شرح واقعه مباهله

شرح واقعه مباهله (ماجرای عظیم مباهله بین پیامبر صلی الله علیه و آله و مسیحیان نجران)

مباهله یک واقعه ای ست که در آن حق و حقیقت آشکار می شود و مخالفان آن که مسیحیان نجران بودند با دیدن عظمت پیامبر و خاندانش صلوات الله علیهم اجمعین تسلیم شده و به خداپرستی و دین مبین اسلام روی آوردند. در مقاله شرح واقعه مباهله علاوه بر شرح روایت اتفاق افتاده ما به تعریف معنای لغوی این واژه پرداخته ایم.

مقدمه شرح واقعه مباهله

پس از فتح مکه در سال هشتم هجری و درخشش اسلام در جزیره العرب، پیروان دیگر ادیان و مذاهب و رجال سیاسی ومذهبی، توجهی ویژه به اسلام و مسلمانان و مدینهالرسول پیدا کردند. این امر زمینه مناسبی برای گسترش اسلام تا دورترین نقاط حجاز، و حتی خارج از آن فراهم آورد.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله توانست از این فرصت به خوبی سود برد و با ارسال نامه‌ها و نمایندگان ویژه به زمامداران کشور‌ها، آنان را به پذیرش اسلام و التزام به مقررات آن فراخواند بسیاری از مخاطبان نامه‌ ها علاقمند بودند.

به مدینه بیایند و با رسول خدا آشنا شوند. به این ترتیب در سال نهم هجری هیئت‌ های نمایندگی طوایف عرب و به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌رسیدند و به همین مناسب، مورخان این سال را (عام‌الوفود) نام نهادند.

یکی از این نامه‌ ها که به مسیحیان نجران نوشته شده بود، گروهی از بزرگان و اشراف نجران را به مدینه کشاند. این هیئت بلند پایه چون در مذاکرات شفاهی با آن حضرت به تفاهم نرسیدند. و پاسخ آن حضرت را به پرسش‌ های اعتقادی خود قانع کنند. نپنداشتند، پیشنهاد رسول خدا را مبنی بر مباهله پذیرفتند.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از طرف خداوند مأمور به مباهله گشته بود و به گواهی همه منابع تاریخی، مسیحیان نجران پس از قبول پیشنهاد و پیش از انجام مباهله، وقتی در میعادگاه حضور یافتند و نشانه‌ های حقانیت رسول خدا صلی الله علیه و آله در دعوت خود مشاهده کردند، از این کار منصرف شدند و به پرداخت جزیه و امضای صلح‌ نامه تن دادند.

بخش اول شرح واقعه مباهله – مباهله در لغت و اصطلاح

واژه مباهله مشتق از ماده ،( بَهَل) به معنى، لعنت کرده است و جمله (بَهَلَه‌ الله): به معنای خدا او را لعنت کرد می باشد. البته مباهله با لعن این تفاوت را دارد که لعن عبارت است از دعا کردن به زیان شخص تا از رحمت الهی دور باشد و (بُهل) اجتهاد در لعن است. از این رو کسی را که بر التماس در دعا و نفرین پای می‌فشارد (مبتهل) می‌نامند.

آنچه در اصلاح آن را، مباهله می دانند. این است که اگر دو گروه، که ادعای دینی دارند. خود را محق و طرف مقابل را باطل بدانند. و با بحث و استدلال به جایی نرسند. هر یک از دو گروه عزیزان خود را فرا می‌خواند و دست به دعا بر می دارد و خدای خویش را می‌خواند و هر یک دیگری را نفرین می‌کند تا معلوم شود که خداوند دعای کدام یک از دو گروه را قبول دارد و ندای او را پاسخ می‌دهد.

این معنا در میان عرب و پیروان ادیان آسمانی کاملا شناخته شده بود. از این رو مسیحیان نجران در ماجرای مباهله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به گونه‌ ای طبیعی با آن برخورد کردند و حتی چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر سر زانوان نشستند و دست به دعا برداشتند.

ابو حارثه، اسقف بزرگ مسیحیان گفت:

جَثَى و اللهُ کَما جَثى الأنبیاءُ للمباهِله

“او همانند انبیاء برای مباهله نشسته است.”

این جا آشکار می‌شود که مسحیان توسل به مباهله را از مختصات پیامبر اسلام به شمار نیاورده، بلکه او را در این جهت دنباله رو انبیاء الهی می‌دانستند.

بخش دوم شرح واقعه مباهله – چگونگی انجام مباهله

در روایات اهل بیت علیهم‌السلام به مواردی بر می‌خوریم که مباهله را به شکلی ویژه به اصحاب و شیعیان خود آموخته و توسل به آن را در برابر منکران امامت و ولایت که به هیچ دلیل و برهانی حق را نمی‌پذیرند. به عنوان واپسین راه‌حل مطرح کرده‌اند.

ابو مسروق گوید؛ به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم:

من با مردم سخن می‌گویم و به آیه (اَطیعُوالله ‌وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی‌المرِ مِنکُم) بر آنان احتجاج می‌کنم، ولی آنان می‌گویند این آیه درباره امیران جنگ‌ها نازل شده است.

به آیه:

اِنَّما وَلِیُّکُمُ‌اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُوتُونَ الزَّکوهَ وَ هُمُ راکِعُونَ سوره مائده

بر آنان احتجاج می‌کنم، ولی می‌گویند این آیه درباره مؤمنین نازل شده‌است، آنگاه به آیه ( قُل لا اَسئلُکُم عَلَیهِ اَجرا اِلِا المُوَدَّه فیِ القُربی) بر آنان احتجاج می‌کنم، ولی می‌گویند درباره خویشاوندان مسلمانان نازل شده است.

از این قبیل ادله هر چه حاضر دارم فرو گذار نمی‌کنم.

حضرت فرمودند:
اگر این گونه است، آنان را به مباهله فراخوان.

گفتم:
چگونه؟

فرمود:
سه روز نفس خویش را اصلاح کن و گمانم که فرمود روزه بگیر و غسل کن. آنگاه به صحرا بروید و انگشتان دست راست خود را در انگشتان دست دیگر فرو بر و از خود آغاز کن و بگو:

اَللَّهُمَ رَبَّ‌السَّماواتِ السَّبعِ وَ رَبَّ الارَضینَ السَّبع عالِمَ الغَیبِ و الشَّهادَه الرَّحمانِ الرَّحیم اِن کانَ اُبو مسرُوق جَحَدَ حَقّا وادَّعی باطلا فَاَنزِل عَلَیه حُسبانا مِنَ السَّماءِ او عَذَابا الیما.

“ای خدایی که پروردگار آسمان‌های هفتگانه و زمین‌های هفتگانه‌ ای. (وای خدایی که) عالم به نهان‌ها و آشکار‌ها می‌باشی .(ای خدایی که) رحمان و رحیم می‌باشی، اگر بو مسروق حقی را انکار کند. و باطلی را ادعا نماید، پس از آسمان بلا و عذاب دردناکی بر او نازل فرما.”

سپس دعا را متوجه او کن و بگو:

اِن کانَ فُلانُ جَحَدَ حَقّا وَادَّعی باطِلا فَانزِل عَلَیهِ حُسبانا مِنَ السَّماءِ اَو عَذابا اَلیما.

“اگر فلانی حقی را انکار و باطلی را دعا می‌کند، پس بر او از آسمان بلا و یا عذاب دردناکی نازل فرما.” پس چیزی نخواهد گذشت که آنچه را در حق او خواسته‌ ای خواهی دید.

بخش سوم شرح واقعه مباهله – مقطع زمانی واقعه مباهله

واقعه تاریخی مباهله رسول خدا صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران، پس از نبرد تبوک بود. شیخ مفید آمدن هیئت نصارا به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله را پس از ماجرای فتح مکه و سرازیر شدن هیئت‌ های طوایف و قبایل به سوی پیغمبر صلی الله علیه و آله ذکر کرده است.

سید بن طاووس نیز ارسال نامه آن حضرت به مسیحیان نجران را پس از ارسال نامه به کسرا و قیصر، یعنی حدود سال نهم هجری می‌ داند.

بخش چهارم شرح واقعه مباهله – تفصیل واقعه مباهله

نامه رسول خدا صلی الله علیه و آله

زمینه ساز واقعه مباهله، نامه رسول خدا صلی الله علیه و آله به مسیحیان نجران و دعوت آنان به اسلام بود. حاملان این نامه، عتبه بن غزوان و عبدالله بن ابی امیه و هدیر بن عبدالله و صهیب بن سنان بودند.

پیام اصلی نامه، اعلام رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله و دعوت از اسقف نجران و مردم مسیحی منطقه بود که اگر از پذیرش اسلام امتناع ورزند، یا باید مقررات ویژه پرداخت جزیه به حکومت اسلامی را م بپذیرند و یا آماده جنگ شوند.

مجلس مشورتی بزرگان نجران

زمانی که نامه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای بزرگان نجران خوانده شد، همگی برای تصمیم گیری نهایی در مردم سست می گشت و اگر مردم جلسه ای گرد آمدند. در این جلسه  بزرگان آنان از جمله ابو حامد که ۱۲۰ سال عمر داشتف آنان را نصیحت کرد و آنها را به تأمل بیشتر فرا خواند.

او از  جمله موحدانی بود که درنهان به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورده بود. اما پس از صحبت های او، عده ای دیگر برخاستند و از عافت طلبی او انتقاد کردند. همگی آنها تصمیم گرفتند که به پادشاه روم نامه ای بفرستند تا برای جنگ با رسول خدا لشکری روانه حجاز کند.

در واپسین لحظه‌ ای که می‌خواستند متفرق شوند، شخصی به نام حارثه بن أنال به پاخاست و آنان را به یاد بخش هایی از کتاب مقدس انداخت که در بردارنده وصایای حضرت عیسی می باشد؛ آن جا که عیسی علیه السلام از آمدن پیغمبر خاتم خبر می‌دهد که نام او فارقلیطا است و محل ولادتش کوه فاران در مکه معظمه است.

اما سید و عاقب، که دو تن از بزرگان قبیله نجران بودند، از سخنان حارثه رنجیدند، زیرا جایگاه آنان نزد مردم سست می‌گشت و اگر مردم مسلمان می‌شدند دیگر از آنان اطاعت نمی کردند.

بالاخره بحث میان حارثه و عاقب و سید به درازا کشید و سید به سراغ صحیفه شمعون بن حمون الصفا وصی حضرت عیسی علیه السلام رفت. حضرت عیسی علیه السلام در این صحیفه از آمدن فار قلیطا خبر می‌دهد.

و زمانی که از او می پرسند فارقلیطا کیست، نشانه‌ های پیغمبر خاتم را می‌گوید، از جمله آن که به وسیله فرزند او در آخر الزمان، پس از پاره شدن رشته‌های دین و خاموش شدن چراغ هدایت پیامبران، بار دیگر دین بر پا می‌شود.

وقتی که سید به این جا رسید، گفت: فارقلیطا محمد نیست چون او فرزند پسر ندارد. در اینجا ابو حارثه از او می‌خواهد که کتاب دیگر مسیحیان را که جامعه نام دارد در این مورد مطالعه کند. روز بعد، دوباره همه بزرگان گرد آمدند تا نتیجه مناظره را ببینند.

در این روز عاقب، که یکی دیگر از بزرگان مسیحی بود، مدعی شد که محمد پیغمبر است، ولی فرستاده خدا به سوی قوم خود و نه برای همه عرب و عجم، می باشد.

حارثه او را مجاب نمود که اگر او را پیغمبر و صادق می‌دانی، پس درباره ادعای او که خود را مبعوث بر همگان می‌داند چه می‌گویی؟ بحث و مجاده همچنان ادامه یافت تا اینکه همه مردم فریاد زدند: “الجامعه، الجامعه” و از أبو حارثه خواستند که جامعه را بر آنان بخواند.

جامعه را گشودند و صحیفه آدم را قرائت کردند. در آن جا از آمدن پیامبران از آدم تا خاتم سخن به میان می آید و خداوند برای پیغمبر ختم که احمد است اوصافی را ذکر می کند. در آن کتاب آمده بود که خداوند، پیامبران و ذریه آنان را به آدم علیه السلام معرفی می‌کند و چون آدم، همه را می‌بیند. متوجه نوری می‌شود که همه جا را گرفته است و پیرامونش چهار نور دیگر وجود دارد.

آدم از آنان می پرسد و خداوند آنان را معرفی می کند که او احمد است و آن چهار نور دیگر، وصی و دختر و دو فرزند زاده‌اش می‌باشند.

همچنین ابو حارثه صحیفه دیگری به نام شبت را گشود که این صحیفه به ادریس رسیده و به خط سریانی کهن است. در آنجا از حضرت آدم نقل شده است که در عرش الهی نوشته اند: «لا اله الا الله»  و محمد رسول الله  و همچنین از دوازده کس نام برده اند که از فرزندان رسول اکرم صلی الله‌علیه‌ و آله است.

سر انجام حارثه در مناظره پیروز گردید و تصمیم گرفتند. به سوی پیغمبر قریش روانه شوند تا ببینند. او چه آورده و از آنها چه می‌خواهد.

حرکت به سوی مدینه

سید و عاقب به همراه چهارده سوار از نصارای نجران که از بزرگانشان بودند و هفتاد تن از بنی حارث بن کعب به سوی مدینه رفتند. از سوی دیگر چون پیامبر صلی الله علیه و آله متوجه شدند که مدتی از رفتن اصحاب به نجران گذشته و خبری نیامده است.

خالد بن ولید را با لشکری به سوی آنان فرستادند. این لشکر در راه به هیئت نجران برخوردند و همه به سوی مدینه بازگشتند. هیئت نجران پیش از رسیدن به شهر، جامه های نفیس یمنی پوشیدند و خود را به مشک معطر ساختند و بر اسبان خود سوار شده و نیزه به دست گرفتند و با چنین وصفی وارد شهر شدند.

آنچنان خود را آراسته بودند که توده مسلمانان فریفته ظاهر شان شدند. آنان بدین وسیله می‌خواستند عظمت و شکوه مسیحیان را به رخ مسلمانان بکشند. زمانی که به مسجد رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و آله آمدند. پیامبر خدا از نماز عصر فارغ شده بودند.

در این زمان وقت عبادت مسیحیان فرا رسیده بود. ناقوس را نواختند و رو به سوی مشرق در مسجد پیامبر صلی الله‌ علیه‌ و آله عبادت خویش را به جای آوردند و رسول خدا اجازه نداد کسی مزاحم آنان شود، به نقلی پیامبر صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله سه روز آنان را به حال خود گذاشت تا رفتار او را به خوبی ببینند و با نشانه هایی که در کتب مقدس به آنان رسیده بود تطبیق کنند.

و پس از این، سید و عاقب، که طرف سخن با آن حضرت بودند سوالات خود را این چنین آغاز نمودند:

سید و عاقب:
نظر شما راجع به بزرگ ما حضرت مسیح چیست؟

پیغمبر اکرم می فرمودند:
او بنده خدا بود که او را برگزید و به خود مخصوص گردانید.

سید و عاقب پرسیدند:
آیا برای او پدری سراغ داری که از او به وجود آمده باشد؟

حضرت فرمودند:
وجود او به سبب زناشویی نبود تا پدری داشته باشد.

سید و عاقب پرسیدند:
پس چگونه می گویی که او بنده آفریده شده خدا بود با اینکه تو تاکنون جنین آفریده‌ای ندیده‌ای؟

اینجا بود که خداوند پاسخ آنان را داد و آیاتی از سوره آل عمران بر پیغمبر اکرم صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله نازل شد:

انَّ مَثَلَ عیسی عِندَالله کَمَثَلِ آدَمَ، خَلَقَهُ مِن تُرابِ ثُمَّ قالَ لهُ کُن فَیَکُونُ. سوره آل عمران

“مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید. و سپس به او فرمود، موجود باش او هم فورا موجود شد.” بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست.

انجام مباهله

مسیحیان در این بحث قانع نشدند و پیامبر اکرم صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله به دستور خداوند متعال آنان را به مباهله فرا خواند. دستور خداوند چینین بود.

فَمَن حاجَک فیه مِن بعدِ ما جاءَکَ مِنَ العِلم فَقُل تعالوا تدعُ اَبنائَنا وَ ابنائَکُم وَ نساءَنا وَ نسائَکم وَ انفسنا وانفسکُم ثُم نبتَهل فَنجعل لعنهالله عَلی الکاذبینَ. سوره آل عمران / 61

هر گاه بعد از علم و دانشی که درباره مسیح به تو رسیده باز کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود، دعوت کنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

در روز موعود در حالی که دست علی علیه السلام در دست پیامبر بود و امام حسن و امام حسین علیه السلام پیش روی آن حضرت می‌ رفتند و فاطمه سلام الله علیه پشت سر پدر حرکت می‌کرد، عزیزان پیامبر اکرم صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله به میعادگاه آمدند.

حضرت رسول در حالی که عبای مویین سیاه رنگی بر دوش داشت، جلو آمد تا به نزدیکی دو درخت رسید، فرمود میان دو درخت را هموار کنند. عبای خود را بر درخت‌ ها کشید و همراهان خود را در زیر آن جای داد و خود در پیش ایستاد و دوش چپ خود را به زیر عبا برد و بر کمانی که در دست داشت تکیه داد و دست راست را برای مباهله به سوی آسمان بلند کرد.

مردم از دور می‌نگریستند که چه خواهد شد. سید و عاقب که این حال را دیدند، رنگ از رخسارشان پرید و پاهایشان لرزید و نزدیک بود که بیهوش شوند. مسیحیان به خدمت حضرت شتافتند و گفتند:

مسیحیان:
با این جماعت آمده‌ ای که با ما مباهله کنی؟

حضرت فرمود:
آری، پس از من اینان مقرب ترین خلق نزد خدایند.

لرزه بر بدنشان افتاد و با آن حضرت مصالحه کردند و راضی به پرداخت جزیه شدند. به نقلی سید و عاقب گفتند:

سید و عاقب گفتند:
چرا با بزرگانی که به تو ایمان آورده‌اند بیرون نیامدی و تنها همین جوان و زن و دو کودک را همراه خویش آوردی؟

حضرت فرمودند:
من از جانب خداوند مأمور شده‌ام که همراه اینان با شما مباهله کنم.

منذر بن علقمه، برادر ابو حارثه که پیش‌ تر در مجلس مشورتی اهل نجران حاضر نبود و سپس همراه این دو گروه شد. دیگران را نصیحت کرد که: شما و هر کسی که با کتاب‌ های الهی آشنا است، می‌داند که ابو القاسم محمد صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله همان پیامبری است که همه‌ ی پیامبران به او بشارت داد‌ه‌ اند.

این گزارش حاکی است که در این وقت نشانه‌ های نزول عذاب ظاهر شد؛ آفتاب دگرگون گشت و کو ه‌ها لرزید و با این که فصل تابستان بود ابری سیاه پیدا شد. سید و عاقب منذر بن علقمه را نزد پیامبر اکرم صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله فرستادند تا با او پیمان ببندند.

منذر به محضر رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و آله رسید و مسلمان شد و پیام آنان را رساند. رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله، علی علیه‌السلام را برای مصالحه فرستاد. علی علیه‌ السلام پرسید:

  حضرت علی علیه‌ السلام :
با ایشان چگونه صلح کنم؟

حضرت رسول صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله فرمود:
هر چه رأی تو باشد. علی علیه‌السلام با آنان توافق کرد که هر سال دو هزار جامه نفیس و هزار مثقال طلا پرداخت کنند و نیمی از آن در محرم و نیمی در رجب پرداخت شود.

بخش پنجم شرح واقعه مباهله –  امضای صلح نامه

سرانجام این واقعه، امضای صلح نامه‌ ای میان رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله و مسیحیان نجران بود. گویا در تنظیم این صلحنامه و تعیین شرط‌ های آن، علی علیه‌ السلام از سوی پیغمبر اکرم صلی الله‌ علیه‌ و آله اختیار کامل داشت. و همو کاتب صلح نامه بود. اینک متن صلح نامه را به نقل از ارشاد مفید می‌آوریم:

بسم الله الرحمن الرحیم
هذا کتاب من محمد النبِیِّ رَسولِ الله(صل‌الله‌علیه‌ و‌آله‌ و‌سلم) لِنَجران وَ حاشیتها فی کل صفراء او بیضاء و ثمره و رفیق لا یوخذُ منهم شیءُ غیر الفی حله من حلل الاواقی.
ثمنُ کل حُلَه اربعون درهما فما زاد او نقص فعلی حساب ذلک یؤَذون القا منها فی صفر و الفا منها فی رجب و علیهم اربعون دینارا مثواه رسولی مما فوق ذلک ذی عدن عاریه مضمونه ثلاثون.
درعا و ثلاثون فرسا و ثلاثون جمعلا عاریه مضمونه لهم بذلک جوارُ الله و ذِمهُ محمد بن عبدالله فمن اکل الربا منهم بعد عامهم هذا فذمتی منه برئه؛
متن صلح نامه

“این نوشته‌ای است از محمد پیامبر خدا صلی الله‌ علیه‌ و آله برای اهل نجران و پیرامون آن. از آنان چیزی از طلا و نقره و میوه و برده گرفته نشود جز دو حلّه‌ های اواقی که بهای هر حلّه چهل درهم باشد و اگر کم و زیاد شد به همان اندازه حساب می‌شود.

هزار حله آن در ماه صفر و هزار حله دیگر را در ماه رجب بپردازند و بر عهده ایشان است چهل دینار برای خرج خانه فرستادگان من بپردازند و بر عهده ایشان است که هر گاه در یمن حادثه‌ ای یا جنگی از جانب قبیله ذی عدن روی داد.

به عنوان عاریه مضمونه (که اگر از میان رفت مانند آن پس داده شود) سی زره و سی اسب و سی شتر (به مسلمانان برای جنگ) بدهند و در برابر این تعهدات پناه خدا و ذمه محمد بن عبدالله برای آنان است. پس از این سال هر کس از انان که ربا خورده من در برابر او تعهدی ندارم.”

بر اساس آیه مباهله قرار بر این بود که پیامبر اکرم صلی الله‌‌ علیه‌ و آله فرزندان و زنان و کسانی که به منزله جانش هستند به مباهله بیاورد و آن حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام را به عنوان نفس خود و امام حسن و امام حسین علیه‌السلام را به عنوان فرزندان خود و حضرت زهرا سلام الله‌ علیها را به عنوان زنان خود آورد.

این عملکرد پیامبر صلی الله‌‌ علیه‌ و آله نشان دهنده چند مطلب است.

الف) علی علیه‌ السلام از جهت کمالات معنوی به حدی پیش رفته است که به منزله جان پیامبر اکرم صلی الله‌علیه‌ و آله می‌باشد. می‌ دانیم که رسول خدا صلی الله‌ علیه‌  وآله از همه انسان‌ها برتر است.

پس علی علیه‌ السلام از همه انسان‌ها جز رسول خدا صلی الله‌ علیه‌  و‌آله‌ برتر خواهد بود. در این مقصود از انفسنا نمی‌تواند رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و آله باشد. چرا که درست نیست که آدمی‌ نفس خود را به سوی خود فرا خواند.

بلکه مراد کسی است که در عزت، کرامت، محبت، ایثار، بزرگی، بزرگی، و جلالت نزد خداوند سبحان، جایگاهی چون رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و آله دارد و اگر هیچ دلیل دیگری نمی‌بود که حاکی از برتری پیامبر بر علی علیه‌ السلام  باشد.

این آیه بر برابری آنان در فضیلت و مرتبه دلالت می‌کرد، اما دلایل دیگری هست که پیامبر را از این برابری خارج می‌کند. آنگاه برتری علی علیه‌ السلام بر دیگر افراد بشر بر مقتضای این آیه باقی می‌ماند.

ب) از این آیه استفاده می‌شود که پیامبر اکرم صلی الله‌ علیه‌ و آله امام حسن و امام حسین علیه السلام را فرزندان خود می‌داند،‌ بر خلاف نظر کسانی که فرزندان حضرت زهرا سلام الله‌ علیها را فرزندان پیامبر نمی‌دانند.

به این بهانه که نسل انسان از طریق فرزند پسر باقی می‌ماند و فرزندان حضرت زهرا سلام الله‌ علیها از طریق پدر به پیامبر اکرم منتسب نمی‌شوند، پس فرزندان پیامبر خدا نیستند.

ج) اینکه پیامبر اکرم بهترین عزیزان خود را برای مباهله می‌آورد از یک سو نشان دهنده ایمان راسخ او به خداوند متعال و حقانیت و صداقت در گفتارش می‌باشد و از سوی دیگر نشان دهنده ایمان راسخ و نهایت درجه اعتقاد آن عزیزان به پیامبر خدا صلی الله‌ علیه‌ و آله و خدای اوست.

اگر جز این بود پیامبر خدا به جای آوردن نزدیکان خود، آنهم دختر و فرزندان خردسال، پیروان سر شناس خود را می‌آورد و همچنین عزیزان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جان خود را به خطر نمی‌ انداختند و افراد دیگری را پیش می‌ فرستادند.

شان و منزلت امیرالمومنین علیه السلام از زبان سعد بن ابی وقاص

روزی معاویه بن ابی سفیان به سعد بن ابی و قاص گفت: چه چیز نمی‌گذارد که ابو تراب را دشنام گویی؟ سعد گفت: چون به یاد سه چیز می‌افتم که رسول خدا در حق او گفته است و از این رو به خود اجازه نمی‌دهم که او را دشنام گویم. اگر یکی از آنها برای من بود، از شتران سرخ مو برایم دوست داشتنی‌ تر بود.

اول انکه چون در یکی از جنگ‌ها رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و آله علی علیه‌ السلام را به جای خویش در شهر نهاد، علی علیه‌ السلام گفت: آیا مرا همراه زنان و کودکان در شهر می‌گذاری؟ رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و آله به او فرمود: آیا راضی نمی‌شوی که برای من چون هارون برای موسی، جز انکه پس از من نبوتی نیست؟

دوم آنکه از رسول خدا شنیدم که در جنگ خیبر فرمود: پرچم را به دست مردی می‌دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند.

آنگاه فرمود: علی را بخوانید. علی را آوردند در حالی که چشم درد داشت. رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله از آب دهانش به چشم او کشید و علی علیه‌ السلام صحت یافت و آنگاه پرچم را بدو سپرد.

سوم آنکه چون آیه مباهله نازل شد، رسول خدا صلی الله‌ علیه‌ و‌ آله علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فراخواند و فرمود: اَللهُمَ هؤُلاءِ اَهلی. 

دسترسی سریع و آسان به راهکار و محتوا برای مناسبت‌های نیمه شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.

فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
انواع کتیبه غدیر
انواع استیکر پشت شیشه خودرو
اسپند دودکن
انواع جادستمال کاغذی
انواع مگنت یخچالی مذهبی
انواع استکان مذهبی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا