دستگیری امام زمان از شیعیانشان – جشن نیمه شعبان کودک

دستگیری امام زمان از شیعیانشان در زمان قبل و بعد از ظهور

دستگیری امام زمان از شیعیانشان عنوان مقاله ای است که در مورد دوران قبل و پس از ظهور و خصوصیات آنها، و دستگیری امام عصر علیه السلام از شیعیانشان در قالب کاردستی و داستان برای سنین کودک و نوجوان طراحی شده است.

دستگیری امام زمان از شیعیانشان – پیش برنامه، کاردستی

دوران پس از ظهور در انتهای جدول آمده است

زمان ۲۵ تا ۳۰ دقیقه
اهداف: ۱– با توجه به عدم حضور بچه‌ها در یک زمان توصیه میشود قبل از شروع رسمی برنامه برای فراگیرانی که زودتر آمده اند کاردستی و یا نقاشی مرتبط با این مناسبت انجام شود

مواد لازم/ شیوه اجرا : ۱– این کاردستی یک کارت به سبک پاپ آپ است که بیرون کارت دوران قبل از ظهور و درون آن دوران پس از ظهور را نشان می دهد

به طور کلی برای دوران قبل از ظهور رنگ های سرد و تیره و برای دوران پس از ظهور از رنگ های گرم و شاد و شفاف استفاده نمایید. خورشید را در دوران قبل از ظهور در پشت ابرها پنهان سازید اما در دوران پس از ظهور آسمان را خالی از ابر و خورشید و به‌صورت درختان در وسط آسمان قرار دهید

۲– مقوایی آبی کاغذ یا مقوای سفید و رنگی انواع سبز قهوه ای زرد نارنجی مشکی و خاکستری برچسب گل چسب ماتیکی و چسب اکلیلی به رنگ زرد خط کش و قیچی

دستگیری امام زمان از شیعیانشان – آغاز

 سلام بچه های عزیزم خوبین؟ خوشین؟ عیدتون مبارک باشه! خوشحالم میبینمتون بیاین امروز همه با هم کمک کنیم جشن امروزمون بهمون خوش بگذره و یک خاطره خوب بشه برامون خوب دیگه یکی باید کمکمون کنه که تو همه کار موفق باشیم و کارمون خوب پیش بره! بله درسته خدا برای همینه که ما همه کارامون را با یاد و نام خدا شروع می‌کنیم و سعی می‌کنیم شده چند آیه از کتاب آسمونی‌مون قرآن بخونیم تا نور شبه قلبموبه تا به امروز من فکر کردند که با هم با یک آیه که خیلی مهمه مربوط به جشن امروزمون هست آشنا بشیم

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یعْبُدُونَنِی لَا یشْرِکُونَ بِی شَیئًا ۚ وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ. آیه ۵۵ سوره نور

خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده است و کارهای پسندیده انجام می‌دهد وعده داده است که آنها را در زمین نماینده خود کند همچنان که بندگان خوب قبل از آنها را در زمین خلیفه کرد و خداوند وعده داده که دین آنها را در مورد رضایت خداست در زمین مستقر و برقرار کند

 و آنها که پیش از این است که نگران در ناامنی و ترس به سر می‌ برد نباید در امنیت قرار دهد تا به طور کامل به عبادت خداوند بپردازند و هیچکس مانع ایشان برای بندگی خدا نشود و پس از این دوران خوب اگر کسی کافر به خدا شود چنین کسانی گناهکاران بزرگ خواهند بود

زمان: ۱۰ دقیقه
اهداف: توسل به قرآن برای نورانی شدن دل که عامل هدایت است
آشنایی و شناخته کتاب آسمانی قرآن به عنوان عامل هدایت انسان

 آشنایی با آیه ۵۵ سوره نور و معنی آن انسانهای نیکوکار و صالح عاقبت در زمین جانشین خداوند می شوند. در قرآن کریم آیات مشابه زیادی در این مورد وجود داره که تعداد زیاد اهمیت این موضوع رو نشون میده در این آیه ها خداوند مهربان و وعده‌ای که به انسان‌ها داده تاکید می‌کند تا اونها از این موضوع مطمئن باشند و بتوان ناملایمات و سختی‌هایی که تو این دنیا براشون اتفاق میافته راحت‌تر تحمل کند یکی از مهمترین وعده های خدا اینه که کسانی که به خدا ایمان می آورد

 و کارهای نیک و صالح انجام می‌دهد و از کارهای حرام دوری می کند هر چند اگر مورد آزار و اذیت دیگران قرار بگیرد ولی مطمئن باشد که بالاخره زمین خدا در اختیار آنها قرار میگیره و روزی میرسه که همه به دین اونها در میان و مشرکان و دشمنان آنها از بین خواهند رفت و آن روز, روزیه که امام زمان عزیز ما ظهور خواهند کرد

 امروز سالروز ولادت امام عزیزمان را جشن می‌گیریم و سعی می‌کنیم بیشتر باهاشون آشنا بشیم و دوستشون داشته باشیم و برای ظهور ایشان تلاش کنیم حالا یه سوال کوچولو می کنم که ذهنتون آماده بشه تا بریم سراغ بقیه برنامه مون کی میدونه ما برای جلو افتادن ظهور امام زمان‌مون چه کارایی میتونیم انجام بدیم

 بله برای ظهور‌شون دعا کنیم و با انجام کارهای خوب سعی کنیم به خدا و ایشان نزدیک تر بشیم تا بتونیم یار خوبی براشون باشیم و خوشحالشون کنیم

 با هم دیگه می خوایم یک داستان گوش بدیم و ازش لذت ببریم و چیزهای جدید یاد بگیریم و چرا دوست دارم یک جوری امروز درس‌های جشن رو یاد بگیرین که این دانش هم توی زندگی خودتون استفاده بشه و هم بتونین به دوستانی که نیستن انتقال بدین تا اونها هم به وسیله شما چیزهای جدید یاد بگیرند

داستان تجربه شیرین

 حالا می‌خوام براتون یه داستان بگم داستانی که از بچگی‌هام شروع میشه وقتی بچه بودم عروسک‌هام دوستام بودن باهاشون حرف میزدم جوری که فکر میکردم واقعا صدام را می‌شنوند و باهاشون درد و دل میکردم وقتی ناراحت بودم و گریه می کردم به خودم می چسبندم‌شون تا تمام غم و غصه هام از بین بره

ولی وقتی یک ذره بزرگتر شدم فهمیدم که اونا به حرف‌های من گوش نمی ‌دادم یعنی نمی‌تونستن که گوش بدن ته ته نگاهشون هم هیچ حسی نبود دیگه همدمم را از دست داده بودم وقتی که رفتم به مدرسه خوشحال بودم از اینکه بین اون همه بچه می‌تونم یکی رو پیدا کنم که راحت باهاش حرفام رو بزنم بهترین دوستم  بشه بهترین دوستش بشم. فکر می‌کردم که جز اون و بهتر از اون دیگه وجود نداره

 اون کسی رو که می‌خواستم پیدا کردم ولی وقتی سر یک چیز بچگونه دعوامون شد و قهر کردیم فهمیدم که نه اونم کسی نیست که من دنبالش میگردم رسیدم به راهنمایی یه دوست جدید پیدا کردم که متاسفانه اون هم به یه دلیل دیگه خودم هم دقیقا نفهمیدم از من فاصله گرفت و من باز حس تنهایی کردم

 از اون موقع حس می‌کردم یه چیزی کم دارم وارد دبیرستان شدم همان ماه‌های اول یکی از بچه های کلاس نظرم رو به خودش جلب کرد از نظر اخلاقی و درسی بچه خیلی خوبی بود با هم رفیق شدیم هنوز هم با هم دوستیم ولی بعد از یه مدت فهمیدم با اینکه خیلی دوسش دارم ولی به عنوان یک پناهگاه یه تکیه گاه نمیتونم روش حساب کنم خیلی وقتا با این که دلش میخواست ولی وقت نداشت که با هم باشیم یا به حرفام گوش بده یا حتی جواب پیامک هام رو بده

 بعدها توی دانشگاه هم چیزی که می خواستم رو پیدا نکردم به نظرم می‌اومد که کسی که می خوام و بهش احتیاج دارم میون این آدمای یه دور و برم نیست و باید حتما یه جور دیگه و یه جور خاصی باشه مهربون، عاقل، دانا با معرفت آدمها تو زندگیشون همیشه احتیاج به یه نفر دارن که باهاش حرف بزنن درد دل کنن به قول معروف یک گوش شنوا گوش شنوایی که بهش اعتماد کرد.

و من پیداش نکرده بودم آدم که نمی تونه واسه حرف زدنش برنامه‌ ریزی داشته باشه وقتی دلت گرفت می‌خوای با یکی حرف بزنی میخوای خودتو خالی کنی میخوای نظرش رو بخوای و روی کمکش حساب کنید منم همین اتفاق واسم افتاد می خواستم فریاد بزنم خدایا کسی هست که به داد من برسه

 یعنی کسی پیدا میشه برای همیشه واسه من دوست وفاداری باشه یعنی کسی هست که هر موقع بخوام به حرفام گوش بده خلاصه با تموم وجودم آرزوی یه دوست خوب رو داشتم ولی همه به هم می‌گفتن گشتیم نبود نگرد نیست

 توی همین گیر و دار از طرف یه آشنا دعوت شدم به جشن با اینکه اصلا حوصله نداشتم ولی به خاطر اصرار زیادش رفتم توی اون جشن متوجه کسی شدم که تمام این مدت در کنارم بوده و من نمی‌دونستم

کسی که از اول تنهام نگذاشته ولی محلش نمیذاشتم کسی که اسمش رو همه جا می دیدم روی دیوار، کتاب، دفتر اما ازش سرسری می ‌گذشتم اون یه دوست خوب که همیشه کنارمه همیشه نگرانم دو چشم مهربون داره و همیشه نگام میکنه

وقتی ناراحتم ناراحت میشه وقتی غصه دارم غصه دار میشه کاری نداره شبه, نصف شبه همیشه و همیشه میتونی باهاش حرف بزنی اون کسی که قدر محبت ها رو میدونه بهت محبت میکنه حتی اگر قدر شناس نباشیم

دائما دعامون میکنه نگامون میکنه صدامون میکنه حتی اگر نا مهربون باشیم اگر دلت گرفته بود راحت میتونی باهاش حرف بزنی تازه به خوب و بدی‌ات کاری نداره در ضمن هیچ وقت بهت نمیگه که وقت ندارم

دوستی که واقعاً دوسته اون همونی که خدا وسیله آرامش بندگانش قرار داده و از ما خواسته که همیشه ازش کمک بخواهیم اونقدر بزرگه که میتونه هر مشکلی رو برات حل کنه آخه اون امام ما و نماینده خدا روی زمینه امام اون دور دست ها نیست منشی و دربون نداره هر وقت اراده کنی هر وقت دلت از همه جا و همه کس بگیره هر زمان بدون وقت و هماهنگی قبلی و بی‌واسطه میتونی باهاش حرف بزنی دوستی و ارتباط با اون رو امتحان کن خیلی ماهه به خدا هیچ وقت دیر نیست از هر راه و با هر زبانی که دوست داری

زمان: ۱۰ تا ۱۵ دقیقه
اهداف: معرفی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان مهربان ترین و دلسوز ترین فرد نسبت به ما که می‌توانیم در مشکلاتمان به او مراجعه کنیم و او از ما دستگیری می فرماید

دستگیری امام زمان از شیعیانشان – بازی

زمان: ۱۰ دقیقه
شیوه اجرا: هیجان در تن صدای مربی و رسا بودن صدا از ملزومات اجرای خوب این بازی می باشد

کلیپ شعر و انیمیشن با مضمون جهان پس از ظهور با مفاهیم ساده به طور تقریبی ۳ ساعت و ۳۰ دقیقه برای مشاهده کلیک نمایید.

کلیپ ۲: فیلم و شعر با مضمون جهان پس از ظهور با واژگان  خیلی ساده به طول تقریبی ۴ساعت و ۳۰ دقیقه برای مشاهده کلیک نمایید.

زمان: ۱۵ دقیقه
موارد مورد نیاز: پروژکتور و بلندگو محل مناسب برای نمایش دادن کلیپ

اینترنت

اااااه مامان یادم نمیاد بابا آخرین بار یادمه دستم بود دیروز رفتم خونه امیر اینا ولی دیگه بعدش یادم نیست اصلا نمیدونم چی شد رضا خیلی آشفته و ناراحت شروع به گریه می‌کند و به اتاق دیگر می‌رود مادر هم با ناراحتی به آشپزخانه می رود

راوی: خوب بچه ها حق داشت رضا آنقدر ناراحت باشه چون اون ساعت رو با سختی تهیه کرده بود و برایش زحمت کشیده بود و تازه قیمت پایینی هم نداشته حق داشت که آنقدر ناراحتش باشه

 رضا رفت توی اتاقش و شروع به گریه کرد تا اینکه یه لحظه چشمای پر از اشکش به یک گل نرگس افتاد که چند وقت پیش توی جشن نیمه شعبان درست کرده بود که یه لحظه دلش لرزید و به یاد امام زمانی افتاد تو دلش با گریه گفت امام زمان شما فقط میتونید کمکم کنید خودتون میدونید چی شده و من چرا اینقدر ناراحتم من واقعاً احتیاج به کمک شما دارم و شروع کرد.

با آه و ناله تو دلش با امام زمانش درد دل کرد و گفت چطوری ساعت را خرید و کمک کرده به نیازمندان و الان ساعت رو گم کرده و کمک میخواد گفت که تو جشن براشون گفته بودند که امام زمان حواسشون به همه دوستانشون هست و اگه کمک بخوان ایشون به کمکشون میاد و دوست نداره ناراحتی شون رو ببینه

حالا ازشون می خواست که بهش کمک کنن تا ساعتش پیدا بشه دیگه تو دلش داشت قول می داد که اگه پیدا بشه میفهمه که امامش کمکش کرده و این خیلی خوشحالش میکنه که خودش واقعاً کمکی امامش رو حس کنه خلاصه یه ریز داشت گریه میکرد درد دل میکرد

صدای زنگ تلفن می آید مادر تلفن را جواب می دهد. مادر: سلام, ااااا سلام امیر جان خوبی عزیزم؟ مامان خوبن بهشون سلام برسون با رضا کارداری راستش اگه فکر نکنم بتونه باهات صحبت کنه خیلی ناراحته چون ساعتی که تازگی خریده بود گمشده جدی می‌گی عزیزم؟ وای رضا خیلی خوشحال میشه. گوشی دستت باشه بهش بدم خودت بهش بگو

مادر وارد اتاق رضا می ‌شود و صداییشان می آید (بستگی به فضای محل نمایش دارد) رضا جان مامان امیر کارت داره راوی: رضا که اصل صدای تلفن نشنیده بود و غرق دردل با دوست مهربانش یعنی امام زمانش بود میگه مامان میشه بگین بعداً باهاش تماس میگیرم الان واقعا نمیتونم

 مادر: مامان مثل اینکه کار مهمی داره باهات بیا بگیر رضا: سلام امیر خوبی؟ چی شده؟ چییییییی!؟ راست میگی ؟؟؟؟؟؟ لای گلهای تو حیاط !!!!؟؟؟؟ (با تعجب زیاد) واااااا چطور اونجا من اصلا باورم نمیشه خوشحالی از صدای رضا مشخص است وای خدایا شکرت وای مرسی امیر الان میام ازت میگیرمش خداحافظ

رضا از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد و بالا و پایین می پرد مادر خود را بغل می کند مادر لبخند زنان می گوید خدا را شکر که پیدا شد خوشحال شدم عزیزم رضا با رضایت و خوشحالی تمام در حالی که کت به تن می‌کند به مادرم می‌گوید مامان میدونین کی ساعت هم رو برام پیدا کرد مادر با لبخند به همراه با تعجب خوب آره امیر دیگه الان زنگ زد خوب دستم انداختی

 رضا: نخیرم. درستی امیر پیدا کرده ولی حقیقتش اینه که امام زمان کمک کرده تا امیر ساعت را از بین گلها پیدا کنه امیر که خیلی اهل گل و گیاه نیست مامانش بیشتر این کارو میکنه

 میدونی مامان آخه من که اومدم تو اتاق یهو به یاد امام زمان افتادم و اینکه ایشون دوستداران شون رو کمک می‌کند من ازشون داشتم کمک می‌خواستم که شما در رو باز کردین و گفتین امیر زنگ زده

وای که چه امام مهربونی داریم ما و خودمون بی‌خبریم مادر که با بهت و خوشحالی به رضا نگاه میکند. سری تکان می‌دهند و با شرمندگی می گوید راست میگی عزیزم تو راست میگی ما دوستای خوبی نیستیم ولی امام ما تو دوستی نمونه نداره و حواسشون به همون هست

 حیف که ما حواسمون پرته و دوست به این خوبی مون رو یادمون میره آهی می‌کشد خوش به حال تو عزیزم که یاد امام زمانت بودی و ایشون هم کمک کردن حالا فکر کنم اگه برای بابا گم شدن ساعتت رو تعرف کنی بیشتر خوشحال میشه تا نگی, مگه‌ نه و با هم می خندیدند

زمان: ۱۵ دقیقه
اهداف: ایجاد فضای محبت آمیز میان بچه ها و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و آشنا کردن بچه ها با کمک رسانی ایشان به شیعیانشان ملموس کردن کمک ایشان به دوستدارانشان است

دستگیری امام زمان از شیعیانشان – پذیرایی

 از بچه‌ها بخواهید که هر کدام برای دوستان شان خوراکی بردارند یا وقتی برداشتن نصف کنند و نصف آن را به دوست خود بدهند مثل همیشه هر کس برای خودش بر ندارد این کار ایجاد حس سهیم شدن را به بچه ها می دهد و حس سهیم شدن را به بچه ‌ها ‌می ‌دهد و حس خوشایندی برایشان  ایجاد می کند

زمان: ۱۵ دقیقه
اهداف: استراحت فکری بچه ها و آماده شدن برای محتواهای بعدی

زمینه برای آشنایی بچه ها با همدیگر
تغذیه و افزایش شادابی جسمی
ایجاد روحیه مشارکت در کار خدمات جشن در بچه‌ها

شیوه اجرا/ مواد لازم: بهتر است پذیرایی از نظر قیمت خیلی گران نباشد رعایت این نکته باعث استمرار بیشتر این برنامه ها می شود بهتر است  پذیرایی ابتکاری و جذاب باشد بهتر است بچه ها در انجام پذیرایی مشارکت کنند

پرزی تشرفات قسمت اول: تشرف علامه حلی

اسلاید ۱: در زمان علامه حلی که از دانشمندان مهم شیعه بود یک دانشمند اهل سنت زندگی می کرد که با شیعه ها خیلی مخالف بود کتابی نوشته بود و در این کتاب به اعتقاد های شیعیان اشکال کرده بود و بعضی وقتها که سخنرانی می‌کرد از روی کتاب خودش برای مردم میخوند و آنها را تبلیغ می‌کند.

به اینکه شیعه‌ها اشتباه می‌کنن و اینکه فکر می‌کنن جانشین پیامبر حضرت علی علیه السلام بوده‌ اند و بعد از حضرت علی علیه السلام هم بقیه امامها، اینا غلطه و خلاصه این حرفا او از ترس اینکه کتاب دست دانشمندان شیعه بیفتد و جواب اشکال هاش رو بدن کتابش رو به هیچکس نمی داد جالب که اتفاقاً این فرد دانشمند سنی معلم علامه حلی هم بود و به ایشان یک درسی رو آموزش داده بود

اسلاید ۲: علامه حلی که شیعه خیلی خوبی بود و دوست داشت امام ها را یاری کنه و نگران بود که شیعه ها… نصف شب که شد علامه حلی دیگه نتونست بنویسه و خوابش برد آخ آخ حالا چیکار کنیم

 بله صبح که علامه حلی برای نماز صبح بیدار شد یهو یه چیز توجهش رو جلب کرد بله دید که کتاب تا آخرش نوشته شده و در آخر کتاب به این جمله نوشته شده بود این نسخه را حجه بن الحسن عسگری صاحب الزمان علیه السلام نوشته است بله یعنی امام زمان در نیمه شب آمده بودند و به علامه حلی کمک کرده بودند چرا چون علامه حلی آدم خیلی خوبی بود و می‌خواست از امام زمان دفاع کنه

قسمت ۲: تشرف پیرمرد قفل ساز

اسلاید۴: مردی از دانشمندان در آرزوی زیارت حضرت مهدی علیه السلام بود و از این که موفق به زیارت امام زمان نمی‌شد رنج می‌برد مدت‌ها تلاش کرد و از خدا تمنا کرد اما نتیجه نگرفت و ساکن شهر نجف بود

 بچه ها کی میدونه شهر نجف کجاست آفرین این شهر در عراق و در آن حضرت علی علیه السلام دفن شده اند و ما برای زیارت حرم شون به اونجا می رویم در نجف اشرف بین مردم و دانش‌آموزان مدارس دینی این طوری معروفه که هرکس ۴۰ تا شب چهارشنبه پشت سر هم به مسجد سهله که توی شهر کوفه هست و به شهر نجف خیلی نزدیکه بره و نماز مغرب و عشای خودش رو اونجا بخونه پس از چهلمین بار که این کار رو میکنه بالاخره امام زمان را می‌بینه

این مرد دانشمند تصمیم گرفت که این کار را انجام بده تا به هدف ارزشمند خودش برسه اون تلاش خودش را کرد اما نهایتاً موفق نشد که به هدفش برسد تا اینکه به خاطر عبادت های زیادی کرده بود بالاخره یه بار تو رویا دید که بهش گفتند اگر میخوای امام زمان رو ببینی باید به فلان شهر سفر کنید

اسلاید ۵: اگرچه این سفر براش طولانی و سخت بود اما به عشق دیدن روی زیبا و خدایی امام زمان علیه السلام بار سفر بست و رفت و رفت تا بعد از چند روز به این شهر رسید تو شهر هم مدتی ساکن بود و عبادت می کرد تا اینکه بعد از سی و هفتم باز در رویا به او گفتند

 الان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف در بازار آهنگرها در دکان پیرمرد قفل ساز نشستن زود برخیز و به آنجا برو تا بتوانی ایشان را زیارت کنی و برخاست و راهی بازار آهنگرها شد وقتی به اون مغازه رسید امام زمان علیه السلام اونجا نشسته و با پیرمرد گرم گفتگو هستند

 و حالا بقیه ماجرا را از زبان دانشمند بشنویم: من به امام زمان علیه السلام سلام کردم ایشان جواب سلام فرمودند و به من اشاره کردند که اکنون ساکت باش و تماشا کن

اسلاید ۶: همان موقع دیدم پیرزنی که ناتوان بود و قد خمیده داشت و عصازنان وارد مغازه شد و قفلی رو به پیرمرد نشون داد و گفت آقا میشه لطفاً برای رضای خدا این قفل رو سه ریال از من بخری من ناتوانم و به سه ریال پول احتیاج دارم

پیرمرد قفل ساز قفل رو نگاه کرد و دید طبیعی و سالمه رو کرد به پیرزن و گفت مادر چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را تضییع کنم این قفل تو هشت ریال ارزش داره من اگر بخوام این رو از تو بخرم و به کسی بفروشم و سود ببرم باید این قفل را از تو ۷ ریال خریداری کنم

چون برای این قفل انصاف نیست که من بیشتر از یک ریال سود ببرم بچه ها  کی میدونه انصاف یعنی چی؟ بله. یعنی اینکه آدم به حق خودش قانع باشه به حقوق دیگران رو هم بهشون بده خلاصه پیرمرد گفت اگر می‌خواهی این قفل را بفروشی ۷ ریال می‌خرم و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی‌اش ۸ ریاله من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم باید یک ریال از تو ارزان ‌تر بخرم

پیرزن باور نمی‌کرد که پیرمرد قفل ساز جدی میگه او ناراحت شده بود که من خودم میگم سه ریال هیچکس از سر بازار تا اینجا راضی نشد از من این قفل رو ۳ ریال بخره اون وقت تو میگی ۷ ریال میخرم آخر سر پیرمرد ۷ ریال به اون زن داد و قفل رو  خرید

اسلاید ۷: وقتی پیرزن رفت امام زمان رو به من کردند و فرمودند خوب نگاه کردی شما اینگونه باشید و اینگونه رفتار کنید تا ما به سراغ شما بیاییم نیازی نیست که اینقدر زحمت بکشید و عبادت های فراوان کنید و سفرهای طولانی بروید عمل خوب انجام دهید و مسلمان واقعی باشید تا من بتوانم شما را یاری کنم از این شهر من این پیرمرد را انتخاب کرده‌ام چون اودین دارد و خدا را می شناسد این هم نمونه‌ای از رفتارش که تماشا کردی

 از اول بازار این پیرزن به همه مغازه دارها خواهش کرد اما چون دیدن او محتاج و نیازمند این پول هست همه می‌خواستند تا جایی که می شود قفل را از او ارزان‌تر بخرند و هیچکس حتی سه ریال نیز خریداری نکرد در حالیکه این پیرمرد به ۷ ریال خرید هفته‌ای بر او نمی گذرد مگر آنکه من به سراغش می آیم و از احوالپرسی می کنم امام زمان علیه السلام این را گفتند و رفتن و من دیگر ایشان را ندیدم

 بله بچه ها امام زمان از ما توقع دارند که آدم های خوبی باشیم و کارهای خوب بکنیم تا به عنوان مسلمان باعث آبرویشان باشیم و همه بدونن که مسلمانی یعنی خوب بودن

دستگیری امام زمان از شیعیانشان – شعر یا سرود

زمان: ۵ تا ۱۰ دقیقه
اهداف: آشنایی با عید نیمه شعبان و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آشنایی با فرهنگ شعرسرایی و ادبیات دینی

شیوه اجرا: مربی سعی کند قبل از مراسم زیبا خواندن اشعار را تمرین کند و حتی المقدور  اشعار را حفظ کند و از بچه‌ها بخواهید قسمتهای ساده تر اشعار را با هم بلند بخواند و ایجاد فضایی شادی بکنید فعالیت گروهی به تصویر در آوردن دنیای پس از ظهور متناسب با تعداد بچه های یک و یا چند مقوا و کارت بزرگ تهیه کنید

و از بچه‌ها بخواهید دور آن بشینند در ابتدا چشم‌هایشان را ببندند نفس عمیق بکشند و به حرف‌های شما گوش بدهند خوب بچه ها اول می خوام یکم به همین دنیایی که الان توش زندگی می کنیم فکر کنید و چیزهایی که ناراحت کنندس فقر، گرسنگی، جنگ، دعوا، مریضی، دروغ و نامهربونی تو ذهنتون بیاد خوب اینها ما رو خیلی ناراحت میکنه

و حالا زود می خوام ازش بیرون بیاید دوباره نفس عمیق بکشید و بدنتان را شل کنید پا دست کمر و اگر دست هاتون رو مشت کردین باز کنین و کامل رها کنین و نفس بکشین و حس کنین که سبک هستین مثل پر یا مثل قاصدک و با وزش باد به آسمان میرن حالا نسیم شروع به وزیدن کرده و شما به آسمان رفتین از اون بالا به زمین نگاه کنین و نسیم قرار ما رو به یه جای خیلی زیبا و آروم و لذت بخش ببره.

که فقط شادی باشه و هیچ ناراحتی نباشه حالا نسیم آروم میشه و ما کم کم به زمین می نشینیم تا حال جایی به این زیبایی و خوبی ندیدیم در این جای زیبا شما هرکاری می تونین بکنین: بدوین, بچرخین بپرین و هر کاری که دوست دارین آزادانه انجام بدین

هر کاری که هم خودتون و هم بقیه رو خوشحال میکنه میتونه به هر چیزی که خوشحالت میکنه فکر کنید و از بودن تو اون جای زیبا حسابی لذت ببرین

 اونجا جاییه که تمام کسانی که دوستشون داری مثل مامان باباتون هم میتونن باهاتون باشن و با هم خوشحال باشین  پرنده‌ها هم آواز میخونن و همه حیوونا هم با هم و با شما دوستن. به به صدای آب هم میاد چقدر خوبه اینجا بمونیم و لذت ببریم و نسیم دوباره می‌وزه و ما به هوا می‌ریم و با آن جای زیبا خداحافظی می ‌کنیم

 و توی آسمون میریم و عمیق نفس می‌کشیم انگشت هاتون رو تکون بدین دست ها و پاها تون رو تکون بدین و چشم هاتون رو باز کنید خوب خوش گذشت؟ دوست داشتین؟ حالا از همتون می خوام یکی از چیزایی که تو جای زیبا دیدین و یا انجام دادین رو گوشه مقوا یا کار تونی که براتون گذاشتیم نقاشی کنید تا ببینیم چه جهانی درست میکنین و این جای زیبا چطوری بوده

بچه‌ها امام زمان عزیز ما حضرت مهدی علیه السلام کی خدا اومدنشون پیش ما رو نزدیک کنه با اومدنشون و با خوبی ها و مهربونی های بدون اندازشون دنیای ما را پر می‌کند از خوبی ها و مهربونی ها آدم هایی که دل های پاکی دارند با دیدن ایشان و خوبی هاشون عاشقشون میشن و خیلی زود ایشان را به عنوان راهنمای انسانها قبول میکنن.

و مسلمان میشن و همه بدی ها و نا مهربونی ها از بین میره و تو دنیا با وجود امام زمان ما فقط خوبی و شادی و مهربونی و امنیت میمونه و حتی حیوان ها هم با هم مهربون میشن همدیگر را اذیت نمی‌کند حتی زمین و آسمان هم از خوشحالی و برای خوشحالی کردن امام عزیز ما پر میشه از زیبایی و طراوت و شادابی

خلاصه بهتون بگم نعمت ظهور حضرت امام زمان علیه السلام از همه چیزایی که شما تو ذهنتون تصور کردین بهتره چون با خودشون همه‌ی زیباییها رو باهم میارند مثل سلامتی، آرامش، شادی، داشتن خانواده نبودن جنگ و فقر و دعوا پس چه خوبه که ما تو ذهنمون دنیای زیبا را تصور کنیم و برای رسیدن به این دنیا هم خودمون به دیگران خوبی کنیم و هم به امام زمان عزیزمان محبت ‌بورزیم و دل هامون رو به ایشون نزدیک کنیم و برای ظهورشان و آمدن ایشان و دیدن ایشون و این دنیای زیبا دعا کنیم فکر کنم بیشتر تون  این شعر رو بلدین و اگه بلدین با من بخونین

زمان: ۲۰ دقیقه
اهداف: ایجاد ارتباط حسی دنیای پس از ظهور و خوبی های امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و بالابردن تمرکز در بچه ها
مواد لازم و شیوه اجرا: مقوا و یا کارتون مداد رنگی یا ماژیک یا هر وسیله نقاشی دیگر

دستگیری امام زمان از شیعیانشان – پایان/ نتیجه گیری و دعا

خوب دوستای گلم دوباره این عید بزرگ به همتون تبریک میگم امیدوارم از جشن امروز ما خوشتون اومده باشه کی امروز محبتش به امام زمان بیشتر شده؟ کی همین الان رو با وقتی با قبل از جشن مقایسه میکنه حس میکنه که بیشتر از قبل دوست داره با امام زمان مهربونمون دوست باشه و بهشون نزدیک باشه

 کی بیشتر از قبل دوست داره زودتر امام زمانمون ظهور کنن و بیان پیشمون و دنیا رو پر از خوبی‌ها و زیبایی‌ها بکنن خیلی خوبه خدا را شکر که برنامه امروز ما باعث شد که قلب هامون به امام عزیزمان بیشتر نزدیک بشه و بیشتر مهربونی های ایشون رو بدونیم

 الان بهتر از قبل هم میدونیم دنیا چه جوری میشه وقتی امام زمان عزیز ما میان و خوب دونستن ما باعث میشه بیشتر از قبل برای اومدنشون دعا کنیم و به خودمون افتخار کنیم که همچین امام عزیزی داریم و قبولش داریم و دوستش داریم و براش دعا می کنیم

این طوری ما هم در زیبا شدن دنیا نقش داریم حالا همه باهم پاشیم و دستامون رو به آسمان بلند کنیم و از خدا بخواهیم امامون زودتر بیان و برای مدت طولانی در زمین امامت کنن و ما هم بتونیم همراه با اماممون زندگی کنیم و از خیر و برکت وجودشون و مهربونی‌هاشون و علم‌شون استفاده کنیم

خواندن دعای فرج رو به قبله و ایستاده به احترام ایشان

زمان: ۵ دقیقه
اهداف: نتیجه گیری بحث و انتقال دوباره مفهوم کلی ظهور امام سلام الله علیه است

و دنیای پس از ظهور و ارتباط با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

 پیوند قلبی با حضرت صاحب الزمان علیه السلام و دعا برای ایشان ذکر این نکته که ایشان فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها هستند و ما با کارهای خوب و دعا کردن ما می توانیم باعث بشویم ایشان زودتر بیایند و دنیا را پر از مهر و محبت و خوبی بکنند

مواد لازم/ شیوه اجرا: به اهمیت دعای فرج برای صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می شود که متن عربی و ترجمه آن به زبان محلی همزمان با تلاوت نمایش داده شود لپ تاپ و بلندگو

کار درمنزل

 جدولی در انتهای فایل تهیه شده و تعدادی خانه با توجه به شماره ثبت و ستون هایش مشخص شده است به بچه ها بگویید که با توجه به برنامه امروز ما سعی می‌کنیم که با امام زمان ارتباط بیشتری داشته باشیم با صحبت با ایشان فکر کردن به ایشان دلتنگ شدن برایشان دعا کردن برای ایشان و هر چیزی که ما را به ایشان نزدیک می کند فکر می‌کنم احساس دوری از ایشان را به وسیله این کارها کم بکنیم

 از آنها بخواهید که جدول زیر را بگیرند و هر زمان که به امام مهربان‌شان فکر کردن و با ایشان مثل یک دوست صمیمی بسیار نزدیک با او صحبت کردن یک خانه را که شماره‌ی سطر و ستون آن داده شده پر کند و در انتها ببیند چه طرحی از جدول رنگ ‌آمیزی می ‌شود به آنها بگویید که پس از اتمام این جدول به این کارها ادامه  بدهند و دوست خوبی برای امام مهربانشان باشند

اهداف: بالا بردن سطح یادگیری و به خاطر سپاری به وسیله ادامه کار مرتبط با برنامه در منزل
موارد مورد نیاز: پرینت از جدول انتهای فایل

دستگیری امام زمان از شیعیانشان – طرز تهیه کاردستی

وسایل و ابزار مورد نیاز
یک مقوای آبی دو کاغذ یا مقوای سفید و رنگی انواع سبز قهوه ای زرد و نارنجی مشکی و خاکستری
برچسب گل
بر چسب ماتیکی و چسب اکلیلی به رنگ زرد خط کش و قیچی

یک مستطیل به ابعاد ۲۲ و نیم در ۳۰ سانتیمتر از مقوای آبی تهیه کنید آن را از وسط (طول) تا کنید نیمی از مقوا را با کاغذ رنگی سبز بپوشانید

از تصویر درخت بر روی کاغذ قهوه‌ای رنگ پرینت گرفته و یا با دست آن را ترسیم کنید و دور تا دور آن را قیچی کنید و در محل نشان داده شده در تصویر بچسبانید

 یک مستطیل به ابعاد دو و نیم در ۱۱ سانتیمتر از کاغذ سبز تهیه کرده و آن را از یک طرف با قیچی ریش ریش کنید با کاغذ های سبز پررنگ و کم‌رنگ دو شکل مانند تصویر مانند تپه های سرسبز تهیه کنید

 آنها را مانند تصویر در محل خود بچسبانید

 از تصویر خورشید بر روی کاغذ زرد بینیم گرفته آن را قیچی کنید و در محل خود بچسبانید درخت را با شکوفه های یک گل تزیین کنید از برچسب های گل به صورت آماده موجود هستند استفاده نمایید و یا با کاغذ رنگی آنها را درست کنید

برای نشان دادن درخشش خورشید از چسب اکلیلی  زرد استفاده نمایید و آن را یکی در میان بر روی اشعه خورشید بکشید از تصویر پرندگان کوچک بر روی کاغذ دلخواه بین گرفته قیچی کنید و در محل خود بچسبانید

ساقه‌ی گل و مقداری چمن بر روی کاغذ سبز تاثیر کرده آن را قیچی کنید و در محل مناسب خود بچسبانید در صورت کمبود زمان و نیرو پرندگان و گلها را حذف نمایید

 در گوشه‌ای از کار عبارت بعد/ پس از ظهور را بنویسید مقوا را از وسط تا کنید دو خط به موازات یکدیگر در فاصله ۳ سانتی متری لبه سمت راست مقوا رسم کنید به طوری که فاصله این دو خط با یکدیگر ۲ سانتیمتر باشد ۸ سانتی متر از این دو خط فاصله گرفته و مجدداً دو خط موازی یکدیگر رسم کنید به طوری که فاصله این دو خط از یکدیگر ۲ سانتیمتر باشد اکنون چهار خط موازی یکدیگر دارید طول هر خط باید ۴ سانتیمتر باشد

خطوطی که در مرحله قبل ترسیم کرده‌اید قیچی نمایید قسمت بریده شده را به قسمت داخلی کارت تا کنید

از تصویر ببر و بز بر روی کاغذ دلخواه پرینت گرفته آنها را قیچی کرده و در محل خود بچسبانید

برای قسمت بیرونی کار یک مقوا با ابعاد سی و نیم در ۲۳ سانتیمتر تهیه کنید آن را از وسط از طول تا کنید بخش اعظم روی آن را با کاغذ طوسی  بپوشانید

بر روی کاغذ مشکی و قهوه‌ای خاکی رنگ دو تصویر مانند تصویر ترسیم کنید آنها را قیچی کرده و در محل خود بچسبانید از تصاویر ببر و بز و درخت بر روی کاغذ سفید پرینت گرفته قیچی کنید و در محل مناسب خود بچسبانید

عبارت قبل از ظهور را در گوشه‌ای از تصویر بنویسید از تصویر خورشید به روی کاغذ زرد و از تصویر ابر روی کاغذ سفید پرینت گرفته قیچی کنید روی خورشید را با ابر بپوشانید این دو مقوا را به یکدیگر بچسبانید تصویر قبل از ظهور بیرون و تصویر بعد از ظهور درون کارت را تشکیل خواهد داد

هر زمان با بهترین دوستت و صحبت کردی و با احساس خوبی کردی یکی از خانه ها را رنگ کن ببین در انتها صحبت‌ها و دوستی بیشتر تو با امام مهربانت تو را به چه چیزی در این جدول می رساند

 فراموش نکنید که یا مهدی در جدول را با رنگ سفید پر کنید که برای بچه ها قابل تشخیص نباشد و بتواند این فعالیت را در منزل انجام دهد می توانید از آنها بخواهید که می توانند احساساتشان را نیز پشت برگه بنویسد و در کل اگر باز آنها را می بینید می توانید از آنها بخواهید این برگه را بیاورد تا از تجربیات آنها استفاده کنید