دکلمه آرزوی ظهور امام زمان علیه السلام – دکلمه نیمه شعبان

دکلمه آرزوی ظهور (تو را سوگند بر مردی که می دانی ظهورش آرزوی آخرین ماست)

دل‌ های ما در انتظار یوسف زهرا سلام الله علیها می سوزد. و سالیان سال است که چشم انتظار ظهور امام زمان علیه السلام هستیم. متنی که پیش روی شماست جملاتی درباره آرزوی ظهور بیان کرده است.

متن دکلمه آرزوی ظهور امام زمان علیه السلام

بـسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

اَللّهُمَّ کُنْ لِولیکَ الحُجَّهِ بـْنِ الحَسَن صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی آبائِه فی هذِه السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ

وَلـیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دلیلاً وَ عَـیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیها طَویلاً

از آن هنگام که آدم بر زمین آمد و سر بر خاک غم آورد، و از درد فراق جنت و فردوس، بس نالید و اشک افشاند، من هم ذره ای بودم که از فرط فراقت ناله سر دادم؛ در آن وقتی که قابیل ستمگر تیغ بر هابیل پاک افکند و او را کشت، برای دیدن عدل تو ای عادل شمار لحظه ها آغاز کردم؛ چون به قَرص نخلها پرداخت نوح پاک‌ طینت، چشم من دنبال کشتی نجاتت در افقهای نه چندان دور، غرق جستجو گردید؛

در آن وقتی که ابراهیم تبر را با تمام قدرتش بر هر نشان شرک می کوبید، با هر ضربه‌اش ازیک قفس آزاد گشتم، بال گستردم، چشیدم طعم آزادی؛ همان جا از دل و جان آرزو کردم که از زندان غیبت زود تر آزاد گردی؛ در همان وقتی که عیسی، مرده ای را زندگی بخشید، دلم پرواز کرد و رفت تا آنجا که دیدم تو چگونه مردگان را زنده می سازی؛

چون که موسی در مصاف ساحران افکند چوب دستیش را، در افق دیدم که شمشیرت چسان برچید ملک ظالمین را؛ محمد خاتم پیغمبران وقتیکه قرآن را تلاوت کرد، «نُرِیدُ أَنْ َنَمُنَّ» را نوید دولتت دیدم؛ صدای ناله زهرای اطهر چون فضای مهبط وحی خدا پر کرد و دست حیدر کرّار برای حفظ دین تسلیم بند دشمنان گردید، به گوش دل شنیدم دست های انتقامت اذن پیدا کرد تا دادش از آن بیداد گر ها در ظهور خویش بستانی.

علی مرتضی«فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبِه» را چون گفت، تیغ ذوالفقارش برق خود بلعید، در نیام خویشتن خوابید، تا چون قبضه اش گیری، شرر بارد به جان دشمنان حق. چون سبط اکبر مجتبی نوشید آب کوزه مسموم را، از عمق آب کوزه ‌ها من خود شنیدم این ندا: «مهدی بیا، مهدی بیا».

تیغی که در دست ستم می ریخت ثار الله را، فریاد می‌کرد: «ای خدا کی منتقم خواهد رسید؟ کی ظلم گردد ناپدید؟ کشتند دیوان خسروان؛ ظلمت‌ سرا شد این جهان » امان از آن کسانی که گل نرگس نمی خواهند؛ گل نرگس، لطافت دارد و پاکی؛

ولی آنها به دست و پای او زنجیر می بندند، و مدت های طولانی به زندانش می اندازند، گهی بر خوشهانگور، زهر مرگ می ریزند؛ نمی دانند که آن انگور هم محو تماشای نگاه گرم نرگسهاست.

و اکنون هم برای من، برای ما، فقط یک شاخه‌ ی نرگس به جا مانده؛ و بویش از ورای سال‌ها و قرن ‌های دور، مشام جانمان را محو خود کرده است و او مهدی است؛ نگاهم را به قلب آسمان زرد افکندم؛

دلم بی تاب و چشمان شبم بی خواب؛ گل نرگس نمی بینیم؛ و گلدان های خالی را درون خانه می چینم؛ ندارد بی گل نرگس صفا گلدان؛ ولی دارد نشان از دوری و حرمان ؛ دل ما از همان آغاز خلقت، منتظر بوده است؛ نمیدانیم آیا باغبان دل، دل ما را پرازآلاله خواهد کرد؟

نمی دانیم آیا تا زمان بازگشتش، شمع‌های جان ما پُرتاب خواهد سوخت؟ ولی هر سال، قلب ما به وقت نیمه شعبان، تپشهای دگر دارد، و با امید، نگاهش را به سمت درب خانه می نشاند و درتک ضربه‌ هایش، ناله امید می جوشد؛

اگر چه سینه‌ ها لبریز فریاد است و روح و جان ما، آلوده از ظلم است و بیداد، ولی دست دعامان رو به سوی آسمان رفته و روز جمعه دلهامان به سمت کعبه می‌چرخد؛ به این امید که قبل از رفتن خورشید از دروازه‌ های شب، طلوع دیگری جان جهان را آذرین می سازد؛

خداوندا! ببین دستان ما خالیست؛ ببین دل ‌های ما در انتظار عشق می ‌سوزد؛ تو را سوگند، بر یکتا گل نرگس، همین امسال را پایان وقت انتظار ما مقدرکن؛ جهان را عطرآگین با دم خورشید خاور کن؛

خداوندا! اگر خواهی که روح ما ز این اجساد بستانی، تو را سوگند بر مردی که می دانی ظهورش آرزوی آخرین ماست، به وقت مرگ او را بر سر بالین ما بفرست، به نزد قلب‌های ساکت و غمگین ما بفرست، اجازت ده که ما دستش به جان گیریم،

و بر این سینه بیمار بگذاریم و دست دیگرش را رو ی چشم خسته و تب‌دار بگذاریم؛ با او از تمام لحظه‌ های منتظر بودن، سخن گوییم، ز رنج ظلم‌های رفته بر این جان و تن گوییم، و گرد کفشهایش را به اشک چشم بر گیریم، نگاه واپسین را بر رخ ماهش بیندازیم، سپس عزم سفر گیریم؛

بیا مهدی! بیا مهدی! که درد انتظار تو، فروغ دیده‌ ها را کشت، و آتش در درون سینه‌ ها افروخت، از آن آتش، پر پروانه دل سوخت، سپس در اشک شمع عمر، مدفون شد؛

بیا مهدی! بیا مهدی! که تا پروانه جان گیرد، دوباره پُر‌توان گیرد، کند پرواز را آغاز، شود محو نیاز و راز؛ بیا مهدی! که دلهامان دگر تاب و تحمل را زکف داده است. بیا جان را فدا کردن، برای یک نگاه تو، برای شیعیان راستین منتظر، ساده است.


دسترسی سریع و آسان به راهکار و محتوا برای مناسبت‌های نیمه شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.

فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
انواع کتیبه غدیر
انواع استیکر پشت شیشه خودرو
اسپند دودکن
انواع جادستمال کاغذی
انواع مگنت یخچالی مذهبی
انواع استکان مذهبی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا