور شمشیر و سرنیزه مخالفین را مجبور به بیعت کردند.

چنانچه محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح ترین کتاب اهل سنت، درباره عدم بیعت حضرت زهرا سلام الله علیها و ناراحتی آن حضرت از دست ابوبکر می نویسد: فَغَضِبَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ – صلی الله علیه و سلم – فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّی تُوُفِّیَت.

فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از دست ابوبکر ناراحت شد، و تا زمانی که از دنیا رفت، از دست او ناراحت بود و نیز درباره تخلف بسیاری دیگر از صحابه می نویسد: حِینَ تَوَفَّی اللَّهُ نَبِیَّهُ – صلی الله علیه و سلم – إِلاَّ أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِی سَقِیفَهِ بَنِی سَاعِدَهَ ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا.

زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت، تمام انصار با ما مخالفت کردند و در سقیفه بنی ساعده جمع شدند، و نیز علی (علیه السلام) و زبیر و کسانی که همراه آنها بودند، با ما مخالفت کردند.

منابع: سر العالمین وکشف ما فی الدارین، ابوحامد غزالی، ج1، ص4، باب فی ترتیب الخلافه والمملکه سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص 328، ترجمه ابوحامد غزالی. صحیح البخاری، ج4، ص42، ح 2862. صحیح بخاری، ج8، ص 26، کتاب المحاربین.


سوال بیست و هفتم شبهات غدیر

نظر قرآن در تعیین خلیفه چیست؟ برخی معتقدند رسول اکرم صلی الله علیه و آله، کسی را به عنوان خلیفه ی بعد از خود معرفی و نصب نکرد و این امر مهم را بر عهده ی مردم گذاشت!

پاسخ شبهات غدیر

 آیا تا به حال به قرآن مراجعه کرده اید؟ خداوند می فرماید: انِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً  [1] ما تو را به عنوان پیشوا و رهبر این مردم قرار دادیم. یا دَاوُدُ إِنَّا جَعلنَاکَ خَلِیفَهً فِی الأَرضِ  [2] ای داود ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم و اجعَل لِی وَزیراً مِن أَهلِی  [3] حضرت موسی می فرماید: خدایا قرار بده برای من وزیری از اهلم.

با دقت در آیات و آیات مشابه و باتوجه به کلمه ی (جعل) که به معنای نصب و تعیین است و در تمام این آیات به خدا نسبت داده شده، روشن می شود که قرآن معتقد است جانشین و خلیفه رسول الله را خدا معیّن می کند، نه مردم. آیا این اعتقاد که خلیفه پیامبر به دست مردم باید معین شود، مخالف صریح قرآن نیست!؟


سوال بیست و هشتم شبهات غدیر

آیا امکان دارد پیامبر براى خودش جانشین تعیین نکرده باشد و این کار را به مردم سپرده باشد؟

پاسخ شبهات غدیر

 خیر زیرا پیامبر در مواردى که حتى براى مدتى کوتاه از مدینه خارج مى شدند براى خود جانشینى تعیین می نمودند چگونه پیامبر براى حفاظت از دینى که براى آن ۲۳ سال زحمت کشیده اند و تازه به دین اسلام روی آورده اند مسئولى  تعیین ننمودند؟ و اساسا عقل انسان نیز چنین حکمى نمى کند.

بسیارى از رؤسای قبایل عرب به شرط آنکه بعد از پیامبر بعنوان وصى پیامبر تعیین شوند حاضر بودند از پیامبر حمایت کنند و مساله اى به این روشنى نعوذ بالله چگونه به ذهن خود پیامبر نرسیده است؟ بلکه باید گفت مسیله ای به این مهمى نیز تکلیف او نیست، بلکه خدا برا حفظ دین خود اولى میباشد.

که خلیفه و جانشین بعد از پیامبر را مشخص نماید، لذا پیامبر در پاسخ در خواست رؤساى قبایل که جانشین بعداز او را، شرط حمایت از رسول خدا قرار می دادند, می فرمود (الله اعلم حیث یجعل رسالته)۱ یا اینکه در پاسخ عامر ابن الطفیل فرمود (لیس ذالک الی اما ذلک الی الله یجعله حیث یشا)

مسیله تعیین جانشین به فکر ابوبکر (خلیفه اول) و عمر (خلیفه دوم) و معاویه و… هر یک از خلفا بنى امیه و بنى مروان و بنى عباس رسیده ولی به فکر اشرف مخلوقات و انبیا نرسیده است، آیا چنین حرفى صحیح به نظر مى رسد؟

ادعاى ما مسلمین این است که دین اسلام کامل ترین دین بوده پس چگونه خدا و پیامبر این امر را فراموش کرده اند و آن را به مردم سپرده اند این سخن با اکمال دین سازگار نیست.

چگونه ممکن است پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) که آنقدر روى وصیت براى مؤمنین سفارش کرده است خود وصیتى در رابطه با موضوعى به این مهمى نکرده باشد، تا مردم به ناچار مجبور به تعیین خلیفه شوند؟

بر فرض محال که پیامبر خدا این امر را به مردم سپرده باشد پس چرا توسط هیچ یک از فرقه هاى مدعى این امر مدرکی معتبر براى آن عرضه نمى کنند؟ بلکه برعکس در کتب شیعه و برخى از کتب اهل سنت مدارکى دال بر نصب امیر المؤمنین برخلافت بعد از پیامبر در غدیر خم وجود دارد.

پاسخ : نام اوصیا انبیا در کتب الهی وجود دارد خود این امر دلالت براهمیت این مساله دارد و پیامبر خاتم نیز نمی توانسته از این امر مستثنا باشد.

منابع : سیره ابن هشام /ج۲/ص۴۲۴ باب عرض رسول الله نفسه علی القبایل – سیره حلبیه/ج۲/ص۳ تفسیر طبری /ج۲/ص۱۵۱ ذیل آیه ۱۳ سوره رعد


سوال بیست و نهم شبهات غدیر

چرا علی (علیه السلام) جهت گرفتن حق خود از کمک هایی که به او پیشنهاد شد استقبال نکرد؟

پاسخ شبهات غدیر

  امیرالمومنین (علیه السلام) تا قبل از بیعت اجباری خود به همراه همسر و دو فرزند خود به درب خانه همه بزرگان مهاجرین و انصار رفت و آنان را برای نصرت و یاری فراخواند اما پاسخی که راهگشا باشد نیافت.

اگر منظور شما پذیرفتن یاری فردی مثل ابو سفیان است که قصدی جز نابودی اسلام نداشت، باید گفت امام علی (علیه السلام) بخوبی از قصد ونیت چنین فرد پلیدی آگاهی داشت عاقبت کار این همکاری را می دانست.

امام در شعری که در خطاب به معاویه فرموده: لو عندی یابن حرب جعفرا او حمزه القرم الهام الازهرا رات قریش نجم لیل ظهرا ۱ یعنی ای پسر حرب (ابوسفیان) اگر جعفر و حمزه بزرگوار و بلند همت و نورانی را داشتم ستارگان شب را در وقت ظهر به قریش نشان می دادم (یعنی روز را برآنان شب تار قرار می دادم)

منابع: وقعه صفین / ص۴۴ قصیده لعلی فیما صنع معاویه و عمرو – الغدیر /ج۲/ ص۱۵۰


سوال سی شبهات غدیر

چرا حضرت علی (علیه السلام) در هیچ کجای تاریخ (حتی در کتب شیعه) نفرمودند که: مردم در غدیر خم با من بیعت خلافت کردند؟؟

پاسخ شبهات غدیر

این شبهه دروغی بیش نیست، چراکه امیر مؤمنان علیه السلام در موارد بسیاری به حدیث غدیر احتجاج کرده‌اند، ما به طور نمونه با استفاده از منابع اهل سنت به بعضی از آن موارد اشاره می کنیم:

احمد بن حنبل در مسندش با سند صحیح نقل می کند؛ ابوطفیل می گوید: حضرت على علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود: سوگند مى‏ دهم هر مرد مسلمانى که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنى را که در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است، از جا برخیزد.

سى تن از مردم براى اقامه شهادت بپا خاستند، ابو نعیم گفته است که افراد بسیارى‏ شهادت دادند  و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست امیرالمؤمنین على علیه السّلام را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود: «آیا می دانید که من شایسته‌ تر به مؤمنان از خود آنها مى‏ باشم؟ همگى فرمایش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را تصدیق کردند»

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «هر کس من مولای او هستم،‌ این [علی] مولای او است، پروردگارا! دوست على را دوست بدار، و دشمن على را دشمن بدار»

ابو طفیل گفت: از میان جمع در حالى بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتى مى‏ کردم، و در بازگشت از اجتماع مردم، به دیدار «زید بن ارقم» رفتم و به او گفتم: از على چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم! «زید» گفت: آنچه را که شنیدى انکار مکن! به دلیل آن که، آنچه را که استماع کرده‏ اى من خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده‏ ام!

ابوبکر بزار در بحر الذخار می نویسد: ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ، سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کرده است که هر سه به اتفاق هم گفتند که شنیدیم حضرت على علیه السّلام سوگند مى‏ داد که هر کسى از شما از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده، شنیده است، شهادت خود را اعلام نماید.

سیزده تن از حاضران از جای خود برخاستند و گواهى خود را اعلام داشتند که از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم، فرمود: آیا من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آنها نیستم؟

مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند. در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه واحبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» . خطبه غدیر

منابع : مسند احمد، ج 4 ، ص 370 ، ح 19823 البحر الزخار (مسند البزار) ، أبو بکر البزار (متوفای292 هـ ) ج 3 ، ص 35 ، ح 786 ،
 ناشر: مؤسسه علوم القرآن , مکتبه العلوم والحکم – بیروت , المدینه – 1409 ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله


سوال سی و یکم شبهات غدیر

چون اهل سنت نتوانسته اند در سند حدیث ثقلین تشکیک کنند، در کلمه مولا اشکال کرده اند که در جمله من کنت مولاه… موجود است و می گویند کلمه مولا دارای معانی مختلف از جمله سرپرست و صاحب اختیار، دوست،همسایه،عبد و… می باشد! لذا گفته اند:منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله) این است که هر کس من دوست اویم علی(علیه السلام) نیز دوست اوست.

پاسخ شبهات غدیر

در آیه تبلیغ حکم شدیدی برای عدم رساندن این مطلب قرار داده شده که خداوند می فرماید: وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ دوستی چندان مساله مهمی نیست که این چنین تهدیدی برای آن قرار داده شود و شایسته این مقام تنها مساله خلافت است و در ادامه آیه می آید که خدا تو را از (آزار) مردم حفظ می کند.

مگر دوستی خطر  و آزاری ایجاد می کند؟ این مساله خلافت است که خیلی ها به آن طمع داشتند و بخاطر آن ممکن بود به پیامبر (صلی الله علیه و آله) آسیب برسانند. در ضمن طبق احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردم قبل از غدیرخم به دوستی پیامبر (صلی الله علیه و آله) با امیرالمومنین (علیه السلام) آگاه بودند، بنابراین غدیر خم موردی نداشت.

 پیغمبر (صلی الله علیه و اله) قبل از گفتن من کنت مولاه فرمودند: من اولی بکم من انفسکم؟ یعنی چه کسی نسبت به شما از خود شما سزاوارتر است و امر او را بر امر خودتان مقدم می کنید؟ مردم گفتند:خدا و پیامبرش (صلی الله علیه و آله).

بعد فرمودند: من کنت مولاه یعنی هر کس من نسبت به او از خودش سزاوارترم زین پس، علی (علیه السلام) نسبت به او از خودش سزاوارتر است و صاحب اختیار اوست.

آیه 6 سوره احزاب نیز بر این مطلب دلالت می کند: «النَّبِی أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ…» سوره احزاب / 6 

روز غدیر گرمای شدیدی داشت بطوری که مردم ردای خود را زیر پا و بالای سر خود نگاه می داشتند و روا نیست بگوییم مردم در این گرمای شدید حدود سه روز برای بیعت معطل شدند برای مساله نه چندان بزرگی مانند دوستی.

افراد حاضر در روز غدیر از این کلمه خلافت الهی را فهمیده اند و مانند عمر ابن خطاب تبریک گفتند یا مانند حسّان ابن ثابت شعر در مدح مولا گفتند که در شعر گفت: حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) امام و هادی برای ماست.

لفظ ولیّ و مولا اگر چه در لغت دارای معانی متعددی است ولی هنگامی که بدون قرینه بیاید، عرب از آن معنای صاحب اختیار، اولی به تصرف و سرپست می فهمد که همان معنای امامت است و تبادر علامت حقیقت است.


سوال سی و دوم شبهات غدیر

اهل سنت می گویند: ما حدیث غدیر را از حیث سند تمام می دانیم.اما در این حدیث اشاره نشده که حضرت بلافاصله بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و اله) امام و خلیفه است. بنابراین به جهت جمع با سایر ادله او را خلیفه چهارم می دانیم!!

پاسخ شبهات غدیر

هیچ دلیلی بر خلافت خلفای قبل از امیرالمومنین (علیه السلام) نیست تا بخواهیم بین ادله جمع کنیم. از کلمه بعدی در احادیث صحیح السند ولایت می توان فهمید که ایشان خلیفه بلافصل هستند. پیامبر (صلی الله علیه و اله) درباره امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

هو ولی کل مومن بعدی. او صاحب اختیار هر مومنی بعد از من است.که این بعدیت ظهور در اتصال دارد. منبع اهل سنت: مسند احمد،ج4،ص438

در برخی از روایات حدیث غدیر که ابن کثیر هم از براء ابن عازب نقل کرده آمده:من کنت مولاه فانّ علیّا بعدی مولاه. مفاد حدیث غدیر این است که ایشان سرپرست همه مسلمین حتی سه نفری که بعدا خلیفه شدند است و این فقط با خلافت بلافصل ایشان سازگاری دارد.

اگر چنین است چرا بعد از خطبه غدیر عمر ابن خطاب به حضرت تبریک گفت که: بخّ بخّ لک یا علی… مبارک باد! مبارک باد! یا علی! مولای من و مولای هر زن و مرد مومن شدی! این جمله عمر دلالت دارد بر اینکه عمر از خطبه غدیر، خلافت حضرت را از همان لحظه غدیر خم فهمیده است نه اینکه بعد از سه خلیفه به مقام خلافت می رسد.


سوال سی و سه شبهات غدیر

برخی از علمای اهل سنت می گویند چه ضرورتی دارد ما لفظ “مولی” را در حدیث غدیر، به معنای اولی به تصرف و سرپرستی بگیریم، در حالی که در قرآن به معمای دیگری آمده است؟ خداوند در سوره آل عمران آیه 68 می فرماید: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَـٰذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا ۗ وَاللَّـهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ» و پر واضح است که اتباع حضرت ابراهیم (علیه السلام) اولی به تصرف نسبت به او نبوده اند.
سوره آل عمران آیه 68

پاسخ شبهات غدیر

مولی هم به معنای “سرپرست” است و هم “پذیرنده سرپرستی” در این آیه به معنای “پذیرنده سرپرستی آمده ولی در برخی آیات دیگر به معنای سرپرست آمده مانند:

«…مَأْوَاکُمُ النَّارُ ۖ هِیَ مَوْلَاکُمْ ۖ …» «…جایگاهتان آتش است که سرپرست شماست…» سوره حدید آیه 15

تشخیص این معنا، از روی قرینه ها ممکن است. در حدیث غدیر به جهت قراینی که وجود دارد می فهمیم که مولی به معنای سرپرست و اولی به تصرف به کار رفته است.

از جمله: جمله قبل از من کنت مولاه، یعنی الست اولی بکم من انفسکم؟ آیا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ ولی در آیه مذکور قرینه ای وجود دارد و آن اینکه می دانیم هیچ کس بر حضرت ابراهیم، علیه السلام مقدم نمی شود؛ به خلاف حدیث غدیر.


سوال سی و چهار شبهات غدیر

دهلوی می گوید: ابو نعیم اصفهانی از حسن مثنی نقل کرده که او در مورد حدیث من کنت مولاه گفته است: اگر مقصود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از این حدیث خلافت بود، باید آن را به طور واضح بیان می کرد. زیرا او فصیح ترین مردم بود…

پاسخ شبهات غدیر

به فرض که حسن مثنی این سخن را گفته باشد، کلام او حجّیت و اعتباری ندارد. زیرا او نه معصوم است نه از صحابه به شمار می آید تا فهم او نزد اهل سنت معتبر باشد و صحابه از این حدیث خلافت را فهمیده اند. (این حدیث سندی ندارد.)

چگونه پیامبر (صلی الله علیه و آله) خلافت حضرت را به طور فصیح بیان نکرده، در حالی که خلافت امام علی ابن ابیطالب (علیه السلام) با قرائنی به طور واضح از حدیث غدیر استفاده می شود. و علمای بلاغت گفته اند: کنایه گویاتر از تصریح است. و نیز رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روایات دیگر هم، مساله امامت و خلافت ایشان را به روشنی بیان فرموده اند.


سوال سی و پنج شبهات غدیر

برخی می گویند: چرا پیامبر (صلّی الله علیه و آله) موضوع ولایت حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) را در مکه، که تمام مسلمانان جمع بودند ابلاغ نفرمود و تا غدیر خم صبر نمود در حالی که برخی از حاجیان متفرق شده بودند؟

پاسخ شبهات غدیر

در بحث احادیث دوازده خلیفه، آن گونه که از احادیث معتبر اهل سنت استفاده می شود آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) قصد داشتند در سرزمین عرفات و بنا بر نقلی در سرزمین منا، در آن اجتماع عظیم به موضوع خلافت و ولایت ائمه خصوصا امیرالمومنین (علیه السلام) اشاره کنند. خطبه ای که مصادر حدیثی فریقین به آن اشاره نموده اند:

روایت جابر ابن سمره: جابر ابن سمره گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای ما در عرفات (و بنا بر نقلی در منا) خطبه ای خواند و فرمود: لن یزال هذا الامر عزیزا ظاهرا حتی یملک اثنی عشر کلّهم همیشه این امر (خلافت) نفوذ ناپذیر و غالب است تا این که دوازده نفر حاکم شوند.

جابر گوید: ثم لغظ القوم و تکلّمو فلم افهم قوله بعد کلهم. فقلت لابی: یا ابتاه! ما بعد کلهم؟ قال: کلهم من قریش مردم در این هنگام سر و صدا کرده و هیاهو نمودند، لذا نفهمیدم حضرت بعد از کلمه کلّهم(همه آنها) چه فرمود. پس از پدرم پرسیدم: چه فرمود؟ (پدرم) گفت: همه آنان از قریشند.

مسند احمد ج5 ص 99

از این روایت و روایات دیگر استفاده می شود که چون عده ای از مخالفان نمی خواستند بنی هاشم و در راس آنان امیرالمومنین علی (علیه السلام) خلافت را به عهده بگیرد، وقتی سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) به اینجا رسید و فهمیدند حضرت قصد دارد اوصیای بعد از خودش را معرفی کند.

درصدد آمدند با سر و صدا و داد و فریاد و نشستن و برخاستن و در کل به هر طریق ممکن جلسه را به هم بزنند، و در این امر نیز به نظر خودشان موفق شدند. بعد از آن موقع، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به دنبال فرصت مناسبی بود تا این مسئله را به طور آشکارا به مردم ابلاغ کند.

از طرفی هم ترس آن داشت که با اصرار و تاکید بر این مساله، اختلاف ایجاد شود و دشمنان خارجی سوء استفاده کنند، تا این که آیه تبلیغ نازل شد که اگر این امر مهم را ابلاغ نکنی اصل رسالتت را ابلاغ نکرده ای و خدا تو را از شر مردم حفظ می کند.

بنابراین پیامبر (صلّی الله علیه و آله) مردم را در بیابان سوزان غدیر خم نگه داشت. و برای اینکه مخالفین بار دیگر کلام نورانی ایشان را قطع نکنند دستور داد تا هودج هایی را بیاورند.

پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) حضرت علی (علیه السلام) را با خود با بالای هودج ها برد و دستش را بلند کرد تا اگر نگذاشتند سخن پیامبر (صلی الله علیه و اله) به مردم برسد، عمل ایشان و بلند کردن دست امیرالمومنین (علیه السلام) گویای مطلب باشد.


سوال سی و شش شبهات غدیر

آیا ماجرای غدیر و برتری های دیگر حضرت علی علیه السلام و ائمه ی شیعه علیهم السلام را فقط شیعیان قبول دارند؟

پاسخ شبهات غدیر

یکی از نکات جالب در تاریخ اسلام این است که همه ی مسلمانان از شیعه و سنی و حتی غیرمسلمانان شخصیت علمی و اخلاقی حضرت علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام را ستوده اند. در میان روایاتی که از پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی حضرت علی علیه السلام و ائمه علیهم السلام در کتب اهل سنت وجود دارد، می توانیم برتری ها و فضائل ایشان را از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله ببینیم. تعداد این روایات بسیار زیاد است، که فقط تعدادی را در اینجا می آوریم.

«هرکس من مولای او هستم، علی مولای اوست.» منبع اهل سنت: المستدرک على الصحیحین، ج ۳ ص ۱۱۸ ح ۴۵۷۷

«من شهر علم هستم و علی درِ آن شهر است.» منبع اهل سنت: المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۲۶

«اهل بیت من مانند کشتی نوح هستند. هر کس به آنها پناه بیاورد (از فتنه ها و گمراهی ها) نجات می یابد، و هرکس از آنها دوری کند، هلاک خواهد شد.» منبع اهل سنت: المستدرک فی الصحیحین، ج3، ص151

«ای علی! جایگاه تو نسبت به من همانند جایگاه هارون است به موسی، جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود (در حالی که هارون پیامبر بود)» منبع اهل سنت: صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹

حتی کسانی که حق حضرت علی را غصب کردند نیز اورا انسان بزرگی می دانستند: خلیفه ی دوم می گفت: «اگر علی نبود، من هلاک می شدم.» و می گفت: «ای علی تو از همه بهتر حکم می کنی.» و…

علمای اهل سنت بارها به تعریف و تمجید از ائمه ی شیعه پرداخته اند: مالک ابن انس (امامِ فرقه ی مالکی) می گوید: «هیچ گوشی نشنیده، هیچ چشمی ندیده، به هیچ فکری خطور نکرده، انسانی که در تقوا و علم و کمالات برتر و والاتر از جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام) باشد.» ابن تیمیه یکی از علمای متعصب اهل سنت می گفت: «ابو جعفر باقر از نخبگان علم و دین است.»


سوال سی و هفت شبهات غدیر

 آیا ایرانیان مدیون خلفا هستند؟

پاسخ شبهات غدیر

روش پیامبر صلی الله علیه و آله برای جذب مردم به اسلام، تبلیغ و دعوت بود، وی هیچ گاه برای دعوت مردم به اسلام از شمشیر استفاده نمی کرد. ولی اگر کفار به مسلمانان حمله می کردند و شکست می خوردند، به آنها اجازه می داد در صورت مسلمان شدن آزاد شوند. پس از رحلت پیامبر مسلمانان بجای اینکه به وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کنند، افراد دیگری حق حضرت علی علیه السلام را گرفتند و خود را خلیفه خواندند.

خلفا نه تنها روش پیامبر صلی الله علیه و آله برای دعوت و تبلیغ را بکار نبردند، بلکه به خود اجازه دادند با شمشیر به دیگر کشورها حمله کنند و به زور بر سرزمین آنها مسلط شوند. پس از آنکه خلفا به ایران و مصر و … حمله کردند. خلفا مردم را مجبور نمی کردند که مسلمان شوند، ولی اگر مسلمان نمی شدند، از آنها مالیات اضافه می گرفتند. بدین ترتیب آهسته آهسته مردم ایران و جاهای دیگر ظاهراً مسلمان شدند.

بعدها ایرانیان به دست امام زادگان، با آموزه های واقعی پیامبر و ائمه علیهم السلام آشنا شدند و ایمان و محبت به اهل بیت علیهم السلام در قلب آنها وارد شد و واقعا مسلمان شدند. ولی آیا ما می توانیم بگوییم ما ایرانیان به خلفا مدیونیم، چون باعث شدند مسلمان شویم؟

کسانی که به سرزمین ما حمله کردند و کتابخانه های ما را نابود کردند و فرهنگ ایرانی را تحقیر نمودند؟ آیا واقعا خلفا به منظور گسترش اسلام به کشورگشایی دست زدند یا می خواستند به گنجینه های ثروت ایران و مصر دست یابند. پس نه نیت آنها درست بود، نه روش آنها مطابق با روش پیامبر صلی الله علیه و آله بود!!!!


سوال سی و هشت شبهات غدیر

ولایت چه معنایی دارد؟

پاسخ شبهات غدیر

ولایت را در لغت به معناى امارت، سلطان و مولى را به معناى کسى که کار دیگرى را در اختیار دارد نوشته‏ اند. (براى ملاحظه این معانى مى ‏توانید به کتاب «المعجم الوسیط» که توسط فرهنگستان زبان عربى مصر تدوین یافته و دفتر نشر فرهنگ اسلامى در یک مجلد چاپ کرده یا سایر کتب لغت مراجعه کنید)

ولایت پیامبر اکرم صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله و ائمه معصومین علیهم ‏السلام به این معناست که آنان در شؤونات عالم تکوین (که شامل تدبیر امور عالم مى‏ باشد) و عالم تشریع (که عبارت است از اوامر و نواهى دین) داراى اختیارات گسترده ‏اى مى‏ باشند. این اختیارات را خداوند به آنها عطا فرموده است و به این ترتیب آنان را مولى و ولىّ مؤمنین قرار داده است.

چنانکه در آیه 55 سوره مائده فرموده است:

«إنما ولیُّکم اللّه‏ و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصّلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون»

همانا (ولى) صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و کسانى هستند که ایمان آورده ‏اند و نماز بپا مى‏ دارند و در حال رکوع زکات مى‏ دهند.

پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله‏ وسلم در خلال خطبه‏ ى غدیر، به آیه‏ ى فوق و نزول آن در شأن حضرت على علیه‏ السلام اشاره فرموده ‏اند.

قبول ولایت تشریعى ائمه علیهم‏ السلام به این معنا است که ما پیروى از آنان را مساوى اطاعت از پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله و معادل فرمانبردارى از خداوند مى‏بینیم. چنانچه قبلاً نمونه از از آیات آوردیم، قرآن کریم اطاعت از پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله را عین اطاعت از خداوند مى‏داند و نیز بنا به دلایلى از قبیل آیه‏ ى فوق، یا آیه‏ ى اولى الامر و احادیثى از جمله خطبه‏ ى غدیرخم، اطاعت از ائمه طاهرین علیهم‏ السلام نیز عین اطاعت از رسول اللّه‏ صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله است.

ولایت تکوینى ائمه علیهم ‏السلام مراتب متعددى دارد که بحث مستقلى را مى‏ طلبد.


سوال سی و نه شبهات غدیر

چرا پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله ‏و سلم در خطبه غدیر کلمه‏‌ى «مولى» را در مورد حضرت على علیه‏ السلام به کار بردند که در مورد معناى آن شبهه شود و کلمه صریحترى براى نشان دادن مقام حضرت على علیه ‏السلام به کار نبردند؟ 

پاسخ شبهات غدیر

در پاسخ باید چند نکته را به اختصار یادآور شد:

الف ـ چنانچه در عبارات ذکر شده از خطبه (به عنوان نمونه) ملاحظه شد، پیامبر‌اکرم‌صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله در مورد مقام حضرت على علیه‏السلام غیر از عبارت مشهور «من کنت مولاه فهذا على مولاه» تعابیر دیگرى را نیز به کار برده‏ اند از قبیل حاکم مؤمنان (امیر‌المؤمنین)، پیشوا (امام)، خلیفه رسول اللّه‏، صراط مستقیم. به علاوه حضرت بارها در این خطبه با عبارات مختلف امر به پیروى مطلق از امیر المؤمنین توسط مسلمانان فرموده‏اند.

ب ـ در اواخر خطبه پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله تأکید نمودند که از سوى خداوند مأمور به بیعت‌گرفتن از مسلمانان براى امیر‌المؤمنین علیه‏السلام هستند. این بیعت تا سه روز به طول انجامید. بیعت گرفتن یعنى پذیرش حاکمیت شخص بیعت شونده.

ج ـ حتى اگر نظر را بر عبارت «من کنت مولاه فهذا على مولاه» محدود کنیم باز هم نمى ‏توان در این عبارت «مولى» را به معناى دوست گرفت، برخى از دلایل این مطلب از قرار زیر است:

ج/1 ـ آیا پیامبر اکرم صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله پس از پایان حج به همه مسلمانان براى حضور در غدیر‌خم دستور حرکت داده و در آن محل یعنى در بیابان، بیش از یکصد هزار نفر را جمع نمودند و سه روز آنها را نگاهداشتند تا فقط بگویند هر کسى مرا دوست دارد، على را هم دوست داشته باشد؟

ج/2‌ – نزول آیات تبلیغ و اکمال (که قبلاً متن آنها گذشت، نشان از آن دارد که رسول‌خدا‌صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله به ابلاغ موضوعى به مسلمانان مأمور شده است که اگر در آن کوتاهى کند رسالت الهى را انجام نداده و 23 سال زحمات طاقت فرسا و خون دل خوردن نابود مى‏شود، همچنین با ابلاغ این موضوع دین کامل و نعمت تمام و اسلام دینى مورد پسند خداوند گردید. آیا اعلام دوست داشتن حضرت على علیه ‏السلام به عنوان تنها پیام غدیر خم با این مسایل سازگار است؟

ج/3 ـ آیه 55 سوره مائده (انما ولیکم اللّه‏…) حضرت على را در کنار خدا و رسول صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله‏ وسلم مصداق منحصر «ولى» براى مؤمنان برشمرده است. در این آیه شریفه ولى را نمى ‏توان به معنى دوست دانست چون دوستى مؤمنان منحصر در خدا و رسول صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله و امیر المؤمنین علیه ‏السلام نیست و مؤمنان همه با هم دوست و برادرند. کلمه «ولى» در این آیه به معناى صاحب اختیار است. در واقع فرمایش پیامبر‌اکرم‌ صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله در غدیر خم تأکید بر مضمون همین آیه در قرآن است.

به علاوه رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله از روز اول دعوت خود، و حتى در یوم الدار (که براى اولین بار چهل نفر از خویشان خود را به اسلام دعوت کرد) به نقل شیعه و سنى بر جانشینى حضرت‌على علیه‏ السلام پس از خود تأکید نموده بود، بنابراین تعبیر کلام پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله در غدیرخم به اینکه «على را دوست داشته باشید» با قرآن و حقایق قطعى تاریخ و قرآن سازگارى ندارد.


سوال چهل شبهات غدیر

پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم قبل از غدیرخم نیز بارها جانشینى امیر‌المؤمنین‌ علیه‏ السلام پس از خود را یادآورى نموده بودند، پس حادثه آن روز چه اهمیت ویژه‏اى داشت که آن آیات مهم در توصیفش نازل شد و عید غدیر تا این حد عظمت داد؟

پاسخ شبهات غدیر

رسول خدا معرفی حضرت علی را به عنوان جانشین الهی خود از ابتدی علنی شدن دعوت خود آغاز فرمود، اما در غدیرخم علیرغم این موضوع به طور کامل و با تمام جوانب آن به طور رسمی و در حضور عده کثیری از مسلمانان که نمایندگان تمام مسلمین آن زمان از نقاط مختلف بودند اعلام شد و حضرت رسول صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله صراحتا اعلام فرمودند: که امامت و حکومت علوی به امر الهی، فراگیر بر همه انسانها است و امیر المؤمنین علیه‏ السلام وارث علم نبوی و حامل علم قرآن است، و تنها او به حق هدایت مى‏ کند.

همچنین پیامبر‌اکرم‌ صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله نسبت به انکار ولایت امیر المؤمنین علیه ‏السلام و عدم تبعیت از ایشان و یا حتی شک در این موضوع تعبیرات تندی فرموده ‏اند که در متن خطبه موجود است.

و اما آنچه که خداوند طی آیات تبلیغ و اکمال (سوره مائده /3و64) نازل فرموده اهمیت مطالب فوق را جلوه و درخشش مضاعف و چند باره‏ی داد. زیرا آشکار شد که اهمیت ابلاغ ولایت امیر‌المؤمنین و جانشینی آن جناب پس از رحلت رسول خدا صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله معادل کل رسالت پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله است و تنها با این امر، دین کامل و اسلام مورد رضی خداوند واقع مى ‏شود.

تمام آنچه گفته شد تأکید و تقویت و اعلام رسمی و عمومی مطالبی بوده که قبلاً به‌طور پراکنده بیان شده بود اما آن روز به نحوی بیان گردید که راه هر شک و شبهه‏ ی را مى ‏بست.

علاوه بر موارد فوق یک امر نیز در غدیر منحصر به فرد و بی سابقه بود آن بیعت گرفتن از افزون بر یکصد هزار مسلمان نسبت به امامت و خلافت امیر المؤمنین علیه‏السلام و حتی فرزندان آن حضرت از ائمه معصومین علیهم ‏السلام بود که رسمیت و اهمیت این اعلام مهم را مهر تأییدی عملی زد.

نکته: برخی پرسیده‏اند که چرا پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله تا روز غدیر جانشینی حضرت‌على‌علیه‏السلام را اعلام نکردند که این امر به مرور در میان مسلمانان جا بیفتد و از حوادث تلخ بعدی پیشگیری شود؟ باید توجه داد که مبنی چنین سؤالی صحیح نیست و رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله بارها این امر را اعلام نموده بودند.


سوال چهل و یک شبهات غدیر

علت انتخاب حضرت على علیه ‏السلام به جانشینى پیامبر صلى ‏الله ‏علیه و‏آله‏ وسلم چه بود؟

پاسخ شبهات غدیر

چنانکه گفتیم این انتخاب از سوی خدا بوده است و خداوند در انتخاب برگزیدگانش به علم و حکمت نافذ خود عمل مى‏ کند. در قرآن کریم خطاب به کسانی که نسبت به فرستادگان الهی، عیبجویی مى‏ کردند آمده:
«اللّه‏ أعلم حیث یجعل رسالته» (سوره انعام /124)
خداوند (خود) مى‏ داند که رسالتش را در کجا قرار دهد (و چه کسی را به این کار بگمارد)

همچنین خداوند در توصیف گروهی از انبیاء مى‏فرماید: «آنان در نزد ما از نیکان برگزیده هستند» (سوره ص /47)
همین حالت در گزینش سایر اولیی الهی و اوصیی انبیا نیز برقرار است و خداوند به علم خود کسانی را انتخاب مى‏کند که با معیاره ی الهی نیک و برگزیده‏اند. و عظمت این وصف بسیار قابل تأمل است و چه بسا در مواردی از حد درک و تشخیص ما بیرون باشد.

ما البته با ملاحظه حالات اولیی برگزیده ‏ی الهی و یا از طریق آیات و روایات، به گوشه‏ ی ‌از صفات این انسان‌هی برتر پی مى‏بریم و در مى‏یابیم که داشتن این اوصاف با احراز مقامات الهی مرتبط هستند ولی هرگز احاطه‏ ی ما به عظمت مقام نبوت و امامت و بزرگی مقام انبیاء و امامان علیهم ‏السلام در حدی نیست که بتوانیم بگوییم مثلا امیرالمؤمنین علیه ‏السلام به‌دلیل علم و زهد و معرفت و … که در او مشاهده مى ‏شود به مقام امامت رسیده است.

تنها در یک جمله که از خطبه ‏ی غدیر برگرفته‏ایم از رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏ آله نقل مى‏کنیم که فرمود:
«معاشر الناس فضِّلوا علیّا فإنَّه أفضل الناس بعدی.»
ای مردم! علی را بر دیگران برتری دهید که او برترین انسانها پس از من است.


سؤال چهل و دو شبهات غدیر

چرا حضرت على علیه ‏السلام براى جانشینى پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله انتخاب شد که از خویشان نزدیک ایشان بود و چرا امامان بعدى هر یک فرزند امام (یا امامان) قبلى هستند؟

پاسخ شبهات غدیر

چنانچه در جواب به سؤال قبلى آمد و براساس تصریحات قرآنى (مثل آیه تبلیغ و آیه ولایت) و تصریحات نبوى صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله از جمله در چندین فراز خطبه غدیر جانشینى امیر‌المؤمنین علیه ‏السلام و همچنین ائمه بعدى، همگى به امر الهى بوده است. و خداوند متعال تقدیر نموده تا این برگزیدگان، در سلسله خویشاوندى این چنین قرار گیرند.

پس تقدیر خداوند است که پیامبر عظیم الشأنى چون حضرت عیسى علیه ‏السلام فرزندى مادرى برگزیده و والامقام چون حضرت مریم علیهاالسلام شود و نباید پرسید چطور در این عالم بزرگ و در میان آن همه انسان، این دو انسان برتر مادر و فرزند باشند. البته در این مورد خاص خداوند متعال طى ماجرایى معجزه آسا عیسى علیه ‏السلام را در رحم آن بانوى بزرگوار نهاد، اما همین تقدیر مى ‏تواند به صورت عادى و از طریق توالد نیز صورت پذیرد.

ضمنا اینکه برگزیدگان خداوند در یک نسل قرار داشته باشند، در انبیاى گذشته نیز سابقه دارد.

خداوند در قرآن چند بار این ترکیب را به کار برده است. «ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و الاسباط» حضرت اسماعیل علیه‏السلام و حضرت یعقوب علیه ‏السلام فرزندان حضرت ابراهیم علیه ‏السلام و اسباط دوازده تن از نوادگان حضرت یعقوب که انبیاى بنى اسرائیل بوده ‏اند (اسباط یعنى نوادگان).


سؤال چهل و سه شبهات غدیر

چرا خداوند حضرت على علیه ‏السلام را با وجود کمى سن جانشین پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏ آله ‏و سلم قرار داد؟

پاسخ شبهات غدیر

چنانکه در پاسخ دو سؤال قبل گفتیم، خداوند به علم و حکمت نافذ خود برگزیدگانش را از میان مردم براى رسالت و امامت انتخاب مى ‏کند و لذا جایى براى چون و چراى ما انسانها که در مقابل علم و حکمت الهى بسیار ناچیز هستیم نمى‌‏ماند. خدا حتى گاهى رسالت خود را به کودکى در گهواره مى‌‏سپارد که او لب مى‌‏گشاید و ندا در مى‌‏دهد:

«إنّى عبداللّه‏ آتانى الکتاب و جعلنى نبیا» (سوره مریم /30)

من (عیسى علیه ‏السلام ) بنده خدایم، مرا کتاب داده و پیامبرم قرار داده است

(و نفرموده خواهد داد) یا خطاب به جناب یحیى علیه‏‌السلام مى‏‌فرماید:

«یا یحیى خذ الکتاب بقوه و آتیناه الحکم صبّیا» (سوره مریم /12)

اى یحیى! کتاب (آسمانى) را با قدرت بگیر، و حکم نبوت را در خردسالى به او دادیم.

اما راجع به امیر المؤمنین علیه‏ السلام مسئله اساساً به گونه دیگرى است. در موقع رحلت جانسوز پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله حضرت على حدود سى و پنج سال داشت که سن کمال رشد و نزدیک به سنى است که رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله در آن به مأموریت سنگین و طاقت شکن رسالت مبعوث گردید. در حالى که جز حضرت على علیه ‏السلام و حضرت خدیجه علیه‏ا السلام هیچ یاور و همراهى نداشت و جزیره العرب در مقابل او بود.

اینجا باید توجه داد که مسئله کمى سن امیر المؤمنین علیه‏السلام یکى از بهانه هایى بود که از سوى مخالفین خلافت حضرت عنوان شد و هیچ مبناى قرآنى و دینى نداشته بلکه با این مبانى در تعارض بود. اینها کسانى بودند که اندکى قبل از رحلت پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله نیز از شرکت در لشکرى که فرمانده آن جوانى منصوب از سوى پیامبر خدا صلى‏ الله‏ علیه ‏و ‏آله به نام اسامه بود سرپیچى کردند و گفتند اسامه جوان است و شایسته فرماندهى سپاه نیست.

سرانجام پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله کسانى را که از شرکت در این لشکر سرباز زنند نفرین فرمود، اما آنها با ظاهرى حق به جانب مى‌‏گفتند: ما نگران بیمارى پیامبر هستیم و نمى‌‏توانیم از ایشان دور شویم!

(شرح ماجراى سپاه اسامه در همه کتب تاریخى شیعه و اهل سنت، در حوادث ایام نزدیک به رحلت پیامبر اکرم آمده است.)


سؤال چهل و چهار شبهات غدیر

چرا معرفی علی علیه السلام در غدیر انجام شد؟

پاسخ شبهات غدیر

حضرت علی علیه السلام بارها توسط پیامبر و در اتفاقات مختلف به عنوان جانشین معرفی شده بود اما  از قرائن موجود کاملا بدست مى ‏آید که خداوند اراده فرموده بود اعلام رسمى و همه جانبه ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه ‏السلام و گرفتن بیعت بر این امر و شرایطى گرفته شود که از همه نظر منحصر به فرد و موجب جلب توجه جهان اسلام در آنروز و تا قیامت شود. به امور زیر توجه فرمائید:

اعلام حج بجا آوردن رسول خدا علیه ‏السلام در آن سال (که اولین و آخرین حج حضرت بود) و دعوت عمومى از مسلمانان براى شرکت در این مراسم، بیش از صد هزار مسلمان مشتاق وار از همه نقاط به مکه جذب نموده بود.

در آخرین روز حج پیامبر اکرم صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏ آله اعلام فرمود که فردا همه بجز معلولان به سوى غدیر خم حرکت کنند. این در حالى بود که همگان انتظار داشتند حضرت که اکنون پس از سالها به زادگاه خود و شهر کعبه برگشته، لااقل مدتى در آن اقامت نماید.

هنگامى که کاروان به غدیر رسید، در همان بیابان سوزان، پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله دستور دادند که جلو رفتگان به عقب برگردند و همگان اجتماع کنند.

نحوه خطبه خواندن رسول خدا در حضور بیش از یکصد هزار مسلمان و حتى نحوه ایراد خطابه منحصر به فرد بود. همچنین سابقه نداشت پیامبر بر روى منبر بایستد و یا کسى را بر بالاى منبر بر روى دست بلند کند.

نزول آیه تبلیغ و اکمال، بیش از پیش بر اهمیت موضوع مى‌‏افزود.

بیعت گرفتن سه روز از مسلمانان نیز امرى بى سابقه و توجه برانگیز بود.

همه موارد فوق (به علاوه جزئیات دیگرى که نیاوردیم) دست به دست هم مى‌‏داد تا به همگان گوشزد کند که آنچه در غدیر اعلام خواهد شد بیش از حد مهم و حیاتى و سرنوشت ساز است و اهمیت آن به درجه ‏اى است که هیچ یک از ابلاغهاى قبلى رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله با آن مقایسه نمى‌‏شود.

در ادامه بحث، آنگاه که به موضوع منافقین و نقش آنها در مسایل مربوط به غدیر خم بپردازیم، از این زاویه نیز به انتخاب برکه غدیر براى اعلام فرمان بزرگ، اشاره خواهیم کرد.


سؤال چهل و پنج شبهات غدیر

به چه دلیل امام و جانشین پیامبر را فقط خداوند می‌تواند تعیین کند؟

پاسخ شبهات غدیر

همان‌گونه که خدای عالمیان خود پیامبرش را انتخاب می‌کند جانشین او نیز توسط حق تعالی معیّن می‌شود؛ زیرا تنها خداوند است که از باطن افراد آگاهی داشته و می داند چه کسی مؤمن واقعی است و ایمانش تا آخرین لحظات عمر نیز حفظ می‌شود. در صورتی که اگر این امر به مردم واگذار شود چه بسا فردی را که ظاهری آراسته و متدیّن دارد ولی در باطن منافق است اشتباهاً به جانشینی پیامبر که مقامی الهی بوده و باید از دین خدا حفظات کند برگزینند و واضح است که اگر جانشین پیامبر خود بهره‌ای از اسلام نبرده باشد چه بر سر اسلام خواهد آمد.

آیات ذیل نیز این امر را بیان می‌کنند:

1. در آیه ۱۲۴ سوره انعام می فرماید: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» یعنی خداوند خود بهتر می داند که رسالتش را در کجا قرار دهد زیرا فقط او از باطن افراد با خبر است. «إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ».

2. در آیه ۱۵۵ سوره اعراف خداوند حکایت انتخاب ۷۰ نفر توسط حضرت موسی علیه‌السّلام از میان قوم بنی‌اسرائیل را بیان می‌کند که کفر ورزیدند و از پیامبرشان خواستند که خدا را به آنها نشان دهد؛ در صورتی که خدا قابل دیدن نیست. بنابراین مشاهده می‌کنید در جایی که شخصی مانند حضرت موسی علیه‌السّلام نتواند از ایمان برگزیدگان امتش اطلاع داشته باشد دیگران چگونه می‌توانند کسی را به عنوان امام معیّن کنند.

3. آیات ۱۷۵ و ۱۷۶ سوره اعراف داستان بلعم باعورا بیان می‌فرماید که آن‌قدر زاهد و عابد بود که خداوند اسم اعظم خویش را آموخته بود تا هر وقت خدا را بخواند اجابت شود؛ امّا وی از هوای نفسش پیروی کرده و علیه پیامبر خدا اقدام نمود و حضرت موسی علیه‌السّلام را نفرین کرد و در نتیجه این عمل تمام مقاماتش از او گرفته شد. پس وقتی کسی که عمری را در لباس ایمان به سر برده ممکن است با یک خطا سقوط کند چگونه مردم می‌توانند از باطن و عاقبت چنین شخص ظاهرالصلاحی اطلاع داشته باشند تا او را اشتباهاً امام خویش قرار ندهند.

4. خداوند در آیه ۳۶ سوره احزاب می‌فرماید: «وَ مَا کَانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَد ضَلَّ ضَلَلاً مُّبِیناً» یعنی هیچ مرد و زن مؤمنی را نشاید که وقتی خدا و رسولش امری را در مورد وصایت و جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اعلام کردند انتخابی در این مورد داشته باشد و هر کس از خدا و پیامبرش نافرمانی کند همانا به گمراهی آشکار دچار شده است. طبق این آیه شریفه می‌بینیم که وقتی خداوند جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در موارد متعدّدی از جمله در غدیر خم اعلام نموده است مردم باید از این امر خداوند اطاعت کرده و نمی توانند برای خود امامی را انتخاب کند و هر کس از این دستور نافرمانی کند به گمراهی آشکار دچار شده است.

5. از طرف دیگر می‌بینیم که خداوند متعال بر باطن پاک اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله گواهی داده است آن‌جا که در آیه ۳۳ سوره احزاب که به آیه تطهیر معروف است می‌فرماید: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» یعنی خداوند اراده کرده است که پلیدی را از شما خاندان پیامبر دور نماید و به طور کامل شما را پاکیزه گرداند پس تنها کسانی را می‌توان به عنوان امام جانشین پیامبر پذیرفت که باطنی پاکیزه داشته باشند و خود خداوند آنها را تعیین کرده باشد و اینان کسانی جز اهل بیت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از امیرالمومنین علی علیه السلام تا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف نمی‌باشند.


سؤال چهل و شش شبهات غدیر

چرا پیامبر صلّی الله علیه و آله مسئله ی امامت و ولایت امیرمؤمنان علیه‌السّلام را مکتوب نکردند تا موضوع جانشینی ایشان واضح و روشن بوده و کسی را یارای مخالفت نباشد؟ 

پاسخ شبهات غدیر

اصولاً وقتی خدای متعال در قرآن کریم و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در موارد متعدّد و به وضوحِ کامل، مخصوصاً در غدیر خم موضوع وصایت و جانشینی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام را به همگان اعلام نمودند، لزومی به نوشتن این مطلب به صورت جداگانه نبود؛ ولی وقتی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله اصرار منافقین را بر مخالفت با این امر مهم مشاهده کردند، مخصوصاً وقتی با وجود دستور صریح ایشان، منافقین حاضر نشدند با لشکر اسامه همراه شوند، لازم دیدند این مطلب را برای آخرین بار تأٰکید نموده و حتّی آن را مکتوب کنند.

لذا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در بستر بیماری دستور فرمودند تا کاغذ و قلم آورده شود که این موضوع را بنویسند امّا همان‌گونه که در کتاب‌های معتبر اهل سنّت مثل صحیح بخاری نقل شده است، عمر بن خطّاب با این امر مخالفت کرد و حتّی به آن حضرت جسارت نموده و نسبت بی‌ادبانۀ «هذیان گفتن» به ایشان روا داشت و با این کار اجازه نداد کاغذ و قلم آورده شود تا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله این موضوع مهم را بنویسند و گفت:

«حَسْبُنا کِتابَ الله» یعنی کتاب خدا ما را بس است؛ در صورتی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در حدیث معروف ثقلین، کتاب خدا قرآن را فقط در کنار عترت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مایۀ رستگاری دانستند.

خداوند متعال نیز در قرآن کریم فرموده: «پیامبر هیچ‌گاه از روی هوای نفس سخن نمی گوید؛ بلکه سخنان او وحی الهی است.» بنابراین پیامبر اکرم صلّی الله و علیه و آله در آخرین لحظۀ حیات خویش قصد مکتوب نمودن موضوع جانشینی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام را داشتند ولی خلیفۀ دوّم مانع شد.


سؤال چهل و هفت شبهات غدیر

آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای مردم پس از خودشان سرپرستی تعیین نکردند؟ 

پاسخ شبهات غدیر

پاسخ (قسمت اول):

از ادلۀ بسیار واضح در بحث تعیین جانشین پس از رسول‌خدا -صلّی الله علیه وآله وسلم- این است که آن‌حضرت در هر کاری برای پس از خود جانشینی تعیین می‌کردند، مانند جنگ تبوک که حضرت امیرمؤمنان -علیه السّلام- را جانشین خود در مدینه کردند!

امّا عامۀ اهل‌سنّت بر این عقیده نیستند و قائل هستند که رسول‌خدا -صلّی الله علیه وآله وسلم- برای بعد از خود جانشینی تعیین نکرده است!
که این عقیدۀ مخالفین حتی با عقاید و باورهای «عبد الله بن عُمَر بن الخطاب» و «حفصه بنت عُمَر بن الخطاب» نیز در تضاد است.

« عبدالله بن عمر بن الخطاب» و « حفصه بنت عُمَر بن الخطاب» بر این عقیده هستند که باید پیش از مرگ «عُمَر بن الخطاب» برای امّت اسلامی خلیفه‌ای تعیین شود! همانگونه که یک چوپان گلۀ خود را بدون چوپان رها نمی‌کند!!!
پس خلیفۀ اسلامی اولی نسبت به مردم همچون چوپان است و باید حتماً برای بعد از خود خلیفه تعیین کند. «عبد الله بن عُمَر بن الخطاب» این عقیدۀ خود و خواهرش را به «عُمَر» بازگو می‌کنند. امّا «عُمَر بن الخطاب» می‌گوید:
«اگر خلیفه تعیین کنم به سنّت «أبوبکر» عمل کرده‌ام و اگر خلیفه تعیین نکنم به رسول‌خدا -صلّی الله علیه وآله وسلم- اقتدا کرده‌ام»!!!

صحیح مسلم،تالیف مسلم بن حجاج نیشابوری، ج ۵، ح ۱۸۷۱

البته این حرف «عُمَر بن الخطاب» دروغ است، زیرا طبق روایات متواتر شیعه و سنّی پیامبر اکرم -صلّی الله علیه وآله- برای پس از شهادت خود خلیفه‌ای از طرف خداوند تعیین کرده است!

پاسخ (قسمت دوم):

شیعه می پرسد:

1. با فرض اینکه رسول‌خدا -صلّی الله علیه وآله وسلم- خلیفه‌ای برای بعد از خود تعیین نکرده‌اند، پس چرا «أبوبکر» جرئت کرده است تا برای پس از مرگ خود خلیفه تعیین کند؟!
آیا این عمل «أبوبکر» مخالفت با سنّت نبوی -به زعم اهل‌سنّت- نیست؟!
حکم کسی که مخالف سنّت عمل می‌کند چیست؟!
آیا حاضر هستید که حکم به نفاق یا کفر «أبوبکر» طبق روایات صحیح و کتب معتبر خود بدهید؟!

2. اگر حتی «حفصه بنت عُمَر بن الخطاب» که از همسران رسول‌خدا -صلّی الله علیه وآله وسلم- بوده است، فهمیده که باید پس از یک حاکم اسلامی باید حاکمی دیگر قبل از فوت حاکم فعلی تعیین ‌شود، پس چرا رسول‌خدا -صلّی الله علیه وآله وسلم- این را متوجه نشده و حاکم و خلیفۀ بعد از خود را تعیین نکرده است؟!
آیا «حفصه بنت عُمَر بن الخطاب» عاقل‌تر از رسول‌خدا -صلّی الله علیه وآله وسلم- بوده است؟! و چطور همسر پیامبر -صلّی الله علیه وآله- فهمیده که باید خلیفه تعیین شود امّا خود حضرت نفهمیده است؟!
(این‌ها تفکرات اهل‌سنّت بنابر روایات صحیح از صحیح‌ترین کتب آن‌ها پس از قرآن است و شیعیان چنین عقیده‌ای ندارند!)

3. «عُمَر بن الخطاب» قائل است که پیامبر -صلّی الله علیه وآله- برای بعد از خود خلیفه تعیین نکرده است!
سؤال مهم و اساسی از اهل‌سنّت این است که تکلیف آن دسته روایاتی که شما برای مشروعیت خلافت «أبوبکر» از سخنان پیامبر -صلّی الله علیه وآله- ثابت می‌کنید چیست؟!
آیا «عُمَر بن الخطاب» نفهمید پیامبر -صلّی الله علیه وآله-، «أبوبکر» را خلیفۀ پس از خود کرده است؟! یا اینکه آن روایات همگی جعلی و ساختگی هستند؟!


دسترسی سریع و آسان به راهکار و محتوا برای مناسبت‌های نیمه شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.

فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
انواع کتیبه غدیر
انواع استیکر پشت شیشه خودرو
اسپند دودکن
انواع جادستمال کاغذی
انواع مگنت یخچالی مذهبی
انواع استکان مذهبی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا