دکلمه گل نرگس بیا – دکلمه نیمه شعبان
دکلمه گل نرگس تولد یافت
نیمه شعبان تولد منجی عالم بشریت است کسی که با آمدنش دل هر مستضعف را شاد نمود. متن زیر با عنوان دکلمه گل نرگس بیا از ولادت امام عصر علیه السلام و رنج و درد غیبت و فراق حضرت به صورت جملات زیبایی به صورت دکلمه بیان شده است.
متن دکلمه گل نرگس بیا
بـسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِولیکَ الحُجَّهِ بـْنِ الحَسَن صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی آبائِه فی هذِه السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ
وَلـیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دلیلاً وَ عَـیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیها طَویلاً
پگاه نیمه ی شعبان دگر بار از افق سرزد؛
فروغ آرزو بار دگر جوشید؛
نوید عدل و داد اندر فضا پیچید؛
دل رنجور هر مستضعف مظلوم نیرو یافت؛
جهان با صوت رعد آسا به خود لرزید؛
طنین صوت هوش مردمان دزدید؛
که هان ای خلق! آگه باش؛
«گل نرگس تولد یافت»
الا ای خستگان دوره ی غیبت!
الا ای رفتگان وادی ظلمت!
الا ای خفتگان بستر غفلت!
الا ای ماندگان دره ی محنت!
مژده بادا بر شما؛
خورشید از مغرب دمید.
ولیّ مؤمنین آمد؛
امیر مسلمین آمد؛
امام متقین آمد؛
به پا خیزید؛
عود و عنبر افشانید؛
شعله ها در شعله دان ها برفروزید و سپند آرید؛
قناری را صلا دارید؛
بلبل را فراخوانید؛
گه عیش و سرور آمد؛
گل نرگس شکوفا شد؛
بهار ما به یک گل شد؛
فقط یک گل؛
بگو با آنکه میگوید: «به یک گل کی بهار آید؟»
گل نرگس جهانی را گلستان میکند امشب.
بگو با من تو او را میشناسی؟
دوستش داری؟
زهجرانش دلت آتش گرفته؟
در فراقش اشک می ریزی؟
برای دیدنش بیصبر و بیتابی؟
تأمل کن؛
به خود درشو؛
درون را بین؛
برون بگذار، چون رنگ است؛
زبان بربند، چون دنگ است؛
ز قیل و قال واره؛
حال را دریاب؛
ز آه و ناله پرکش؛
اشک را بشتاب؛
چه مییابی؟
محبت؟ شوق؟ شور و سوز؟ و یا سردی؟
قرار و راحتی؟ آب و گِل تنها؟ جوابت چیست؟
اگر شیدانه ای، داد و فغانت چیست؟
چرا اینگونه مینالی؟
دعا با سوز میخوانی؟
صدا در میدهی: «یابن الحسن! الغوث»
گهی در شعر میمیری؛
گهی در مدح میتازی؛
گهی اشکت سرازیر است؛
گهی خاموش میمانی؛
پس از آهی،
چنین حالی، شبیه حال دلداده است؛
چنین آهی، شبیه آه درمانده است؛
چنین اشکی که از چشم تو میبارد،
فراق و رنج و حرمان را به بارآرد؛
اگر دلداه و شیدای پور عسکری هستی،
چرا رفتار تو بیگانه با دلدار میبینم؟
دمی غیبت؛
دمی تهمت؛
دمی حیله؛
دمی نخوت؛
دمی بغض و ریا و کین؛
چه خلق است این؟ عدو آئین!
به خود تا کی نمیآیی از این افعال بس ننگین؟
نمیترسی؟ نمیترسی؟ نمیترسی؟
که مولایت ز رویت روی گرداند؟
تو را ناگه رها سازد؟
ز درگاهش برون راند؟
بگوید:«از تو بیزارم؛ برو ! ما را به امثال تو کاری نیست؟»
ولی این را بدان؛
این را بدان: «مولا بسی آقاست»
خداوندا ! خداوندا ! تو میدانی که من مهدی زهرا را امام خویش میدانم؛
خداوندا ! تو میدانی که من مهدی زهرا را امام خویش میدانم؛
همی میجویم او را؛
از دل و جان دوستش دارم؛
فراقش؛ فراقش، آتش افکنده به جانم؛
من ظهورش از تو میخواهم؛
ظهورش از تو میخواهم؛
به قربانت شود بابای من مهدی؛
فدایت مادرم مهدی؛
الهی! الهی! جان من قربان خاک مقدمت گردد؛
به جان مادرت نرگس؛ به جان مادرت نرگس؛ امام آخرینم! دوستت دارم؛
به جان مادرت نرگس؛ امام آخرینم! دوستت دارم؛
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.
فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمهشعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران