شهادت مادرم افسانه نیست

شهادت مادرم افسانه نیست (شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها)

در شهادت مادرم افسانه نیست اقوال و اسناد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در کتب اهل سنت است. که در آنها به وقایع قبل و بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و غصب فدک اشاره شده است.

شهادت مادرم افسانه نیست شماره 1 – ظلم امت بر صدیقه کبری علیها السلام و غصب فدک 

ابی مخنف لوط بن یحیی رضوان الله علیه، عالم و مورخ بزرگ شیعه در قرن دوم هجری قمری، در کتاب بحر الانساب از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله درباره‌ ی وقایع بعد از خود به امیرالمومنین علیه السلام خبر داده و فرمودند: یا علی، بدان که من به زودی این دنیای پست را ترک می‌ کنم و امت من حق مرا که بر آن‌ ها واجب است زود فراموش می‌کنند.

و اولین کسانی که با تو دشمنی می‌ کنند ابوبکر و عمر هستند که عمر سند فدک را می‌ گیرد و لگد بر شکم فاطمه می‌ زند، و باعث سقط محسن می‌ شود؛ سپس طناب بر گردن تو می‌ اندازند و تو را به زور به مسجد برده و ابوبکر به تو می‌ گوید: یا با من بیعت می‌ کنی یا تو را به قتل می‌ رسانم …

الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء علیها السلام، تألیف اسماعیل زنجانی خوئینی، جلد ١١، صفحه ٢۴۰


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 2 – سرور زنان بهشتی حضرت زهرا سلام الله علیها

محمد بن اسماعیل بخاری، عالم مشهور اهل سنت، می نویسد: عائشه می‌گوید: فاطمه که راه رفتنش همانند پدرش بود، وارد بر رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله) شد، فرمود: خوش آمدی دخترم، او را سمت چپ یا راستش نشاند، سپس آهسته سخن گفت، فاطمه گریه کرد، گفتم: چرا گریه می کنی؟ بار دیگر سخنی آخر هسته گفت، فاطمه خندان شد، تا آن روز خوشحالی و اندوه را این چنین نزدیک به هم ندیده بودم، از فاطمه علت را جویا شدم، گفت: سرّ پیامبر خدا را افشا نمی کنم.

پس از فوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرسیدم، گفت: پدرم فرمود: جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه می کرد؛ ولی امسال دو مرتبه آن را بر من عرضه کرده است، گویا اجل و مرگ من نزدیک است و تو دخترم نخستین کسی هستی که به من ملحق خواهی شد، اینجا بود که گریه کردم، فرمود: آیا دوست نداری که سرور زنان بهشتی یا زنان مؤمن باشی، به این جهت خندیدم.

(البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3، ص 1326، ح3426، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، 1407هـ – 1987م.)


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 3 – روایت امام جوینی درباره به آتش کشیدن خانه وحی

روایات بسیاری در کتاب های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند، خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

امام جوینی (730هـ): از آن جایی که روایت جوینی اهمیت بیشتری داشت و نیز تصریح به مقتوله بودن صدیقه طاهره سلام الله علیها دارد، ما نخست این روایت را نقل و بقیه روایات را بر طبق سال وفات صاحب کتاب، می آوریم.

جوینی « استاد ذهبی » از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این گونه روایت می کند:

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود، حسن بن علی بر او وارد شد، دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد، اشک آلود شد، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد، مجدداً پیامبر گریست. در پی آن دو، فاطمه و علی علیهما السلام بر پیامبر وارد شدند، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد، وقتی از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند، فرمود:

وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا [وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ … فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَهً مَکْرُوبَهً مَغْمُومَهً مَغْصُوبَهً مَقْتُولَه . فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّی أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَهُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِین. فرائد السمطین ج2 ، ص 34 و 35

زمانی که فاطمه را دیدم، به یاد صحنه ای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد، گویا می بینم ذلت وارد خانهء او شده، حرمتش پایمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوی او شکسته شده و فرزندی را که در رحم دارد، سقط شده؛ در حالی که پیوسته فریاد می زند: وا محمداه!؛ ولی کسی به او پاسخ نمی دهد، کمک می خواهد؛ اما کسی به فریادش نمی رسد.

او اول کسی است که از خاندانم به من ملحق می شود؛ و در حالی بر من وارد می شود که محزون، گرفتار و غمگین و شهید شده است. و من در اینجا می گویم: خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند.


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 4 – روایت ابن أبی شیبه درباره به آتش کشیدن خانه وحی

روایات بسیاری در کتاب های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند، خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

ابن أبی شیبه (239هـ): وی که از استاتید محمد بن اسماعیل بخاری بوده، در کتاب المصنف می گوید:

أنه حین بویع لأبی بکر بعد رسول الله صلی الله علیه و آله کان علی و الزبیر یدخلان علی فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله فیشاورونها و یرتجعون فی أمرهم ، فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتی دخل علی فاطمه فقال : یا بنت رسول الله صلی الله علیه و آله! والله ما من أحد أحب إلینا من أبیک ، و ما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک ، وأیم الله ما ذاک بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر

عندک ، إن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت ، قال : فلما خرج عمر جاؤوها فقالت : تعلمون أن عمر قد جاءنی وقد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت وأیم الله لیمضین لما حلف علیه … . المصنف ، ج8 ، ص 572

هنگامی که مردم با ابی بکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره می پرداختند، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: ای دختر رسول خدا! محبوب ترین فرد برای ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو!!! ولی سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.

این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتی علی (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامی پیامبربه علی (علیهم السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام می دهد!

ابن أبی شیه سند روایت را این گونه نقل می کند: حدثنا محمد بن بشر نا عبید الله بن عمر حدثنا زید بن أسلم عن أبیه أسلم


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 5 – روایت علامه بلاذری درباره به آتش کشیدن خانه وحی

روایات بسیاری در کتاب های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

علامه بلاذری (270هـ):

إن أبابکر آرسل إلی علی یرید البیعه، فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیله. فتلقته فاطمه علی الباب فقالت فاطمه: یابن الخطاب ! أتراک محرّقا علی بابی ؟! قال : نعم ، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک . انساب الاشراف، بلاذری، ج1، ص586.

ابوبکر به دنبال علی برای بیعت کردن فرستاد چون علی (علیه السلام) از بیعت با ابوبکر سرپیچی کرد، ابوبکر به عمر دستور داد که برود و او را بیاورد، عمر با شعله آتش به سوی خانه فاطمه (علیها السلام) رفت. فاطمه (علیها السلام) پشت در خانه آمد و گفت: ای پسر خطّاب! آیا تویی که می خواهی درِ خانه را بر من آتش بزنی؟ عمر پاسخ داد: آری! این کار آنچه را که پدرت آورده محکم تر می سازد.


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 6 – روایت ابن قتیبه دینوری درباره به آتش کشیدن خانه وحی

روایات بسیاری در کتاب های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند، خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

ابن قتیبه دینوری (212-276هـ):

وإن أبا بکر رضی الله عنه تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند علی کرم الله وجهه ، فبعث إلیهم عمر ، فجاء فناداهم وهم فی دار علی ، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب وقال : والذی نفسه عمر بیده . لتخرجن أو لأحرقنها علی من فیها ، فقیل له : یا أبا حفص ، إن فیها فاطمه ؟ فقال : وإن فی روایه أن عمر جاء إلی بیت فاطمه فی رجال من الأنصار ونفر قلیل من المهاجرین.
الامامه والسیاسه – ابن قتیبه الدینوری ، تحقیق الشیری – ج 1 – ص 30 .

ابی بکر به دنبال عده ای که حاضر نشده بودند با او بیعت کنند بود همان افرادی که نزد علی (علیه السلام) تجمع کرده بودند، لذا عمر را به دنبال آنها فرستاد عمر سر رسید آنان را صدا کرد، ولی آنها اعتنایی نکرده و از خانه خارج نشدند.

عمر هیزم خواست و گفت: به همان خدایی که جان عمر در دست اوست، سوگند یاد می کنم که بیرون بیایید و گرنه خانه را با کسانی که در آن هستند آتش خواهم زد. به عمر گفتند: ای اباحفص! فاطمه (علیها السلام) در این خانه است. عمر پاسخ داد: باشد!!

در روایت دیگری آمده است: عمر با عده زیادی از انصار و افراد کمی از مهاجرین درب خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمده بود.

«ابن قتیبه» می افزاید: … فاطمه(علیها السلام) چون صدای آن ها را شنید، با صدای بلند ندا کرد: یا ابت یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن ابی قحافه … . ای پدر! ای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)! ما پس از تو چه (ظلم ها) که از (عمر) بن خطاب و (ابوبکر) ابن ابی قحافه دیدیم…

الامامه و السیاسه، ابن قتیبه، ج1، ص 30


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 7 – روایت مسعودی شافعی در حمله به خانه وحی

روایات بسیاری در کتاب های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند، خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

مسعودی شافعی (345هـ):

فهجموا علیه وأحرقوا بابه ، واستخرجواه منه کرهاً ، وضغطوا سیّده النساء بالباب حتّی أسقطت محسناً . اثبات الوصیه ، ص143.

به او هجوم آورده و درب خانه او را آتش زدند و او را به زور از آن بیرون آوردند و سرور زنان را با در چنان فشار دادند که سبب سقط محسن گردید.

تقی الدین سبکی در کتاب الطبقات الشافعیه نام او را در زمره علمای شافعی مذهب می آورد؛ از این رو، اشکال شیعه بودن وی مردود است.

الطبقات الشافعیه ج3 ، ص 456 و 457 ، رقم 225، چاپ دار احیاء الکتب العربیه .


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 8 – قصد آتش زدن خانه فاطمه (علیها السلام)  

روایات بسیاری در کتاب های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند، خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

ابن عبد ربّه (463هـ): ابن عبد ربّه در العقد الفرید می نویسد:

«الذین تخلّفوا عن بیعه أبی بکر: علیّ والعباس، والزبیر، وسعد بن عباده، فأمّا علی والعباس والزبیر فقعدوا فی بیت فاطمه حتّی بعث الیهم أبو بکر عمر بن الخطاب لیخرجوا من بیت فاطمه وقال له: إن أبوا فقاتلهم . فأقبل عمر بقبس من نار علی أن یضرم علیهم الدار فلقیته فاطمه فقالت: یابن الخطاب !أجئت لتحرق دارنا ؟ قال : نعم أو تدخلوا فیما دخلت فیه الأمه فخرج علی حتی دخل علی أبی بکر»
العقد الفرید، ابن عبدربه، ج3، ص 63 طبع مصر .

ابوبکر به عمر بن خطاب مأموریت داد که برود و آنان را از خانه بیرون بیاورد و به وی گفت: چنانچه مقاومت کردند و از بیرون آمدن خودداری کردند، با آنان جنگ کن.

عمر با شعله آتشی که همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه (علیها السلام) برداشته بود، به سوی آنها حرکت کرد.

فاطمه (علیها السلام) گفت: یابن الخطاب اجیت لتحرق دارنا؟ ای پسرخطاب! آتش آورده ای خانه مرا بسوزانی؟ گفت: بلی، مگر این که به آنچه امت در آن داخل شده اند (بیعت با ابوبکر) شما هم داخل شوید … .


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 9 – تهدید عمر

روایات بسیاری در کتاب های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند، خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

ابن عبد البر قرطبی (368 -463هـ): ابن عبدالبر قرطبی می گوید:

فقالت لهم: إن عمر قد جاءنی وحلف لئن عدتم لیفعلن وایم الله لیفین بها. الاستیعاب، ابن عبدالبر قرطبی، ج3، ص975؛ المصنف، ابن ابی شیبه، ج8، ص572 .

پس فاطمه به ایشان گفت: عمر به نزد من آمد و قسم خورد که اگر دوباره به اینجا آمدید قسم به خداوند که چنین و چنان می کنم. و قسم به خدا که وی چنین خواهد کرد.


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 10 – تهدید به آتش زدن خانه وحی

روایات بسیاری در کتاب های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند، خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

مقاتل بن عطیه (505هـ) :

ان ابابکر بعد ما اخذ البیعه لنفسه من الناس بالارحاب و السیف و القوه ارسل عمر، و قنفذاً و جماعه الی دار علی و فاطمه(علیهما السلام) و جمع عمر الحطب علی دار فاطمه(علیها السلام) و احرق باب الدار .
الامامه و الخلافه، مقاتل بن عطیه ، ص160 و 161 که با مقدّمه ای از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چاپ بیروت، مؤسّسه البلاغ .

هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی و فاطمه (علیها السلام) فرستاد، و عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد … .


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 11 – به آتش کشیدن خانه امیرالمومنین علیه السلام

روا یات بس یار ی در کتاب ها ی اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند، خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی همجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حال ی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

 الفداء (732هـ) : وی در تار یخش می نو یسد:

ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إلی علی ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمه رضی الله عنها وقال إن أبوا فقاتلهم فأقبل عمر بشئ من نار علی أن یضرم الدار فلقیته فاطمه رضی الله عنها وقالت إلی أین یا بن الخطاب أجئت لتحرق دارنا قال نعم أو تدخلوا فیما دخل فیه الأمه فخرج حتی أتی أبا بکر فبایعه .وکذا نقله القاضی جمال الدین بن واصل وأسنده إلی ابن عبد ربّه المغربی .
تار یخ ابوالفداء، ج1، ص156 طبع مصر بالمطبعه الحس ین یه .

ابو بکر عمر را به نزد علی و همراه یان و ی فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه بیرون آورد؛ و گفت اگر ممانعت کردند پس با ا یشان جنگ بنما. پس عمر با مقداری آتش به سمت ایشان آمد تا خانه را به آتش بکشد.

پس فاطمه علیها السلام او را دید و گفت به کجا می روی ای فرزند خطاب. آیا آمده ا ی که خانه ما را به آتش بکشی؟ گفت آری مگر اینکه همان کاری را بنماید که مردم کردند. پس علی بیرون آمده به نزد ابابکر رفت پس با وی بیعت نمود.


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 12 – سقط شدن محسن

روایات بسیاری در کتاب های اهل تسنن وجود دارد که ثابت می کند، خلیفه اول به همراه عده ای از دشمنان اهل بیت، به خانه وحی هجوم برده و آن جا را به آتش کشیده اند؛ در حالی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده اند.

‼️صفدی (764هـ) :

انّ عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتّی ألقت المحسن من بطنها. الوافی بالوفیات ، ج5 ، ص347.

عمر در روز بیعت به شکم فاطمه ضربه ای زد که منجر به سقط شدن محسن از شکمش شد.


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 13 – بیعت اجباری

عمربن خطاب به خانه علی رفت و در حالی که آن جا طلحه و زبیر و مردانی از مهاجرین بودند. او گفت: به خدا قسم خانه را بر شما به آتش می کشم مگر این که برای بیعت [با ابوبکر] از خانه بیرون بیایید.

تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ طبری)-بیت الأفکار الدولیه،السنه الحادیه عشره من الهجره، ص ۴٨۶


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 14 – تحصن در خانه امیرالمؤمنین علیه السلام

وقتی این خبر (تحصن در خانه امیرالمؤمنین علیه السلام) به عمر بن خطاب رسید، به سمت خانه فاطمه [سلام الله علیها] رفت و بر او وارد شد و گفت: ای دختر رسول خدا! … اگر این چند نفر نزد تو اجتماع کنند، امر خواهم کرد خانه بر سرشان آتش بگیرد.

المصنف (إبن أبی شیبه) ،ما جاء فی خلافه أبی بکر، ج ۱۳، ص ۴۶۸ -469


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 15 – بازخوانی برخی از اسناد شهادت حضرت زهرا سلام اله علیها در کتب اهل سنت

 


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 16 – به آتش کشیدن خانه وحی

آن ها امتناع کردند که از خانه خارج شوند، پس عمر هیزم طلب کرد و گفت: به همان خدایی که جان عمر در دست اوست، سوگند یاد می کنم! بیرون بیایید و گرنه خانه را با کسانی که در آن اند، به آتش خواهم کشید. به او گفتند: ای اباحفص! فاطمه در این خانه است. او گفت: باشد.

الإمامه و السیاسه،کیف کانت بیعه علی بن أبی طالب، ج ۱، ص ۳۰


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 17 – بیعت اجباری

علی و بنی هاشم و زبیر و طلحه از بیعت [با ابوبکر] سر باز زدند. زبیر گفت: شمشیر خود را در غلاف نمی گذارم تا اینکه با علی بیعت شود. عمر گفت: شمشیر او را بگیرید و او را با سنگ بزنید.سپس عمر به نزدشان آمد  تا آنان را برای بیعت ببرد.

الکامل فی التاریخ (تاریخ إبن أثیر)،سنه إحدی عشره، حدیث السقیفه و خلافه أبی بکر، ص ٢٧٧


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 18 – جسارت خلیفه ی دوم به حضرت زهرا سلام الله علیها

ذهبی به نقل از  محمد بن حمّاد الحافظ می‌نویسد: من خودم نزد إبن أبی دارم بودم که دیدم مردى بر وى این چنین مى‌خواند: «عمر به پهلوى فاطمه لگد زد که باعث سقط فرزندش محسن شد.»

سیر أعلام النبلاء، ج ۱۵، ص ۵۷۶ و ۵۷۸


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 19 – سقط جنین

نظّام فیلسوف و متکلم مشهور اهل سنت و مؤسس فرقه نظامیه می‌باشد. او از برزگان معتزله محسوب می‌شود. شهرستانی به نقل از او می‌نویسد: عمر در روز بیعت، شکم حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را زد و او سقط جنین کرد؛ این در حالی بود که او فریاد مى‌‌زد: «خانه فاطمه را با ساکنان آن بسوزانید» و حال آنکه جز علی، فاطمه، حسن و حسین کسى دیگر در خانه نبود.

الملل و النحل، ج ۱، ص ۷۱


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 20 – بیعت اجباری

علی (علیه السلام) را از خانه خارج کردند و او را نزد ابوبکر بردند. آنان به او گفتند: «بیعت کن.» علی (علیه السلام) فرمود: «اگر انجام ندهم شما چه خواهید کرد؟» گفتند: «به خدایی که معبودی جز او نیست، گردنت را می زنیم.» علی (علیه السلام) فرمود: «در این صورت بنده خدا و برادر پیامبرش را کشته اید!» او گفت: «بنده خدا، آری، هستی؛ ولی برادر پیامبر، نه.»

الإمامه و السیاسه، کیف کانت بیعه علی بن ابی طالب، ج ١، ص ٣٠-٣١


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 21 – هتک حرمت

ابوبکر بن ابی قحافه در اواخر عمرش می گوید: من به چیزی از دنیا تأسف نمی خورم، مگر سه چیزی که انجام دادم و ای کاش انجام نمی دادم: … دوست داشتم خانه فاطمه را هرگز هتک حرمت نمی کردم، هر چند برای جنگ آن را بسته بودند.

تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، السنه الثالثه عشره من الهجره، ذکر أسماء قضاته و کتابه و عماله، حال أبی بکر قبل الخلافه و بعدها، ص ۵۶۴


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 22 – بیعت اجباری 

اما علی بن ابیطالب علیه السلام، عباس و زبیر؛ آن ها در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها نشستند تا اینکه ابوبکر، عمربن خطاب را پیش آنها فرستاد تا آن ها را از خانه خارج کند. ابوبکر به عمر گفت: «اگر خودداری کردند، با آن ها بجنگ.» با شعله ای از آتش پیش آمد تا خانه را بر آنان بسوزاند. با فاطمه روبه رو شد. فاطمه فرمود: «ای پسر خطاب! آیا آمده ای تا خانه ما را بسوزانی؟!» گفت:«آری؛ مگر آن که در آنچه امت وارد شده اند، وارد شوید(=با ابوبکر بیعت کنید)

العقد الفرید، الذین تخلفوا عن بیعه ابی بکر، ج ۵، ص ۱۳


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 23 – بیعت با ابوبکر

عمربن خطاب به خانه علی علیه السلام رفت و در حالی که آن جا طلحه و زبیر و مردانی از مهاجرین بودند. او گفت: «به خدا قسم خانه را بر شما به آتش می کشم مگر این که برای بیعت با ابوبکر از خانه بیرون بیایید.»

تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ طبری)- بیت الأفکار الدولیه، السنه الحادیه عشره من الهجره، ص ۴٨۶


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 24 – سقط جنین

ابن ابی الحدید معتزلی (متوفّای 656) از استادش ابو [یحیی] جعفر النقیب چنین نقل میکند:

«إذا کانَ رسولُ االلهِ صلّی االله علیه وآله أباح دمَ هبارِ بنِ الْأسود لأنَّه روّع زینَب فَألْقَت ذا بطْنها، فَظَهرَ الْحالُ أنَّه لَو کانَ حیٌّ ألا أباح دم منْ روّع فاطمۀَ حتّی ألْقَت ذا بطْنِها. فَقُلْت: أروِی عنْک مایقُولُه قَوم: «إنَّ فاطمۀَ رُوِّعَتْ فَألْقَتْ الْمحسنَ»؟ فَقالَ: لاتَرْوِه عنِّی و لا تَرْوِ عنِّی بُطْلانَه، فَإنِّی متَوقِّف فی هذا الموضـعِ»

هنگامی که [در فتح مکّه] رسول خداصلّی الله علیه وآله به کشتن هَبّار بن أسود اجازه داده بود؛ به سبب آن که وی، زینب [دختر خوانده رسول خدا صلّی االله علیه وآله و از زنان مسلمان] را طوری ترساند که جنینش را سقط کرد، روشن است که اگر آن حضرت زنده بود، حتماً خون کسی را که فاطمه علیهاالسلام را ترساند تا جنینش را سقط نمود، مباح می کرد.

ابن ابی الحدید میگوید: گفتم: آیا از تو روایت کنم سخن آن گروه را که میگویند: «فاطمه علیهاالسلام ترسانده شد پس محسن را سقط کرد»؟ پس استاد پاسخ میگوید: از من روایت نکن و بطلان این ماجرا را نیز از قول من نقل ننما؛ چرا که من در این موضوع توقّف کرده ام (و سکوت اختیار می کنم)

منابع:
۱ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید ج 10 ،ص 222 ـ 223 و ج 12 ،ص 82 ـ 90
۲- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی ج 14 ،ص 193


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 25 – روایت بلاذری درمورد تهدید به آتش زدن درب خانه

بلاذری، محدث بزرگ اهل سنت، در کتاب «انساب الاشراف» این رویداد تاریخی را اینچنین نقل می کند: «إن أبا بکر أرسل إلی علی یرید البیعه فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیله! فتلقته فاطمه علی الباب. فقالت فاطمه: یابن الخطاب، أتراک محرقا علی بابی؟ قال: نعم، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک …

ابو بکر به دنبال علی علیه السلام فرستاد تا بیعت کند؛ ولی علی علیه السلام از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتش زا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی!؟ عمر گفت: بلی، این کار، چیزی که پدرت برای آن مبعوث شده است را تقویت می کند.

انساب الأشراف؛ ج ۱؛ ص ۵۸۶.


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 26 – هجوم به خانه وحی

محمد بن جریر طبری (م ۳۱۰) در تاریخ خود رویداد هتک حرمت خانه وحی را چنین بیان می کند: «أتی عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین، فقال و الله لأحرقن علیکم أو لتخرجن إلی البیعه، فخرج علیه الزبیر مصلتا بالسیف فعثر فسقط السیف من یده، فوثبوا علیه فأخذوه».

عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید، شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند».

تاریخ طبری؛ ج ۲؛ ص ۴۴۳


شهادت مادرم افسانه نیست شماره 27 – تاریخ سقیفه

شهاب الدین احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسی مؤلف کتاب العقد الفرید در کتاب خود بحثی مشروح درباره تاریخ سقیفه آورده است. وی تحت عنوان کسانی که از بیعت ابی بکر تخلف جستند، می نویسد:

«فأما علی و العباس و الزبیر فقعدوا فی بیت فاطمه حتی بعث إلیهم أبو بکر، عمر بن الخطاب لیخرجهم من بیت فاطمه و قال له: إن أبوا فقاتلهم، فأقبل بقبس من نار أن یضرم علیهم الدار، فلقیته فاطمه فقال: یا ابن الخطاب أجئت لتحرق دارنا!؟ قال: نعم، أو تدخلوا فیما دخلت فیه الأمه!

علی و عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند که ابو بکر عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت: اگر بیرون نیامدند، با آنان نبرد کن! عمر بن خطاب با مقداری آتش به سوی خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبه رو شد. دختر پیامبر گفت: ای فرزند خطاب آمده ای خانه ما را بسوزانی؟ او در پاسخ گفت: بلی مگر اینکه در آنچه امت وارد شدند، شما نیز وارد شوید!»

عقد الفرید؛ ج 4؛ ص 93 – پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 8؛ ص47


برای خرید و مشاهده کتاب شهادت مادرم افسانه نیست در سایت فروشگاه خدمتگزاران کلیک نمایید.


دسترسی سریع و آسان به راهکار و محتوا برای مناسبت‌های نیمه شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.

فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
انواع کتیبه غدیر
انواع استیکر پشت شیشه خودرو
اسپند دودکن
انواع جادستمال کاغذی
انواع مگنت یخچالی مذهبی
انواع استکان مذهبی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا