دکلمه انتظار محبوب – دکلمه نیمه شعبان
دکلمه انتظار محبوب (منتظر فرج باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید)
متن زیر با عنوان دکلمه انتظار محبوب در مورد منجی عالم بشریت امام عصر علیه السلام صحبت کرده است. برای مطالعه بیشتر به متن زیر مراجعه نمایید.
دکلمه انتظار محبوب – دعای فرج
مخور غم چون به پایان روزگار انتظار آید | رود سرمای دی آن دم که هنگام بهار آید |
خزان بر تخت یغما چند روزی بیش ننشیند | صبا با جیش نوروزی و لطف بی شمار آید |
به پایان می رسد تاریکی شب های غم | از راه چو خورشید جان آرا برون از کوهسار آید |
جهان در انتظار و من به امیدم که تا روزی | همایون طلعتم مهدی ز امر کردگار آید |
هر یک در آتشی من و پروانه سوختیم | را وصال شمع و مرا هجر یار سوخت |
دکلمه انتظار محبوب
بار الها! به تو شکایت می کنیم از فقدان پیامبران؛ به تو شکایت می کنیم از غیبت اماممان؛ به تو شکایت می کنیم از بسیاری دشمنانمان و کمی تعدادمان؛ به تو شکایت می کنیم از سختی بلایا و فتنه ها بر ما و ناسازگاری زمانه با ما.
پروردگارا! بار الها! به تو شکوه می کنیم و چرا که نکنیم! چرا که فریاد بر نیاریم؟ درد هجران که ما را کشت. آخر تا به کی اشک بر چشم و چشم بر راه، دوری محبوبمان را تحمل کنیم، به عزتت سوگند که طاقتمان طاق شد، کاسه صبرمان لبریزو زندگی و روزگارمان سیاه؛ آخر مگر می شود، مگر میشودکه با فراق یار آرام گرفت؟ مگر می شود در انتظار محبوب صابر بود در حالیکه صبر و قرار و تاب و توان برایمان نمانده است:
تا به فراق خو کنم، صبر من و قرار تو
وعده وصل اگر دهد طاقت انتظار تو
ندانستیم و همچون فرزندان یعقوب، یوسف عزیزمان را به ثمن بخس فروختیم و اینک با هجران او کنعانمان در خشکسالی فرو رفته و زندگی بر ما سخت و دشوار گردیده است. با رویی خجل دست تمنا بسوی آن یوسف عزیز گشوده و عرض می کنیم: ای عزیز! به ما و کسانمان سختی رسیده و سرمایه اندک آورده ایم؛ پس پیمانه ما را کامل گردان و به ما صدقه و بخشش ده که خداوند صدقه دهندگان را نیکو پاداش میدهد.
ای عزیز! ای خورشید رخ برکشیده در پس ابر! ای سفر کردهی هجران گزیده! ای یار آواره از دیار! تا کی تو همچنان در غیبت، و ما این چنین در هجران؟ جان جهانی نثار قدومت باد؛ آیا هجران امروز ما به فردای وصال تو می رسد؟ ای عزیز! ای پیشوای محرومان! ای دادخواه مظلومان! ای فریادرس درماندگان! ای آخرین امید!
دیدگان جستجوگر ما بر دروازهی هر سحر قامت تو را منتظر است؛ آیا میشود که شام تار هجران ما به صبح روشن وصالت بدل شود؟ ای عزیز! ای قرآن علی بر کف! ای عصای موسی در مشت! ای خاتم سلیمان در انگشت! بر ما چه سخت است که همگان را ببینیم و تو را نبینیم!
ای عزیز! ای کمال موسی را وارث! ای شکوه عیسی را واجد! ای صبر ایوب را صاحب! چه دشوار است که سخنان همه بگوشمان رسد و صدای دلنشین تو را نشنویم! ای عزیز! ای یادگار خدا در زمین! ای دست توانای حق در آستین! ای قرآن ناطق خدا! ای اسم اعظم الهی!
چه سخت است که لطفت را به عیان ببینیم و دشمن در انکار وجود نازنینت بر ما طعنه زند! ای عزیز! ای منتظر زمان! ای فاتح بزرگ جهان! ای قلب عالم امکان! ای مظهر رحمت بیکران! آخر در انتظار مقدم پاکت نشستهایم، جان و مال و فرزندانمان فدای قدوم تو، بیا و دستمان گیر.
دست من گیر که این دست همان است
که من بارها از غم هجران تو بر سر زدهام
دکلمه انتظار محبوب – ای بزرگ مظلوم تاریخ
ای عزیز! ای فرازندهی پرچم هدایت و ایمان! ای راز برپایی زمین و آسمان! ای خسرو اقلیم وجود! ای فجر امید! با هزارن تأسف میدانیم که غیبت تو از ماست، غَیبَتُهُ مِنَّا. ای عزیز! ای داغدار اولیاء خدا! ای دادخواه حق نبأ عظیم! ای ثائر خون حسین علیه السلام! ای دست انتقام خدا! به خدایت سوگند که قدر ترا ندانستیم و چشیدیم طعم تلخ غیبتت را.
ای عزیز! ای بزرگ مظلوم تاریخ! با نگاهی دقیق و به وسعت همه ی جهان، تمامی نابسامانی ها و فتنه ها، بلایا و ظلم ها را زیر نظر داری، قلب مهربانت مالامال درد و سوز است. دستت قبضه ی شمشیر را میفشارد اما نه سخنی میتوان گفتن و نه شمشیری از نیام برکشیدن که فقط نظاره گر توانی بود. آخر اجازه ی قیام و ظهورت نرسیده است.
ای عزیز! ای بزرگ مظلوم تاریخ! ای یوسف فاطمه! تو را به جان مادرت برای فَرَجت دست بر دعا بردار و ظهورت را از خدا بخواه تا:پهلوی شکسته اش را مرحمی باشی، گونه ی کبودش را نوازشی کنی، و قلب شکسته و پیکر افسردهاش را التیام بخشی. و می دانم آنگاه که شیعیان تو زبان به شِکوِه و شکایت از ایام غیبت و فراق بازکردهاند، فرمودهای: «… دلم را نسوزانید، کار به دست من نیست،…»
آری ای عزیز! بی جهت نبود که تو را بزرگ مظلوم تاریخ خواندم که تو نه تنها وارث سنن انبیاء و اولیائی که وارث تمامی مظلومیت آنان نیز؛ که اگر معیار مظلومیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، سه سال به سر بردن در کوه ها و دره های اطراف مکه به حال تبعید؛ و بیست و سه سال تحمل رنج و شکنج و آزار و اذیت از طرف دشمنان؛ و هجرت گزیدن از زادگاه خود مکه به خاطر خوف از قتل است،
تو ای مولای من! بیش از یکهزار و یکصد سال است که دور از شهرها و در دامنهی کوهها و در غربت به سر میبری و عداوت دوست و دشمن را در طول این یازده قرن تحمل میکنی و از زادگاه و دیارت و از دوستان و شیعیانت هجرت گزیدهای.
و اگر گواه مظلومیت علی علیه السلام، بیست و پنج سال خانه نشینی و مشاهده ی غصب خلافت؛ و تنهائی و نیافتن یار وفاداری که درد دلش را بدو گوید و به او تکیه کند؛ و برآوردن فریاد: فَصَبَرْتُ وَ فی الْعَینِ قَذی وَ فی الْحَلْقِ شَجاً أَری تُراَثی نَهْباً؛ و ظلمی است که به همسرش رفته است؛
دکلمه انتظار محبوب – شاهد غصب خلافت
تو ای محبوب من! یکهزار و یکصد و هفتاد سال است که خانه نشین هستی و شاهد غصب خلافت و به یقین، بی وفایی و پراکندگی یاران، سبب تنهائی و رخ پوشاندن و غیبت توست و ندای فَصَبَرْتُ وَ فی الْعَینِ قَذی وَ فی الْحَلْقِ شَجاً أَری تراثی نَهْباً را بیش از یازده قرن است که در دهلیز تاریخ، اگر به دقت گوش فرادهیم از حلقومت میشنویم و زهرای مرضیه علیها سلام اگر همسر علی علیه السلام است، مادر ستمدیده ی توست و وظیفه ی تسلای او در این زمان به عهده ی توست.
ای زبان خاموش شو و دیگر از ظلمی که بر علی علیه السلام رفته است یاد مکن، ظلمی که اگر واقع نمیگشت ستمها و انحرافات دیگر تاریخ آغاز نمیگردید: به خدا سوگند که اگر نغمهی «حَسْبُناَ کِتاَبَ الله» را در واپسین لحظات عمر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ساز نمیکردند؛ به خدا سوگند که اگربا توطئه ی سقیفه، علی علیه السلام را خانه نشین نمینمودند؛
به خدا سوگند که اگر بیعت غدیر را با علی علیه السلام به دست فراموشی نمی سپردند؛ به خدا سوگند که اگر علی علیه السلام را تنها نمی گذاشتند؛ به خدا سوگند که اگر خلافتش را غصب نمی نمودند؛ به خدا سوگند که اگر حریم حرمت همسرش زهرای مرضیه علیها سلام را هتک نمیکردند؛ به خدا سوگند که اگر پهلوی حبیبه ی خدا را نمی شکستند و بازو و گونه اش را کبود نمی نمودند؛
به خدا سوگند که اگر علی علیه السلام را سر برهنه و شمشیر بر بالای سر به مسجد نمی کشاندند؛ به خدا سوگند که اگرفرق علی علیه السلام را با شمشیر کفر و نفاق نمی شکافتند؛ دیگر کدام علت و کدامین پایه، مبنای ظلمها و انحرافات آینده را فراهم می نمود؟
آیا سنت پیامبر بدین صورت به دست ما می رسید؟ آیا بر عترت رسول خدا اینگونه ظلمها روا میگشت؟ آیا قرآن علی علیه السلام این چنین بیاستفاده می ماند؟ آیا امام حسن علیه السلام آنچنان مسموم و تیرباران میگشت؟ آیا امام حسین علیه السلام و اهل بیتش آنچنان در نینوا شهید میشدند؟ و خیمههایشان به آتش کشیده میگشت؟
و آیا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وارث تمامی مظلومیت اولیاء میشد و بزرگ مظلوم تاریخ لقب می گرفت؟ آری، ای زبان بس کن که این عزیز پنهان در پس ابر غیبت، اگر فقط وارث مظلومیت علی علیه السلام باشد، وارث مظلومیت تمامی تاریخ و مظلومترین مظلوم تاریخ است.
و ای بزرگمظلوم تاریخ! ای مهدی عزیز! اینک شیعهی تو این عاشق دلگیر از هجران و آگاه از مظلومیت رهبرش- در طول این یازده و نیم قرن، با محرومیت از دیدار امامش به جهت عدم شایستگی جامعه، پیوند ناگسستنی با مولایش را حراست نموده و به دشمنان فهمانده است که اگر در این مسیر سرِ او را از بدن جدا کنند، هرگز نمیتوانند پیوند محبت و ارادتش را بگسلند.
دکلمه انتظار محبوب – نتوان برید از سرِ کوی تو پای ما
اَلسَّلَامُ عَلَی الْمَهْدِی الَّذِی وَعَدَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَم أَنْ یجْمَعَ بِهِ الْکَلِم وَ یلُمَّ بِهِ الشَّعْث یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.
تقدیم به پیشگاه مقدس قطب عالم امکان، شیرازه ی کتاب آفرینش، جان جانان، حضرت حجه بن الحسن العسکری، ارواحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، که جهان در تب و تاب ظهورش به انتظار نشسته است، اجماعا صلوات.
در پای کوی تو سرِ ما میتوان برید | نتوان برید از سرِ کوی تو پای ما |
ای پادشه خوبان! داد از غم تنهایی | دل بیتو به جان آمد، وقتست که بازآیی |
مشتاقی و مهجوری، دور از تو چنانم کرد | کز دست نخواهد شد پایاب شکیبایی |
دائم گل این بستان، شاداب نمیماند | دریاب ضعیفان را، در وقت توانایی |
ای درد توام درمان، در بستر ناکامی | وی یاد توام مونس، در خلوت تنهایی |
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.
فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمهشعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران