متن مجری نسیم رحمت – متن مجری نیمه شعبان

متن مجری نسیم رحمت (متن مجری مناسب ولادت امام زمان علیه السلام)

 مقاله متن مجری نسیم رحمت شامل نه متن مجری کوتاه در رابطه با امام عصر علیه السلام است که شما بزرگواران می توانید در جشن های نیمه شعبان از آنها استفاده نمایید.

بخش اول متن مجری نسیم رحمت – خوشامدگویی

 سلام برگل! سلام بر بوی گل! سلام بر باغ گل! سلام بر گلستان باطراوت زهرا سلام الله علیها! سلام بر نور! سلام بر درخشش نور! بر لطافت نور! بر شجره طیبه و دودمان با جلالت زهرا سلام الله علیها! سلام بر مولای ما، آیینه ­ی تمام نمای پیامبر صلی الله علیه  اله، فرزند علی علیه السلام و نور دیده زهرا سلام الله علیها! سلام بر مهدی!

سوته دلانیم، فراهم آمده ­ایم تا در مبارک میعادی، این­چنین شادمان از شکفتن مولود آن، چنین فریاد برآوریم: یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَهٍ مُزْجاه» ای عزیز مصر وجود! مالک رقاب! مالک دل! ما برادران یوسف را مانندیم؛

که دوریمان از تو، و نه دوری تو از ما به اضطرارمان افکنده؛ و بضاعت ناچیزمان گوهر گرانبهای محبت توست که تو خود ارزانیمان داشته ای. به تو پناه آورده ایم، و از تو می خواهیم که بر ما تصدق فرمایی و پیمانه­ های کوچک دلمان را، از چشمه سار ولایت خود لبریز نمایی.

چه کم گردد تو را داری خرمن؟ *** اگر رحمی کنی برخوشه چینی

شنیده­ ایم امام علیه السلام پدر مهربان امت است. شنیده­ایم دریای دل مهربانش، به کوچکترین پیام محبتی موج برمی دارد و تمامی فرزندانش را رهین لطف و کرمش می سازد. پس ای دوستداران امام زمان علیه السلام! بیایید با هم یک­دل و یک­صدا، پیام ارادت و محبت را، در گلبوته­ی سلامی بپیچیم و بدست نسیم، به آستان حضورش تقدیم بداریم.

البته او خود حاضر و ناظر بر اعمال ماست. پیاممان را می شنود و سلاممان را بی واسطه، جواب کرامت می فرماید. پس به او سلام می کنیم و از آستان مبارکش اذن دخول می طلبیم. «السلامُ عَلَیکَ یا وَلیَّ الله ائذن لِوَلیِّکَ فی الدّخولِ الی حَرَمِک»

گوش هوشتان را بگشایید! دوستان! چشم دل باز کنید! این آوای ملکوتی پاسخ اوست که هوش از سرِ ما می­رباید و این دستان خدایی اوست که آغوش گشوده و گم کرده راهی را به حرم امن ولایت فرا می خواند و این عطر گل نوشکفته وجود اوست که مشام جان را نوارش می دهد.

ای منتظران! هم اکنون که به بوی او معطر شده اید و انشاءالله به حرم امن ولایش اذن دخولتان داده اند، پس به احترام قدومتان و برای شادمانی دلتان چشمانمان را فرش راهتان می کنیم و گل بر سر و رویتان می پاشیم.

بخش دوم متن مجری نسیم رحمت : قبل از سرود

هر زمان ترانه­ی فراقش را بر زبان داریم و در هر مکان سرود وصالش را زمزمه می کنیم. و اینک دوستانمان سرود و ترانه­ی دیگری به سمع مبارکتان می رسانند و زبان حالتان را به محضر مولایتان عرضه می­دارند.

بخش سوم متن مجری نسیم رحمت : قبل از سخنرانی

ای حجت غایب زمان ها ***در مدح تو نارسا بیان ها

ای سایه ­ی لطف رحمت حق***سلطان زمین و آسمان ها

بسیار شکوفه ­ها شکستند***بگذشت بهارها و خزان­ها

بازآ که دوباره فصل گل شد***ای زیور و حُسن بوستان ها

در حسرت این سعادت بودیم که خطیبِ مجلسِ میلاد، وجودِ اقدسِ مولود باشد؛ اما حیف و صد حیف که توان رفتن تا خانه وصلش را نداشتیم که دعوتش کنیم و اگر رفته بودیم از کرامتش بعید بود دعوتمان را نپذیرد و در جبران این حرمان، از عزیزشان دعوت نموده ایم تا از گلاب، بویِ گلِ وجودِ مولایمان را به مشاممان برساند. پس گوش دل به گفتارشان می سپاریم.

بخش آخر متن مجری نسیم رحمت : پایان

از هجر تو ای همای رحمت!***بر باد شده است آشیان ها

ای نوح زمان شکیب تا کی؟***طوفان بلا گرفت جان ها

برخوان کرم تو میزبانی***ای منتظر تو میهمان ها

بازآی به فرق ما قدم نه***ای نام تو بر سر زبان ها

جشن میلادی دیگر، به پایان رسید. جشنی که بزم انتظار بود و انتظار تشریف فرمایی صاحب خانه، اما افسوس که باز هم گل این انتظار، آخر نچیده ماند.

اما نه! شاید کرامت آن بزرگ، به عنایت کشیده باشد و در گوشه­ ای از محفل ناقابلمان نظر مرحمتی افکنده باشد؛ و اگر هر کدام از شما عزیزان در تیررس نگاه او بوده اید، امید که ما را نیز فراموش نکرده باشید که ما هم آرزومند نگاهی بودیم. تمامی تلاشمان بر این بود که دل دوستان حضرتش شادمان گردد. نارسایی ها و کاستی هایمان را بر ما ببخشید. با زمزمه­ ی دعای فرج شما را به خدا می سپاریم.

متن مجری نسیم رحمت شماره 1

این نیمه هم مانند هر نیمه ­ی شعبان دیگری گذشت و من شادی ظهور را در چشمان دوستانت ندیدم.به دست­های رو به آسمانم نگاه کن؛ محتاج لحظه­ ای نوازشند. امسال هم تمام نیرویم را برای جشن تولّدت به­ کار گرفتم، منّتی نمی­گذارم، اما، نیامدنت خستگی را در وجودم همیشگی کرد.

آشنای غریب! دیروز فکر می­کردم فردا می­ آیی، امروز فکر می­کنم، چرا دیروز نیامدی، و برای فردا دعا می­کنم که بیایی. تمام زندگی­ام را به امید آمدن تو سپری کرده­ام و بعد از این نیز همچنان به تو امیدوار می­مانم. چرا که خدا خلف وعده نمی­ کند، و… آن روز آمدنی است.

متن مجری نسیم رحمت شماره 2

السِّلامُ علی رَبیعِ الاَنامِ وَ نَضرهِ الاَیّامِ

سلام بر تو ای پرتو شب قدر!

نسیم رحمت و مهر!

جلوه­ی جلال و جمال!

سلام بر تو ای منجی! ای مصلح!

فریاد عدالت بسته در زنجیر!

چشمه­ ی جوشان حقیقت و حلم!

سلام بر تو ای فرزند پیامبر!

طائر قدسی! تفسیرآیات نور! پیشوای موعود!

دوستت می دارم از درون زوایای تاریک قلب و روح،

از میان شراره های آتشی که در سینه ام افکنده ای.

مولای من! سرور من!

ای بزرگی که پایان­ بخش رسالت محمد و احیاگر حق علی و فاطمه ای!

ای امامی که در وقار وجود چون حسن، در شجاعت چون حسین، در زهد چون سجاد، و در علم چون باقری!

و در راستی چون صادق، در عفو چون کاظم، در احتجاج چون رضا، در تقوا چون تقی، در پاکیزگی چون نقی، و در ابهّت چون پدر بزرگوارت عسکری هستی!

مولای من!

شب هجران طولانی شده، تیغ فراق جانم را خلیده است. این شام تیره ام را به طلوع پاکت روشنی بخش و کلبه­ی سردم را به یمن قدومت گرما ده.

متن مجری نسیم رحمت شماره 3

نیمه­ ی شعبان عید منتظران و چشم به­ راهان است. نیمه­ ی شعبان روزی است که در آن، ندای خوش الحان رهایی و دورنمای منظر زیبایی، یک­رنگی، جان را به هیجان می آورد.

نیمه­ ی شعبان روزی است که منتظران راستین مولودش، شادمانی­ ها و جشن­ ها بر پا می­ کنند، شاد هستند، چرا که تولد امامشان است و جشن می گیرند، چرا که میلاد عدالت است.

متن مجری نسیم رحمت شماره 4

در طلوع این سپیده­ ی سعادت، که صبا حدیث شکوفاییت را ترانه می کند، غم هجران تو را با که باید گفت؟ ای گل! ای طراوت هستی! لبخند شوقمان با قطره های اشک که قصه­ گوی فراق توست، در هم می­ آمیزد و دل را به امید پگاه ظهورت خوش می دارد.

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا!***گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

آرزو داریم، سعادت آن یابیم که روزی مولایمان بیاید و بر منبر پیامبر صلی الله علیه و آله بنشیند و ما با صد شور و عشق و امید، گوش جانمان را از کلمات خداییش پر کنیم، و چندان دور نیست، او خواهد آمد! امید که ما نیز فیض حضورش را درک کنیم.

متن مجری نسیم رحمت شماره 5

عزیزان و همدلان! وعده­ ی الهی نزدیک است، گاه، گاهِ تلاش است و زمان، زمانِ حرکت. باید که چون چشمه جوشید، چون موج خروشید و در این دوران غیبت، باید که وظیفه را به انجام رسانید؛ چرا که در افق تاریک جهل و عناد، در پشت ابرهای تیره­ ی ظلم و فساد؛ و در فراسوی بیابان کفر و الحاد، برقی می درخشد که جان را امیدوار می کند.

خورشیدی است که سر برآورده است و می رود تا جهانی را روشن کند. مولودی است مبارک، که به یمن قدومش جهانی گلستان خواهد شد و بر صفحه­ ی کلام حک شده است که: دافع عسر و حرج می رسد، انشاءالله یعنی آن ختم حجج می رسد، انشاءالله مژده بر منتظر مهدی زهرا بدهید عنقریب عصر فرج می رسد، انشاءالله

متن مجری نسیم رحمت شماره 6

چشم های انتظار، بی تابانه در حدقه های غربت  می­چرخیدند؛ که ناگهان بر زبانم سبزترین نام ها مترنم شد، که نام تو بود یا مهدی! و رایحه ­ی روحبخش و دل انگیز آسمانی به مشامم رسید و غنچه هایی در درونی ترین و عمیق ترین لایه های وجودم شکوفید، غنچه هایی از صبر و امید.

نام و یاد تو کلید گشایش درهای ستبر و استوار قلب­های ماست که به ضرب هزاران شمشیر هم به تسخیر در نمی آید.

لبخند شام و مساء ز شور و شعف بزن!

وقت عطاست، تیر دعا برهدف بزن!

دست طلب به دامن ابن حسن بزن!

میلاد مهدی است، غصه مخور! کف بزن!

متن مجری نسیم رحمت شماره 7

زلال چشمه­ ی پاکی ها، در عمق یک شب طوفانی!

نوید صبح ظفر در، غروب سخت جدایی!

صدا زدم که تو برگردی، من از نهایت این غربت .

به پاسخی بنوازی اگر، دهم جان را؛ که بی حدیث وصالت، غروب دلگیر است.

یازده قرن و هفتاد و چهار سال، از زادروز فرخنده­ات گذشت؛

و انتظار تو حماسه شد، فریاد شد، دریغ و درد و هجران شد و بسیار طولانی… .

شهد میلاد اگرچه شیرین است، شهد ظهور شیرین تر است!

کی می شود ای پدر مهربان! ای امام همام! ای سایه­ ی رحمت حق! ای از تبار مهربانان!

اجازه ­ی ظهور بگیری و جهان را یکسره نور باران کنی. با آن چهره نورانیت که دیدنیست.

آن روز اگر باشیم، دوست داریم در کنار تو باشیم، اگر آلوده به گناهیم، اینک استغفار می کنیم؛

چون دوست نداریم چشم از ما برگردانی ای عزیز!

دوست داریم ما را قابل بدانی و به ما کاری ارجاع کنی.

خانه­ات را با مژه بروبیم، مقدمت را گلباران کنیم، پیامت را تا دور دست­های زمین ببریم،

نامه ­رسانت شویم، اگر بنوازی خدمتگزارت باشیم.

در دیار نور، زندگی منوّر است. نمی خواهیم در چاه ظلمت هم­چنان اسیر باشیم.

ما که بهشت را در کنار تو می جوییم، بی تو بهشت را نمی خواهیم.

هر جا که تو باشی بهشت است. ای بهشت ما! کی می آیی؟

شکوفه های انتظار ما به میوه نشسته است،

برای چیدن میوه ها کی می آیی؟

ای عزیز!

ای محبوب!

ای مولا!

متن مجری نسیم رحمت شماره 8

لب­های خشکیده­ ی زمان،

گل­های پژمرده­ ی زمین،

دل داغدیده­ی آتشفشان،

و رنگ ماتم­زده­ی خزان،

همگی عطش حضور تو دارند، بیا ای آب حیات دوران!

… و مدینه

لهیب شعله­ه ای سوزان،

نفس­های به شماره افتاده ­ی بانوی زنان،

یاس پرپر شده­ی باغبان،

و زانوی خاک­ آلود شاه جهان بسته به ریسمان،

همگی عطش حضور تو دارند، بیا ای التیام قامت کمان!

… و کربلا

گلوی خشک کودکان،

پهنه­ ی تفدیده­ ی بیابان،

کام تشنه­ ی جدّ عطشان،

و نگاه غم­دیده­ ی ملکه­ ی اسیران،

همگی عطش حضور تو دارند، بیا ای منتقم خون پاکان!

متن مجری نسیم رحمت شماره 9

این نیمه هم مانند هر نیمه ­ی شعبان دیگری گذشت و من شادی ظهور را در چشمان دوستانت ندیدم.به دست­ های رو به آسمانم نگاه کن؛محتاج لحظه­ای نوازشند. امسال هم تمام نیرویم را برای جشن تولّدت به­ کار گرفتم،

منّتی نمی­گذارم، اما، نیامدنت خستگی را در وجودم همیشگی کرد. آشنای غریب! دیروز فکر می­کردم فردا می­ آیی، امروز فکر می­کنم، چرا دیروز نیامدی، و برای فردا دعا می­کنم که بیایی. تمام زندگی­ام را به امید آمدن تو سپری کرده­ ام و بعد از این نیز همچنان به تو امیدوار می­مانم. چرا که خدا خلف وعده نمی­ کند، و… آن روز آمدنی است.