داستان آیه ولایت – داستان کودک غدیر

داستان آیه ولایت – ماجرای خاتم بخشی امیرالمؤمنین علیه السلام

داستان آیه ولایت، ماجرایی است که وقتی فقیری وارد مسجد می شود و از مردم تقاضای کمک می کند و کسی به او اعتنایی نمی کند با ناامیدی راه خود را پیش می گیرد اما اتفاقی رخ می دهد بزرگ مردی در حال رکوع به او چنان عطایی می کند که تا عمر دارد یادش نمی رود. آری آن بزرگ مرد امیرالمؤمنین علیه السلام است.

منبع: (بحارالانوار، ج35، ص183، ح1)


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 1داستان آیه ولایت

 جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 1 کلیک نمایید.

با زحمت از پله های مسجد بالا می رود. دم در می ایستد و به نمازگزاران نگاه می کند.


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 2

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 2 کلیک نمایید.

پیرمرد جلو می رود: آی مسلمانان به من فقیر و درمانده کمک کنید!


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 3

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 3 کلیک نمایید.

او همینطور نزد این و آن می ایستد و تقاضایش را تکرار میکند: در این گرما و با حال خراب نزد شما آمده ام آیا کسی به من کمک نمی کند؟


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 4

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 4 کلیک نمایید.

چند نفری توی مسجد مشغول دعا و نماز هستند.


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 5

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 5 کلیک نمایید.

اما همه در حال خواندن نماز و دعا هستند و کسی به او اعتنایی نمی کند.


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 6

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 6 کلیک نمایید.

پیرمرد هرچه می گوید فایده ای ندارد. با نا امیدی به طرف در مسجد حرکت می کند. آه خدایا چه میبیند!


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 7

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 7 کلیک نمایید.

کنار یکی از ستون های مسجد دستی دراز شده است. پیرمرد با خوش حالی جلو می رود.


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 8

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 8 کلیک نمایید.

کسی که یک دستش را به سوی او دراز کرده به رکوع می رود. یک انگشتر زیبا در دست اوست.


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 9

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 9 کلیک نمایید.

پیرمرد انگشتر را از دست او بیرون می آورد و با خوشحالی از مسجد بیرون می رود.


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 10

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 10 کلیک نمایید.

چند دقیقه بعد پیامبر صلی الله علیه و آله به مسجد می آیند و به سوی امیرالمؤمنین علیه السلام می روند و ایشان را در آغوش می گیرند  می بوسند.


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 11

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 11 کلیک نمایید.

آنگاه رو به مردم می کند و می گوید: جبرئیل از خدا برای من این آیه را آورد. خداوند فرمود: سرپرست شما فقط خدا و پیامبر است و کسانی که ایمان آورده اند، همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در هنگام رکوع زکات می دهند و می بخشند.


شرح داستان آیه ولایت – تصویر شماره 12

داستان آیه ولایت

جهت مشاهده تصویر در اندازه کامل روی تصویر کلیک نمایید.
برای دانلود تصویر شماره 12 کلیک نمایید.

کسانی که در مسجد نشسته اند می فهمند که منظور این آیه حضرت علی علیه السلام است چون او بود که در هنگام رکوع انگشتر خود را به پیرمرد فقیر داد. آنها هم حضرت علی علیه السلام را می بوسند و به او تبریک می گویند.

دسترسی سریع و آسان به راهکار و محتوا برای مناسبت‌های نیمه شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.

فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمه‌شعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران
انواع کتیبه غدیر
انواع استیکر پشت شیشه خودرو
اسپند دودکن
انواع جادستمال کاغذی
انواع مگنت یخچالی مذهبی
انواع استکان مذهبی

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا