نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام – نمایشگاه غرفه ای نیمه شعبان

نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام

نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام در رابطه با زندگی بشر از گذشته تا به حال و تغییر زندگی او در طریقه برقراری ارتباط با خدا ست.

غرفه اول نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام : زمانه ما پاسخ به سوالاتی که ممکن است برای شما هم پیش بیاید. یافتن پاسخ سوالات با مقایسه زندگی امروز و زندگی گذشته  و ….

غرفه دوم نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام : مثلث زندگی امروز می خواهیم در این غرفه به این سوال پاسخ بدهیم که چطور شد که کار بشر به اینجا کشید؟

غرفه سوم نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام : شروعی دوباره شرح کامل فراموشی انسان و طریقه زندگی او با آگاهی از وجود خدا و روز قیامت و شروعی دوباره …

غرفه اول نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام : زمانه ی ما

تغییر، عبارت محوری و شاید بیشترین واژه ای است که این روزها می شنویم. اگر پای صحبت یک پزشک بنشینیم او در بسیاری از موارد از کلمه تغییر عادات زندگی برای بهتر زندگی کردن استفاده می کند. یک روان شناس، اصل تغییر را مبنای رشد فکری و روانی افراد توصیف می کند و یک دانشمند همین واژه را یعنی تغییر و تحول را در بسیاری اختراعات و اکتشافات، مهمترین اتفاق علمی این روزهای بشر معرفی می کند.

اگر دقت کنیم به موازا ت این تغییرات، آدم ها و شکل زندگی هم عوض شده است مثلا بزرگ شدن شهر ها و وسعت مسیرها باعث شده آدم ها کمتر از هم با خبر باشند و به یک پیامک و ایمیل ( که خود یکی از تغییرات حاصل از تکنولوژی است ) اکتفا کنند.

واژه ی « گرفتاریم » را این روزها از زبان خیلی ها می شنویم، اغلب کودکانی که تا دیروز شانه به شانه می ادرانشان و یا چند قدم عقب تر از آنها گام بر می داشتند ما روز چند قدم جلوتر از آنها قدم بر می دارند و دست آنها را می کشند تا جایگاه خواسته های شان را به آنها نشان دهند، بیشتر جوانانی که تا دیروز چَشم گفتن و هر چه شما بگوید از زبانشان نمی افتاد.

امروز با گفتن عبارت « شما مرا درک نمی کنید » در مقاب ل والدین شان می ایستند، اعتبار و آبروی آدم ها در ثروت و شهرت هایی است که معلوم نیست چگونه و از چه راهی به دست آمده، عاطفه و احساس و انسانیت دیگر معیار حاکم بر روابط آدم ها نیست و حتی لبخند زدن هم اغلب برای رسیدن به منافع شخصی و از روی حساب و کتاب است.

شاید گفتن این نکات در نگاه اول بسیار تلخ به نظر برسد اما واقعیت این است که ما عجیب تغییر کرده ایم. پدر و مادرهای ما یک سوم امکانات مادی و عاطفی ما را هم نداشتند اما به خاطر این که نسبت به هم تعهد و محبت داشته باشند سراغ روانشناس نمی رفتند! و به این همه سایت و شبکه و روزنامه و مجله دسترسی نداشتند!

توکل شان به خداوند آن قدر زیاد بود که با دست خالی و به امید روزی رسانی پروردگار زندگی را آغاز می کردند و هر بار که از بسیاری از آنها می پرسیدی حال شما چطور است؟ ، در پاسخ می گفتند الحمدالله … اما امروزه خیلی ها، با داشتن خیلی چیزها در مقابل این سوال می گویند: ای بابا دلت خوش است، نفسی می آید و می رود!

نه این که پدر و مادر های ما مشکل نداشتند، مگر زندگی بدون مشکل و مسئله وجود دارد ؟! آنها چون توکل زیادی به خدا داشتند و دلشان محکم بود، سوار بر مشکلات بودند و مثل امروزی ها آن قدر دنبال راه حل نمی گشتند که تمام زندگی شان اضطراب و استرس شود.

از بیان این موارد، هدفم مقایسه زندگی امروزی ها با دیروزی ها نبود بلکه می خواستم به این نکته اشاره کنم که با وجود این همه تغییر و جایگزینی پیشرفت و زندگی ماشینی چرا باز هم حال بشر رو به راه نیست؟ زیرا بشر امروز گرفتار افیون جاهلیت مدرن شده، چون به خیال خودش تغییر کرده، پیشرفته شده و به روز زندگی می کند اما در واقعیت این گونه نیست، در وجود و دورن انسان تغییری رخ نداده و نگاه و توجه او به مسائلی که باید جلب نشده و فقط شرایط و وسایل زندگی و متعاقباً شکل زندگی است که تغییر کرده.

اما این فقط و فقط ظاهر زندگی است که عوض شده و آدم های امروزی متفاوت از دیگران می خورند، می پوشند و زندگی می کنند. به آدم های اطرافمان و حتی به زندگی خودمان با دقت بیشتری نگاه کنیم، اگر این حالت در ما به وجود بیاید حتماً این سوال برایمان ایجاد می شود که آیا مردم همچنان که پیشرفت می کند و یا رشد علمی کرده اند، آیا رشد معرفتی هم داشته اند؟!

مقایسه چند اتفاق ساده در گذشته و امروز به آسانی جواب این سوال را روشن می کند. اگر با خودمان رو راست باشیم پاسخ این سوال منفی است زیرا به طور مثال اگر مردم در گذشته استخوان مرده به گردن می آویختند یا تابع خرافات و مسائل بی پایه و اساس بودند آیا امروز نیستند کسانی که با وجود این همه پیشرفت و ظاهر مدرن دم از فال قهوه و طالع بینی می زنند؟!

آیا همانگونه که در گذشته و بخصوص عصر جاهلیت جنگ و خونریزی جز آداب و رسوم مردم بوده امروز در گوشه و کنار جهان،  هزاران هزار زن و کودک و انسان بی گناه در جنگ ها، مثلا در بحرین کشته نمی شوند ؟!

در این قسمت کلیپ مربوط به جنگ پخش شود.

و آیا هم نا گونه که مردم در گذشته بت می پرستیدند آیا امروز در کشورهایی مثل چین که مردمش ادعای پیشرفت دارند کسی بت نمی پرستد ؟!

در این قسمت کلیپ مربوط به بت پرستی پخش شود

همه ی این مثال ها و واقعیات نشان دهنده ی این است که در درون انسانها اتفاق خاصی نیفتاده و فقط ظاهر و وسایل زندگی تغییر کرده و همین مسئله سبب شده سیل خروشان این سوال ( که چگونه زندگی کنم بهتر است ) به او استرس و اضطراب وارد کند که در نهایت گیج و سر در گم بشود و برای رسیدن به آرامش و رهایی از این تنش ها به هر دستگیره ای دستاویز شود .

در غرفه ی بعد به ذکر پاسخ این سوال می پردازیم که چرا کار بشر به این جا کشیده است.

غرفه ی دوم نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام : مثلث زندگی امروز

در غرفه ی قبل به طور کامل و مفصل بیان کردیم که این زمان، شرایط و امکانات است که تغییر کرده و در خود و درون بشر اتفاق خاصی نیفتاده و به همین دلیل است که او سعی می کند از هر راهی برای رسیدن به آرامش استفاده کند.

حالا می خواهیم در این غرفه به این سوال پاسخ بدهیم که چطور شد که کار بشر به اینجا کشید، پاسخ این سوال چه از طریق تحلیل های اعتقادی و چه به وسیله ی راه کارهای روان شناسی ما را به این جا می رساند که سه رأس مثلث زندگی امروز بشر این است :

نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام

حالا باید این رئوس را تحلیل کنیم تا بتوانیم بر مبنای آن نتیجه گیری کنیم: بشر گمشده ای دارد.

به این مثال توجه کنید. اگر خداوند پس از سالها انتظار به شما فرزندی عطا کند اما شما از روی بی احتیاطی و حواس پ رتی او را در پارک گم کنید چه حالی می شوید آیا آرام و قرار دارید ؟ آیا به راحتی به منزل بر می گردید؟ غذا می خورید، می خوابید و به زندگی عادی خود ادامه می دهید؟

مسلماً هرگز آرام و قرار ندارید، به کلانتری خبر می دهید، عکس و مشخصات او را در اختیار پلیس و روزنامه ها می گذارید، در پارکی که فرزندتان در آن گم شده به این سو و آن سو می روید، مشخصات ظاهر او را به هر رهگذری می گویید و می پرسید فردی با این مشخصات ندیدید ؟!

خلاصه به هر دری می زنید تا گم شده خود را پیدا کنید اگر پیدا شود آرام می گیرید. اما وای به روزی که پیدا نشود، دیگر آرام و قراری ندارید، دیگر زندگی برایتان زیبا نیست، حتی شاد ترین اتفاقات شادتان نمی کند به هر کس که می رسید به دنبال نشانه ای از او هستید، با هر کسی که شروع به سخن گفتن می کنید می گویید من یک گمشده ای دارم که به دنبالش می گردم اگر پیدایش کنم آرام می گیرم.

حال بشر امروز بسان مادری است که گمشده ای دارد و تنها در صورتی آرام می گیرد که گمشده اش را پیدا کند. چون خودش بی احتیاطی کرده و باعث شده گمشده اش را گم کند و همین مسئله باعث می شود اضطراب و افسردگی به سراغش بیاید و آرامش از زندگی او رخت بر بند به و د سراغ هر راهی برود تا آرمش از دست رفته را به زندگی باز گرداند.

دومین رأس مثلث زندگی امروز آن است که بشر احساس تنهایی می کند در حالیکه تنها نیست و همین احساس تنهایی باعث می شود نسبت به زندگی نا امید باشد و با بیماری های روحی و روانی دست و پنجه نرم کند.

اگر در سالهای گذشته بیماریهایی مثل تیفوس، وبا و حصبه بین جامعه رواج داشت امروز افسردگی و اضطراب جایگزین این بیماری ها شده و بسیاری از بیماری های جسمی مثل سکته های قلبی در اثر همین اضطراب ها و استرس ها بوجود می آیند در حالیکه بشر هیچ گاه تنها نبوده اما خود از این تنها نبودنش همواره بی خبر است. و رأس آخر و سوم مثلث زندگی امروز به ما می گوید بشر موجودی فراموش کار است.

برای اینکه فراموش کاری بشر بهتر در ذهن شما تحلیل بشود بهتر است از شرح بیماری آلزایمر یا همان فراموشی که یکی از بیماری های امروز قرن ماست استفاده کنیم. بیماری فراموشی در برشی از زندگی اتفاق می افتد اما همه ی زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد بیماری آلزایمر قابل پیش بینی نیست و در واقع از دست دادن حافظه کوتاه مدت است و یک فرد آلزایمری رفتارهایی ماند مزاحمت، عدم اطمینان، عدم قدر دانی ، نامهربانی و خصومت با دیگران را دارد.

فرد آلزایمری از همان ابتدا به طور کامل همه چیز را فراموش نمی کند و فراموشی او از جا به جا گذاشتن اشیاء، فراموش کردن وعده ملاقات، تکرار سوالی که قبلا پرسیده و فراموش کردن نام همسر و فرزندان و نزدیکان آغاز می شود و در نهایت به جایی می رسد که فرد حتی پوشیدن لباس و بستن بند کفش خود را هم فراموش می کند. حالا با این مثال میخواهم برایتان توضیح بدهم که اگر دقت کنید می بینید هر یک از ما به نوعی دچار فراموشی هستیم برایتان گفتم که:

بشر گمشده ای دارد —–> احساس تنهایی می کند —–> و موجودی فراموش کار است.

در میان این سه گزینه، آن گزینه ای که بیشتر از همه جلب توجه می کند گزینه آخر است بدین معنی که چون بشر موجودی  فراموش کار است ، فکر می کند گمشده ای دارد و احساس تنهایی می کند.

برای بهتر جا افتادن این که بشر موجودی فراموش کار است از مثال بیماری آلزایمر استفاده کردم و خصوصیات آن را برایتان گفتم نکته بسیار مهمی که در بیماری آلزایمر وجود دارد این است که کسی که دچار بیماری فراموشی می شود چیزهایی را فراموش میکند که هر روز بارها و بارها آنها را دیده و شنیده و با آنها در تماس بوده، فرد آلزایمری عزیزترین کسان زندگی اش و با ارزش ترین موارد زندگی اش را کم کم از یاد می برد، دقت کنید عزیز ترین کسان زندگی و با ارزشترین موارد زندگی …

حالا بیایید به زندگی خودمان نگاه کنیم ، آیا هر یک از ما به نوعی دچار فراموشی نیستیم ؟!

در پاسخ به این سوال قطعاً همه شما در نگاه اول می گویید : نه، چون بیماری فراموشی دارای علائم خاصی مثل فراموش کردن قرار ملاقات یا آدرس منزل است اما اگر خوب دقت کنیم به این نتیجه میرسیم که ما فراموش کرده ایم که فراموش کرده ایم …

در غرفه قسمت بعد برای شما شرح خواهم داد که ما چگونه به این فراموشی رسیده ایم .

غرفه سوم نمایشگاه یاد امام زمان علیه السلام : شروعی دوباره

اگر خوب به خودمان و زندگی مان توجه کنیم می بینیم درسته که ما علائم بالینی یک فرد آلزایمری را نداریم، مثلا شماره تماس منزلمان را فراموش نکردیم یا ناگهان در خیابان گم نشدیم و یا نام عزیزترین کسان زندگیمان را مثل:

پدر، مادر، همسر و فرزندانمان را از یاد نبردیم، اما قرنها و سالهاست که ارتباط و تماس با امام زمان علیه السلاممان را فراموش کردیم، درسته در خیابان محله خود گم نمی شویم، اما سالهاست که در خیابان زمانه گم شده ایم و درسته نام فرزند یا همسرمان را که بسیار هم برایمان عزیز است را فراموش نمی کنیم، اما قرنهاست که نام و یاد امام زمان علیه السلامی را فراموش کرده ایم که :

یتردد و یمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم و لا یعرفون همون امام زمان علیه السلامی که بین ما تردد می کند، در بازار های ما قدم می گذارد و بر فرش های ما گام می نهد و مردم او را نمی شناسند … ما امام زمان علیه السلامی را فراموش کردیم که اگر نباشد زمین اهل خود را فرو می برد .

خود امام زمان علیه السلام علیه السلام می فرمایند : و بی یدفع االله عزوجل البلاءُ من اهلی و شیعتی و به واسطه وجود من ( امام زمان علیه السلام ) است که خداوند عزوجل بلا را از خاندان من و شیعیانم دور می کند ( بحار الانوار ج 52 / باب 18 / ص 30 )

گمشده ی این بشر خاکی همواره امام هر عصر و زمانه ای بوده و چون بشر به سراغش نرفته همواره احساس تنهایی به سراغش آمده و برای رسیدن به آرامش به کژراهه قدم گذاشته و ثمره ی آن شده انسا هایی که امروز یکی دست به دامان اعتیاد، دیگری در منجلاب روابط نامشروع و آن یکی در بیراهه ی مدهای عجیب و غریب، آنچنان دست و پا میزنند که در نهایت یا سر از اضطراب و افسردگی در می آورند و یا با خود کشی کورکورانه به زندگی خود پایان می دهند.

و آنهایی هم که دست به خودکشی نمی زنند آن چنان در غفلت و سردرگمی زندگی می کنند که هیچ گاه معنی زندگی را نخواهند چشید. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: فراموشی خدا و مرگ عامل همه ی دردهاست و این درست همان چیزهایی که به ما به طور کامل در زندگی از یاد برده ایم.

دقت کنید اگر انسان خدا را فراموش کند دست به هر کاری می زند و درست یا غلط بودن کارهایش برایش مهم نیست و اگر مرگ را فراموش کند طوری زندگی می کند که انگار همیشه زنده است و آخرتی وجود ندارد.

درست مثل زندگی امروز بشر، چون بشر امروز حجت خدا را فراموش کرده، خدا و مرگ را هم از یاد برده زیرا این حجت خداست که ما را به یاد خدا می اندازد و وسیله ی ارتباط ما با اوست مگر نه اینکه مبنای بعثت تمامی انبیا و اولیای الهی تذکر به خداوند یکتاست، چه کسی جز امام این دلهای غفلت زده را بیدار میکند؟

چه کسی جز امام واسطه رسیدن نعمت ماست و چه کسی جز امام می تواند در دنیا و آخرت یار و یاور ما باشد؟ اگر بشر امروز احساس تنهایی می کند به این دلیل است که امام زمان علیه السلامش را نمی شناسد و به دنبال یافتن او نیست. نه تنها بشر امروز، در گذشته هیچ گاه بشر نمی دانسته و نفهمیده امام تنها معلم و مبین قرآن و … نیست

امام انیس و رفیق و طبیب هم هست. او یک دوست مهربان است که می توان با او رفاقت کرد. شاید درست در همین لحظه که این سخنان را می شنوید با خود می گویید ما که امام زمان علیه السلام را نمی بینیم اما دقت کنید دیدن یک حالت جسمی است اما رابطه قلبی در درجه ای بسی بالاتر از یک حالت جسمی قرار دارد ما از ارتباط قلبی با امام زمان علیه السلام غافل شده ایم .

مگر نه اینکه ما برای آرامش و حاجاتمان به زیارت امامان می رویم، ما هیچ گاه امام رضا علیه السلام را ندیدیم اما وقتی حاجتی داریم چنان با او سخن می گوییم که انگار در مقابل نشسته زیرا باور داریم و یقین داریم که او ما را می بیند و صدایمان را می شنود.

برای زیارت امام زمان علیه السلام و سخن گفتن با او لازم نیست حتماً او را با چشم ببینیم، مسافت زیادی را طی کنیم، هزینه ای را متحمل شویم و وقت و زمان تعیین کنیم. بلکه هر یک از ما با هر سن و سال و مقام و منزلت اجتماعی و سطح زندگی می توانیم با امام عصر علیه السلام ارتباط قلبی برقرار کنیم فقط کافیست سری به قلبمان بزنیم و به صدایش گوش بدهیم.

امسال هزار و صد هفتادو هفتمین سالی است که میلاد امام زمان علیه السلام را در حالی جشن می گیریم که چون گذشته تنها او شاهد ماست و ما و را نمی بینیم آوردن امام عصر علیه السلام و جای دادن او در قلب ها کار سختی نیست کافی است بخواهیم و به این حقیقت برسیم که او غایب و سفر کرده نیست و این ما هستیم که یدبا به سر و رویمان تکانی بدهیم و غبار فراموشی از روی آن برداریم.

امام عصر علیه السلام همیشه واژه ی انتظار را در کنار خودش دارد. شنیدن واژه ی انتظار حال انسان را خوب می کند چون منتظر، امیدوار آمدن کسی است، منتظر چشم به آینده ای دارد و منتظر، در انتظار بهتر شدن است. امام زمان علیه السلام قرار است بیاید که بسازد، آباد کند و سامان دهد اما امام زمان علیه السلام فقط امید آینده نیست امام زمان علیه السلام امید امروز هم هست چون ما در نیایی زندگی میکنیم که او هم حضور دارد.

مردم ام ما ان قبلی را با چشم سر می دیدند اما:

  • از ریختن خاکستر بر سر پیامبر صلی االله علیه و آله و سلم چشم پوشیدند
  • عدالت حضرت علی علیه السلام را به سخره گرفتند ،
  • پهلوی شکسته حضرت زهرا سلام االله علیها را باور نکردند ،
  • حلم امام حسن را علیه السلام زیر پا گذاشتند
  • قطع قطعه شدن امام حسین علیه السلام را نادیده گرفتند
  • خطبه بیداری امام سجاد علیه السلام را با گوش جان نشنیدند
  • علوم باقر و صادق آل محمد علیهم السلام را در کاغذ گمراهی مچاله کردند
  • به راحتی از دربند شدن امام کاظم علیه السلام گذشتند
  • انار ترک خورده از زهر را در دستان حضرت رضا علیه السلام ندیدند
  • به ولایت رسیدن امام جواد علیه السلام در کودکی را بهانه کردند
  • هدایت امام هادی علیه السلام را فسانه شمردند و امامت امام حسن عسگری علیه السلام را قدر ندانستند .

و عمری را در تلاطم ها، جنگ ها، ستم ها بی حرمتی ها، جهالت ها و نا امنی ها سپری کردند، به این یقین نرسیدند آرامش تنها وقتی از میان مردم رخت بر می بندد که دست به دامان حجت نشوند، قدر او را نشناسند و او را فراموش کنند.

پس بیایید دعای ویژه ی ما در نیمه شعبان امسال پس از دعا بر فرج امام عصر علیه السلام این باشد که خداوند قبل از چشم سر ، چشم دلمان را به جمال معرفت و محبت امام عصر علیه السلام علیه السلام روشن گرداند و گیاه خشکیده ی فراموشی او در قلبها را به گلستان نام و یاد او در زندگی مبدل نماید.

انشاءاالله

تذکر : در پایان غرفه کلیپ پخش شود .

دسترسی سریع و آسان به راهکار و محتوا برای مناسبت‌های نیمه شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.

فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
انواع کتیبه غدیر
انواع استیکر پشت شیشه خودرو
اسپند دودکن
انواع جادستمال کاغذی
انواع مگنت یخچالی مذهبی
انواع استکان مذهبی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا