نمایشگاه سدی از جنس نور – نمایشگاه غرفه ای فاطمیه

نمایشگاه سدی از جنس نور

در واقع عنوان سدّی از جنس نور تداعی کننده ی مقاومت ویژه ی آن حضرت سلام الله علیها در برابر دشمنان امام زمان خویش و دفاع از ایشان است. نمایشگاه سدی از جنس نور ، شامل 5 بخش مجزاست.

که شامل: غرفه ی اول پیرامون وقایع شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها؛ غرفه ی دوم پیرامون باغ فدک و نمایش ؛ غرفه ی سوم پیرامون الگوی فاطمی و در نهایت غرفه ی پاسخگویی به سوالات است.

خوش آمدگویی – نمایشگاه از جنس نور

سلام و عرض تسلیت به دوستداران و محبّان اهل بیت نبوه علیهم السلام و منتظران امام عصر عجل الله تعالی و فرجه الشریف، خیلی خوش آمدید. انشاالله همین طور که مشتاقانه پا در این مجلس کوچک گذاشتید، مشتاقانه نیز از معرفت وجودی حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها بهره مند شوید.

ما نور را نمادی از حضرت زهرا سلام الله علیها گرفتیم. ایشان بانوی نورانی جهانیان هستند و با توجه به خلقت نورانی ایشان دست به چنین نمادگذاری زدیم. و اما سد، همه ما سد را با ویژگی مقاومت می شناسیم. در واقع عنوان سدّی از جنس نور تداعی کننده ی مقاومت ویژه ی آن حضرت سلام الله علیها در برابر دشمنان امام زمان علیه السلام خویش و دفاع از ایشان است.

دفاع و مقاومتی در برابر سیل دشمنان. نمایشگاه سدی از جنس نور، شامل 5 بخش مجزا می باشد. غرفه ی اول پیرامون وقایع شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها؛ غرفه ی دوم پیرامون باغ فدک و نمایش؛ غرفه ی سوم پیرامون الگوی فاطمی و در نهایت غرفه ی پاسخگویی به سوالات.

لازم به ذکر چند نکته می باشد: خواهشمندیم در طول بازدید از هر غرفه نمایشگاه سدی از جنس نور سکوت را رعایت فرمایید. هم چنین از خاموش بودن تلفن همراه خود اطمینان حاصل فرمایید و در پایان نمایشگاه، فرم نظرسنجی را برای هرچه بهتر برگزار شدن اینگونه محافل پر کرده و تحویل دهید. صمیمانه از تشریف فرمایی شما عزیزان متشکریم.

برای دانلود پاورپوینت خوش آمدگویی نمایشگاه کلیک نمایید.


غرفه ی اول نمایشگاه سدی از جنس نور – وقایع شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 

سلام و عرض تسلیت به محبّین حضرت زهرا سلام الله علیها.

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست

هرکسی نغمه ی خود خوانَد و از صحنه رود

صحنه پیوسته به جاست

خرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

هرکسی در زندگی خودش ماموریتی داره که باید انجام بده. شده تا حالا فکر کنید که چرا در این زمان به دنیا آمده اید؟ چرا مثلا در زمان امام صادق علیه السلام به دنیا نیامده اید؟ یا مثلا چرا در زمان حضرت نوح علیه السلام به دنیا نیامده اید؟

همانطور که می دانید در عالم ذر، خداوند از همه ی ما میثاق گرفته است؛ اما چه میثاقی؟! در زیارت آل یاسین خطاب به صاحب الامر و الزمان عجل الله تعالی و فرجه الشریف می گوییم:

“السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَه” زیارت آل یاسین

سلام بر تو ای میثاق محکم خدا که از مردم گرفت و سخت محکمش کرد

روشن است که ما در عالم ذر با آگاهی کامل اقرار کردیم. در سند است در عالم ذر، زمانی که خداوند از واقعه ی عاشورا سخن گفت و پرسید که چه کسی می خواهد در این روز و با این حالت به شهادت برسد، سیدالشهدا و یاران با وفایشان علیهم السلام دست بلند کردند و حاضر به این چنین شهادتی شدند و یارانشان دفاع از امام زمان خویش را برگزیدند تا با رویی سپید به سوی خدا بشتابند.

یک سوال؟ به راستی چرا ما برای شهادت در روز عاشورا دست بلند نکردیم؟! شاید ماموریت ما در این زمان نیز به حلاوت و ایضا سختی همان ماموریت روز عاشوراست.

یا به طور مثال در همان عالم ذر بود که دشمنان خبیث و لعین ائمه علیهم السلام به ایشان حسادت ورزیدند و در زمانی به دنیا فرود آمدند که به امام زمانش حسادت کرده و سرانجام ایشان را به شهادت رسانیدند.

حال ما  در عالم ذر چه کرده و چه گفته ایم که در این زمان به دنیا هبوط کرده ایم و قرار است چه ماموریتی انجام دهیم؟ ما برای چه ماموریتی در عالم ذر دست خود را بلند کرده و آماده شده ایم؟

مگر جز این نیست که خداوند باری تعالی از ما پیمان گرفته است؟ آیا ماموریت ما رفتن به سوی امام زمانمان و دفاع از ایشان نیست؟ کمی بنگریم… حال بگذارید کمی درباره ی شب حمله به خانه ی حضرت صدّیقه طاهره شهیده سلام الله علیها صحبت کنیم.

یک نکته ای که اکثریت قریب بالاتفاق از آن خبر نداریم این است که ماجرای حمله به خانه ی حضرت سلام الله علیها در یک شب صورت نگرفته، بلکه پروسه ای بوده که در طی چند شب صورت گرفته است.

یعنی مثلا یک شب عمر لعنت الله علیه می آید و دق الباب می کند و می گوید در را باز کنید. با علی کار داریم، درب منزل باز نمی شود. روز دیگر با تهدید دق الباب می کند و درب همچنان به رویش باز نمی شود. چندین بار این اتفاق می افتد.

می رود به ابوبکر لعنت الله علیه می گوید چه کنیم، چه نکنیم؟ همه ی مدینه با ما بیعت کردند جز اهل آن خانه.گفتنی است که سلمان، زبیر، عمّار، مقداد و ابوذر در این مدت در خانه ی حضرت تحصّن کرده بودند.

خلاصه اینکه تصمیم بر آتش زدن درب خانه می گیرند تا اهالی خانه را دست بسته به مسجد ببرند و بیعت بگیرند. با سپاهی عظیم به راه می افتند به سمت خانه ی حضرت.

هنوز چند روزی بیشتر از شهادت پیامبر صلّی الله علیه و آله نگذشته بود و امیر مومنان علیه السلام در خانه مشغول به جمع آوری و تدوین قرآن کریم طبق وصیت رسول خدا صلّی الله علیه و آله بودند. در اینجا حدیثی را شرح می دهیم که خالی از لطف نیست.

گفتیم که پروسه ی حمله به خانه ی حضرت، در طی چند روز اتفاق افتاد. در روزهای ابتدایی که بر در منزل حضرت پیک می فرستادند و می گفتند که بیا و بیعت کن، على علیه السّلام جواب فرستادند: «من مشغول هستم و با خود قسم یاد کرده‏ام که عبا بر دوش‏ نیندازم جز براى نماز، تا آنکه قرآن را تنظیم و جمع نمایم (یعنی از خانه بیرون نمی آیم تا از تدوین قرآن فارغ شوم)». آنان هم چند روز در باره او سکوت اختیار کردند.

شبهه ای که خیلی بر شیعیان وارد می کنند این است که چرا حضرت صدّیقه ی کبری سلام الله علیها رفتند و درب را باز کردند؟ در جواب باید گفت که اصلا ما چیزی به نام باز شدن درب بر روی دشمنان اهل بیت نبوه نداشته و نداریم. یعنی دری به روی ایشان باز نگشت.حضرت زهرا سلام الله علیها از پشت درب با عمر لعنت الله علیه صحبت می کردند.

هیزم آوردند و آتش روشن کردند. حالا اینجاست که ما می خواهیم جمله ی “هرکس رسالتی دارد” را شرح دهیم. همه مان می دانیم که معصوم علیه السلام از هرگونه رجس و پلیدی و گناه و حتی خطا نیز به دور هستند.

إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً سوره احزاب/ 33

حضرت زهرا سلام الله علیها ماموریت خویش را در دفاع از امام زمان خودشان می دیدند. به همین جهت وقتی درب را شکستند و ضربه ای مهلک بر حضرت وارد کردند، ضربه ای که شب معراج، خداوند به رسول الله صلّی الله علیه و آله فرمود:

“اما دخترت بعد از تو مظلوم واقع مى ‏شود، حق او را غصب مى‏ کنند (یعنى باغ‏ فدک‏ را از او مى‏ گیرند) و در حال حاملگى او را مورد ضرب قرار مى‏ دهند و بدون اجازه به خانه او داخل مى‏ شوند و بعد هم به وى اهانت مى‏ کنند و بد مى ‏گویند، بعد هم آنچه را که در شکمش بوده سقط مى‏ کند و عاقبت هم از همین ضرب مى ‏میرد.[1]”

این حدیث قدسی است. انقدر ضربه مهلک و سترگ بوده که حضرت، از شدت درد صیحه می کشند. امیر مومنان علیه السلام یقه ی عمر لعنت الله علیه را می گیرند و می کوبانندش زمین و می خواستند همان جا کار را تمام کنند ولى سخن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و وصیّت او درباره صبر و تسلیم را بیاد آورد، که این جمله، شاهد عرض بنده است.

فرمود: «اى پسر صُهاک‏، قسم به خدایى که محمّد را به نبوّت کرامت داد، اگر نبود مقدّرى که از طرف خداوند نوشته شده مى ‏فهمیدى که تو نمى ‏توانى داخل خانه ‏ام شوى»!

در اینجا سوالی مطرح میشه: از آنجایی که علم ائمه علیهم السلام بر همه چیز احاطه دارد، چرا با وجود اینکه امیر مومنان علیه السلام می دانستند که اتفاقات آن شب، منجر به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها می شود، چاره ای نیاندیشیدند و در صدد جلوگیری از این امر بر نیامدند؟

پاسخ این سوال را از زبان علامه طباطبایی رحمه الله علیه بشنویم. ایشان می فرمایند: ما دو نوع امر داریم. امر قطعی و امر شرطی. فعلا به دلیل ضیق وقت فقط امر قطعی را شرح می دهیم.

امر قطعی، امری است که واجب شده است. یعنی قضا و قدر و اراده خداوند متعال به وقوع رسیدن آن را ضروری کرده است. بر این پایه است که ائمه علیهم السلام با اینکه مى دانستند شهید مى شوند، اقدام به انجام فعل مى کردند؛ حضرت امیر مؤمنان علیه السلام به محراب مى رود.

و امام حسن و امام رضا علیهما السلام نوشیدنى مسموم یا انار و انگور مسموم تناول مى کنند، و حضرت سیدالشهداء علیه السّلام وارد کربلا مى شود، و در صدد چاره جویى و دفع قضا و قدر الهى بر نمى آیند. چرا؟ چون ائمه علیهم السلام تسلیم قضای الهی بودند.

و نیز برای روشن تر شدن موضوع به فلش بَکی از زندگی حجت خدا، حضرت سلیمان علیه السلام، توجه می کنیم: خداوند تعالی به حضرت سلیمان علیه السلام فرزند پسری عطا فرمود. حضرت او را بسیار دوست می داشتند.

دیوان و پریان به همدیگر گفتند اگر این فرزند براى سلیمان باقى و زنده بماند مانند پدرش بر ما سخت خواهد گرفت، لذا سلیمان از خطر آزار پریان و دیوان ترسیده و فرزند خود را به دایه ابر سپرد تا در آنجا دور از خطر شریران، شیر خورده و بزرگ شود، تا آنکه  روزى جسد مرده او را روى تخت خود دید و دانست که حذر جلوگیرى از قدر نمی کند.

این موضوع درست بر می گردد به حرف امیر مومنان علیه السلام که در بالا ذکر کردیم و بار دیگر تاکید می کنیم که فرمودند: اگر نبود مقدّرى که از طرف خداوند نوشته شده مى ‏فهمیدى که تو نمى‏ توانى داخل خانه‏ ام شوى.

از این رو درمی یابیم که کار و فعل معصوم علیه السلام جز بر رضای خداوند متعال نبوده و نیست. پس این شبهاتی که امروزه بر ماجرای شهادت وارد می کنند، گزافی بیش نیست.

شبهاتی مانند اینکه: چرا امیرالمومنین در را باز نکردند؟؟ اصلا آن زمان دری نبوده؟؟ حضرت زهرا سلام الله علیها از غصه ی پدرشان دق کردند و خیلی شبهات دیگر مانند این قابل پاسخگویی است.

و اما آن بانوی دو عالم سلام الله علیها با شهادت خودشان در راه ولایت، خواستند تا ندایی را به گوش مردمان تمام عصر ها برسانند و آن این است که: “امام زمان خودتان را تنها نگذارید گرچه یک شهر پر از منافق باشد و شما تنها…

برای دفاع از امام زمان تان بجنگید گرچه کشته شوید… مگر همین ما نیستیم که هر صبح در دعای عهد می خوانیم:

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ، الذَّابِّینَ عَنْهُ، الْمُسَارِعِینَ فِی حَوَائِجِهِ، الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ، الْمُحَامِینَ عَنْهُ، الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. دعای عهد

خداوندا! مرا از یاوران و مدافعین او و آنها که سعى در انجام مقاصد او دارند و از پشتیبان‏ هاى وى و کسانى که در ارادت به حضرتش سبقت گرفته ‏اند و آنان که در رکابش شهید مى ‏شوند، قرار بده!

خب مگر اینها که ما می خوانیم و از خداوند طلب می کنیم همان کارهایی که حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها برای امام زمان خود انجام دادند، نیست؟

پس حضرت را برای خودمان الگویی بگیریم که برای ما نیکوترین الگویند… و بدانید هنوز که هنوز است، امام زمان مان تنهاست…برای دفاع از او بجنگیم تا حقانیتش را ثابت کرده و به گوش جهانیان برسانیم… یار راستین امام زمان مان باشیم…”

و سخن آخر این غرفه

حضرت زهرا سلام الله علیها به خواب علامه میرجهانی رحمه الله علیه آمدند و این دو بیت شعر را فرمودند:

دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود
در این زمان دل فرزند من شکسته تر است

باشد که بیندیشیم… برای ادامه ی بحث به غرفه ی بعد نمایشگاه سدی از جنس نور تشریف ببرید. از توجه تان بی نهایت سپاسگزارم.

[1] الجواهر السنیه فی الأحادیث القدسیه (کلیات حدیث قدسى)، ص: 570

برای دانلود فایل پاورپوینت غرفه اول نمایشگاه از جنس نور کلیک نمایید.


غرفه دوم نمایشگاه سدی از جنس نور – باغ فدک

فدک! ای هدیه ی سبز الهی
فدک! ای مُلک طلقِ حضرت طاها
بانوی پیغمبر خدیجه
فدک! ای خاطرات خوش برای ریزه خوارانِ بهشتِ فاطمه
فدک! ای نخل های سربلندِ باغ انفاق و کرامت، آه ای شیرینی خرما
ای بهار سبز ایثار و سخاوت
ای بهار روزگار مادرم زهرا
جزای آن همه ایثار امّ الفاطمه
ای تو مصداقِ “وَ آتِ حَقِّ ذَالقُربی”
ای رزق هر رنجور و درمانده
رویِ لب های هر طفل یتیم بی بضاعت
آه ای فدک…آه ای فدک

حتما تا الآن متوجه شدید که موضوع این غرفه چیست. فدک، یک باغ معمولی نبود. مینیمم درآمد سالانه فدک، بنابر اسناد شیعی (بحارالانوار/ جلد29)، 24000 دینار و ماکزیمم درآمد سالانه فدک، 70000 دینار بود.

وقتی حرف از درهم و دینار می آید، چون ما انسان های سال 2014 شناختی در رابطه با درهم و دینار 1400 سال پیش نداریم، خیلی سریع از کنار این ارقام نجومی، رد می شویم؛ حال آنکه با محاسبه ی میزان درآمد سالانه ی فدک، به خیلی چیزها پی می بریم.

دینار، سکه ای از طلا بوده که وزن طلای آن، 24 گرم یا 46.4 گرم بوده. با یک حساب نه سرانگشتی، بلکه ماشین حسابی، می فهمیم که کمترین میزان درآمد سالانه باغ فدک، 6میلیارد و 216 میلیون تومان و بیشترین میزان درآمد سالانه باغ فدک، 18 میلیارد و 134 میلیون تومان معادل پول امروزی بود. یعنی اگر کسی امروزه مانند باغ فدک را داشت، که البته بعید است در آمد او هر سال بین 6 الی 18 میلیارد بود.

این درآمد برای یک باغ مبلغ بسیار زیادی است. حضرت فاطمه سلام الله علیها، در زمان حیات پدر بزرگوارشان، با توجه به اینکه درآمد فدک بسیار فراتر از نیازهایشان بود، نیاز جامعه مسلمانان آن روز و عدم امکان حضور فعال حضرتش در تدبیر اقتصادی آن باغ مهم، اختیار آن را کلاً به پدر واگذار کردند تا خود هرگونه صلاح می دانند، درآمد آن را صرف کنند.

یعنی پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله به قول امروزی، وکیل تام الاختیار دخترشون برای اجرای منافع حقوقی باغ بودن و باغ در زمان حیات ایشان نیز متعلق به حضرت زهرا سلام الله علیها بود.

لازم به ذکر است که بسیاری از درآمد فدک، طبق شهودات، وارد خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها نمی شده است. چنانکه همه ی ما داستان سوره ی دهر یا همان انسان را می دانیم که در ارتباط با سه روز روزه ای است که حضرت صدّیقه کبری سلام الله علیها و امیر مومنان و حسنین علیهم السلام و همچنین فضه سلام الله علیها برای سلامتی حسنین علیهما السلام گرفتند و هر سه شب، افطار خود را به سائلی که به در خانه می آمد می دادند و باز با همان حال روز بعد روزه می گرفتند.

این درحالی است که درآمد هنگفت باغ فدک، درخانه ی فقیران مدینه می چرخید و صاحب این باغ، شب، سر را گرسنه بر بالین می گذاشتند.       

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلّم دهکده فدک‏ را به دخترش فاطمه بخشید و تا پایان زندگى پیامبر فدک در دست فاطمه بود، فاطمه در آمد این ملک را که سالانه بالغ بر هفتاد هزار دینار بوده بین بینوایان و فقرا تقسیم مى‏ کرد.[1]

و چقدر مردم مدینه ناسپاس بودند که مشتی حیوان صفت را به خلیفگی برگزیدند تا راحت امکاناتشان را از چنگشان در بیاورند و سلطنت قیصری و کسرایی بسازند و به آنان ظلم کنند. مردم آن زمان جاهل بودند. اینجاست که معنای این حدیث را می فهمیم:

من مات و لم یعرف امام زمانه ، مات میتهً جاهلیه

هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.

این حدیث، آژیر خطر است. یعنی جاهلیت برای منِ انسان مدرن سال 2014 نیز وجود دارد. منی که دم از حقوق بشر می زنم هم باید حواسم باشد جاهلیت فقط زنده به گور کردن دخترای کوچیک سه چهار ساله نیست. جاهل یعنی کسی که گیج است، سرگردان است در جزیره ی سرگردانی.

نمی داند راه کدام طرف است. در آخر هم در همین سرگردانی می میرد. در حالی که داریم:

الامام البدر المنیر، و السراج الزاهر، و النور الساطع، و النجم الهادی فی غیاهب الدجی و أجواز البلدان و القفار، و لجج البحار

امام رضا علیه السلام می فرمایند: امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره‏ایست راهنما در شدت تاریکی‏ها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها (یعنی زمان جهل و فتنه و سرگردانی مرد).

قابل توجه کسانی که در بین ما هستند و علاقه به نجوم دارند: هر ستاره ای ستاره ی راهنما نیست. ماجرای غصب فدک، بعد از شب حمله به خانه ی حضرت صورت گرفت. حالا با آن ضربه ی مهلک و وحشتناک و درد پس از آن که موجب شهادت حضرت سلام الله علیها شد.

چقدر ماجرای فدک مهم بوده است که حضرت با وخامت حال خویش و روزهای آخر، فاصله ی خانه تا مسجد را با بانوان طی می کنند تا بروند و حق شان را بگیرند و چند روز بعد از این ماجرا، به شهادت برسند.

باید گفت که در واقع حضرت به فکر منافع امام زمانشان بودند. گفتیم که بسیاری از درآمدهای حاصل از باغ فدک، در خانه ی یتیمان و مساکین مدینه صرف می شد. اینچنین، امام زمانشان می توانستند فاصله ی طبقاتی را برداشته و عدالت اجتماعی را فراهم آورند.

پس می بینیم که دفاع از امام زمان و منافع ایشان تا واپسین روزهای آخر عمر شریف حضرت زهرا سلام الله علیها با ایشان همراه بوده است و ایشان با وجود حالت سخت جسمی (شکستن پهلو و دنده ها) از رخت بیماری برخواسته و به یاری امام زمان خویش شتافته اند.

آیا در این بانوی بزرگوار، الگویی برای ما انسانها نیست تا کمی درس دفاع از امام زمان خویش را بیاموزیم. سپر بلا شویم برای امام زمانمان.نه اینکه او را سپر بلای خودمان کنیم. خودمان را برای او بخواهیم نه او را برای خودمان مانند خیلی انسان های دیگر، استفاده ی ابزاری از او و نام او نداشته باشیم…

شجاع باشیم و نهراسیم از دفاع… حتی اگر چراغ را خاموش کردند که اگر خواستیم برویم، جا نزنیم و چراغ خاموش تا انتهای ماموریت برویم و با صدای رسا گوییم: فزتُ و ربّ الکعبه به خدای کعبه قسم که برنده شدم…. باشد که متذکّر شویم…

شما عزیزان را برای ادامه مطالب به غرفه ی بعد نمایشگاه سدی از جنس نور دعوت می کنم. از همکاری و توجه تان ممنونم. ([1] ابن طاووس، على بن موسى، الطرائف / ترجمه داود إلهامى، 1جلد، نوید اسلام – ایران ؛ قم، چاپ: دوم، 1374 ش.)

برای دانلود فایل پاورپوینت غرفه دوم نمایشگاه از جنس نور کلیک نمایید.


غرفه سوم نمایشگاه سدی از جنس نور – الگوی فاطمی

بسم ربّ الإمام المنصور

کی رفته ای ز دل که تمنّا کنم تو را ؟
کی بوده ای نهفته، که پیدا کنم تو را ؟

“غیبت” نکرده ای که شوم طالب “حضور” پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من / با صد هزار دیده تماشا کنم تو را …

“دستش را بر سرش گذاشته  بود، خستگی و افکار پریشان تنها چیزهایی بود که در توصیف چهره اش می توان گفت. “دق الباب کرد، از پشت در صدای سلامی آمد که صدا با اسم او را به دورن می خواند. وارد شد سلام گفت و گوشه ای نشست. چرا آنجا نشسته ای ؟

سرش را بالا گرفت و نگاه کرد، نگاهش به نگاه مهربانی افتاد که با لحن “چرا آنجا نشسته ای؟ ” همگون بود. لبخند زد و گفت دوست دارم نزدیک تر بیایم، از آن چهره مهربان شنید خب زودتر منتظریم.

آمد زانو به زانوی چهره مهربان نشست و گفت می توانم برای شما کاری کنم که بدان شاد شوید و به شادی شما خدا شاد شود؟ گفت آری! ما را بیشتر یاد کن، گشایش امر ما را از خدا بخواه. به گاه نیاز و بی نیازی ما را در نظر آر و آنطور باش که ما دوست داریم. ما از یاد شما و اصلاح امور شما غافل نیستیم شما هم از یاد ما و تلاش برای امر ما غافل نباشید.

ما منشاء همه زیبایی ها هستیم چون ما را یاد می کنید در حجم زیبایی ها و نعمات واقع می شوید و مفاهیم زیبا به شما هجوم می آورند و زشتی ها از شما دور می شود. یاد ما عبادت است، نگاه به ما عبادت است و خدا اینطور قرار داده است.”

 چهره اش شکفته بود شاید در خانه مولا نشستن و گپی گفتن آرزویی دور باشد ولی این آرزو می تواند خاطره هر روز ما باشد اگر در یاد مولا باشیم. این روزها، بوی غربت می دهد.

به قول عزیزی : “مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم است.” گفتیم که حضرت زهرا سلام الله علیها با همه ی جان و سرمایه ی خویش از امام زمان خودشان دفاع کردند.

در عجبیم از کسانی که می پندارند که حتی گریه ی حضرت سلام الله علیها نیز حکمتی جز دفاع از امام زمان خودشان داشت.

سرّ من از ناله ی من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست

باید بگوییم: حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم گریه می کنند! گریه حضرت زهرا سلام الله علیها برای از دست دادن پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نیست بلکه برای اگاهی مردم است حضرت گریه می کردند و در لابلای گریه از غاصبین شکایت میکردند به پدرشان.

این شکایت ها را زنان می شنیدند و واین شکایت ها و درد دل حضرت زهرا سلام الله علیها توسط زنان به گوش مردان و بعد به کوچه خیابان میامد! گفتند زهرا سلام الله علیها نباید گریه کند حضرت رفت بقیع  زنها دوباره رفتند بقیع و حرف حضرت زهرا سلام الله علیها را می شنیدند و دوباره این موج به مردم شهر می رسید و مردم فهمیدند که اشتباه کردند و برگشتند طرف اقا امیرالمومنین علیه السلام.

پیغام فرستادند برای حضرت زهرا سلام الله علیها که: علی خانه تو را مرکز مخالفت با حکومت قرار داده و به علی بگو تعطیل کند. حضرت فرمودند خانه؛ خانه علی است. در نتیجه آمدند پشت در خانه و در خانه را به اتش کشیدند و اتفاقاتی که رخ داد که نباید رخ می داد…

عاقبت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها با تمام سرمایه و جانشان از ولایت و امام زمانشان دفاع کردند و با هیچ ظالمی بیعت نکردند. اگر آن روزها امیرالمومنین علیه السلام را غربت و درد و تنهایی فرا گرفته بود و ایشان در داغ فراق حضرت زهرا سلام الله علیها می سوختند، اکنون تمامی غم های عالم در دل نازنینی جمع گشته و آن قلب نازنین را به دریای داغی تبدیل کرده است.

امام زمان ما نه تنها داغ فاطمیه را در سینه دارند، بلکه داغ مصائبی که در روز عاشورا بر خاندان نبوت وارد گشت، شب و روز این عزیز را اندوهناک و سرشار از اشک و غم و ماتم کرده است.

هر صبح و شام غرق عزا گریه می کنی
با روضه های کرب و بلا گریه می کنی

در حیرتم که با دلت این غم چه می کند
شب های داغ و شیون و ماتم چه می کند

اندوه شهادت یکایک ائمه علیهم السلام، و حتی اندوه بدی ها و گناهان یکایک ما این قلب نازنین را شعله ور ساخته. کیست که با کاری حتی کوچک لبخندی را بر لبان مبارک حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف فرود آورد؟

این کار کوچک حتی می تواند یک گفت و گوی ساده و صمیمی با حضرت باشد. اینهمه داغ، کمر انسان را خم کرده و سلامتی را از او می گیرد. به یاد بیاوریم و باور کنیم که: خداوند تبارک و تعالی فقط قول طول عمر زیاد را به حضرت داده است، نه سلامتی ایشان را! پس در قنوت نماز، در موقع خوشی و ناخوشی به یاد حضرت باشیم و برای سلامتی و گشایش امرشان دعا کنیم.

 “مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی می فرمودند: یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، بعد از نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا گریه می­کردند و از شدت گریه شانه هاشان تکان می­خورد… رفتم پیش ایشان و پرسیدم: چه اتفاقی افتاده؟

ایشان فرمودند: “یک لحظه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره کردند و فرمودند: آقای مدنی نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز سریع می­روند دنبال کار خودشان و هیچ کدامشان برای فرج من دعا نمی­کنند… انگار نه انگار امام زمانشان غائب است…

و من از گلایه ی آقا به گریه افتاده ام…” امام زمان خویش را از یاد نبریم و در وقت بی نیازی و نیازمندی از ایشان طلب کمک و راهنمایی کنیم و از وجود نازنین ایشان بهره ببریم. و فراموش نکنیم که یکی از نام های ایشان “الغوث” (فریادرس) است.

علامه امینی (صاحب الغدیر) می فرمایند: خواستم ببینم حضرت زهرا سلام الله علیها در آن لحظه بین در و دیوار چه کسی را خطاب کرده اند و از چه کسی استمداد نموده اند؛ پس از تحقیق، فهمیدم ایشان فرمودند: یا مهدی

به یاد داشته باشیم که تاریخ دوباره تکرار می شود، پس هم اکنون از حضرت صدّیقه ی کبری سلام الله علیها الگو بگیریم و با جان و سرمایه ی خویش از امام زمان مان دفاع کنیم.

اینکه در زیارت آل یاسین می خوانیم:

“و نصرتی معدّه لکم” زیارت آل یاسین

به این معنی نیست که که اگر فردا ظهور باشد، من کاری نکرده باشم و تجهیزاتم را آماده نکرده باشم بلکه باید هر لحظه آماده باشم تا اگر فردا ظهور باشد، منِ منتظِر، آماده به سوی حضرت بروم.

سخن آخر:

یا این دل شکسته ی ما را صبور کن
یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن

باشد که از یاران و مدافعان حضرتش باشیم…

اللهم عجل لولیک الفرج

برای دانلود فایل پاورپوینت غرفه سوم نمایشگاه غرفه ای از جنس نور کلیک نمایید.


فرم نظرسنجی نمایشگاه سدی از جنس نور

1.نگاه اجمالی (کلّی) شما نسبت به نمایشگاه سدی از جنس نور چگونه است؟

1) بسیار خوب         2) خوب             3) متوسط                 4) بد                   5) بسیار بد

2.تا چه اندازه مطالب نمایشگاه برای شما مفید یا جذاب بود؟

1) بسیار زیاد         2) زیاد           3) متوسط                 4) کم                  5) بسیار کم

شماره مفید ترین غرفه ی نمایشگاه:……

3.کم و کاستی نمایشگاه سدی از جنس نور را در چه می بینید؟!

1) زمان کم و محدود  نمایشگاه               2) شیوه اجرای مجریان غرفه ها

 3) مطالب غرفه ها                                4) شیوه ی پاسخگویی به سوالات

توضیحات بیشتر :

4.دوست داشتید که غرفه ها چگونه اجرا می شدند تا برای شما جذاب تر و مفید تر باشند ؟

5.انتقادات و پیشنهادات خود رادرباره نمایشگاه سدی از جنس نور با ما در میان بگذارید.

از تشریف فرمایی شما ممنونیم
در پناه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف موفق باشید.

برای دانلود فرم نظرسنجی نمایشگاه از جنس نور کلیک نمایید.

دسترسی سریع و آسان به راهکار و محتوا برای مناسبت‌های نیمه شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.

فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
انواع کتیبه غدیر
انواع استیکر پشت شیشه خودرو
اسپند دودکن
انواع جادستمال کاغذی
انواع مگنت یخچالی مذهبی
انواع استکان مذهبی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا