داستان دیدار با امام زمان علیه السلام (یاقوت 97)
تذكر دهنده ی خدمتگزاران به امام عصر (علیه السلام)
داستان دیدار با امام زمان علیه السلام (قفلی بر دل برای محبوب دل)
داستان دیدار با امام زمان علیه السلام روایتی کوتاه در رابطه با دیدار با امام عصر علیه السلام است. یکی از رازهای بزرگ تشرف به محضر حضرت صاحبالزمان علیه السلام در دوران غیبت، محبت خالصانه به ساحت قدس آن یگانه دوران است. محبت واقعی برخاسته از صداقت راه دیدار را سهلالوصول می کند.
فایل صوتی یاقوت 97 داستان دیدار با امام زمان علیه السلام
گفت: دنبال این بودم که امام عصرمو ببینم یه جوری بهم فهموندن که بیا فلان جا مغازه قفل سازیه رفتم یه مغازه فکسنیه اینجا امام زمان میاد؟ نشستم دیدم پیر زنی آمد، این قفل رو میخری گفت آره گفت چند؟ گفت اینقد قیمتش 12 درهم میخرم. همسرت گفته 4 درهم خب برو بفروش من تازه 2 درهمم توش میخورم آقای زلالی.
ظاهر و باطن نداشتن. بعد فروخت و دعا کرد و رفت آی این دعاها چقدر اثر داره دعا کرد و رفت مرد همسایه آمد گفت: چیکار کردی گفت هیچی آمد فروختو منم خریدم نگفت من درهم گفتم اون چرا خریدی. خب چیکار کنم دروغ بگم بهش. دیدید از این حرفا میزنن پول داریه داریم پول اجاره داریم آی نا نجیب تو همه رو میخوای از این پیر زن بگیری؟
اینقد گفت و گفت با بعضی ها نمیشه حرف زد اصلا. نمیفهمن خب گفتم نمیفهمن. پیر مرده رفت توی لک، تو همین حال بود اگر یه بار کاری باید انجام بدی انجام دادی. آمدن زخم زبانت زدن، حال کن با این زخم زبان چون تازه وقتی دلت میسوزه وقتی زخم به این تار دلت میخوره به صدا در میاد اونجاس که شاید باید بیاد اونی که باید بیاد.
گفت یهو دیدم گمشده ی همه ی عالم از در وارد شد. آمدم بلند بشم نشد مگه اجازه میده امام ولی هست ولایت تکوینی داره فقط چشم و گوش بودم ببینم چی میگن. نشستن ها بابا چیه گفت هیچی میخوام نون حلال بخورم نمیزارن، رفیق نون حلال رو پا هستی. هستیم یعنی این. نگو حاج آقا ربا نخورم نمیشه….
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.
فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمهشعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران