متن سخنرانی ذکر و یاد امام عصر نیمه شعبان
سخنرانی ذکر و یاد امام عصر علیه السلام
متن سخنرانی ذکر و یاد امام عصر علیه السلام در کتاب شریف مکیال المکارم، بحث مقدماتی و اولیه، موضوع «ذکر» است… که در این متن به طور خلاصه بیان شده است.
متن سخنرانی ذکر و یاد امام عصر علیه السلام
“الّلهم کن لولیک الحجّه ابن الحسن ، صلواتک علیه و علی آبا ئه ، فی هذه السّاعه و فی کل ساعه، ولیاً و حافظاً، و قاعداً و ناصراً، و دلیلاً و عیناً، حتّی تسکنه ارضک طوعاً، و تمتّعه فیها طویلا”
در کتاب شریف مکیال المکارم، بحث مقدماتی و اولیه، موضوع «ذکر» است. یعنی این کتاب از ذکر و یاد و توجه به ساحت مقدس امام زمان علیهالسلام شروع میشود. نویسنده در ابتدا این مسئله را دقیقا مورد توجه قرار داده که مقدمهی تمام ترقیهای معنوی انسان، ذکر و یاد خداوند و حجتهای اوست و این مسئله را اصلی ترین قدم در سیر معنوی دانسته است.
لذا بجاست که ما نیز در آغاز مسئله «ذکر» را مستقلاً مورد بررسی قرار دهیم و سپس به آیات و روایات مربوط به آن توجه ویژه معطوف داریم. همانگونه که میدانید، قران کریم بر ذکر و یاد و توجه به خداوند عنایتی خاص داشته و میفرماید:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا (احزاب-۴١)
وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَهً وَأَصِیلاً (انسان-25)
الَّذِینَ یذْکُرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ (آلعمران-١٩١)
یعنی یاد خداوند در همه حال، به هنگام آسایش و آرمیده به پهلو، مورد تاکید میباشد. آیات ذکر متعدد است و روایات آن مفصل.
در حدیثی از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند :
ما مِنْ شیءٍ إِلّا وَ لَهُ حَدٌّ ینْتَهی إِلَیهِ، إلّا الذِّکْرَ فَلَیسَ لَهُ حَدٌّ ینْتَهی إِلَیهِ، فَرَضَ اللهُ الْفَرائِضَ فَمَنْ أَداهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُنَّ، وَ شَهْرَ رَمَضانَ فَمَنْ صامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ وَ الْحَجَّ فَمَنْ حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ، إلّا الذِّکْرَ فَإنَّ اللهَ لَمْ یرْضَ مِنْهُ بِالْقَلیلِ وَلَمْ یجْعَلْ لَهُ حَدًّا ینْتَهی اِلَیهِ … (بحارالانوار، ج90 ص161)
«برای هر عبادتی حدی است که به آن منتهی میشود، مگر ذکر، که حدی ندارد. خدا واجبات را فرض کرده است. پس هرکه آنها را ادا کند، این حد آنهاست. حد ماه رمضان ادای روزه است و حد حج بجا آوردن حج است. مگر ذکر که خدا به کم آن راضی نشده و هیچ حدی که به آن منتهی گردد قرار نداده است.»
بدین جهت است که در همهی اوقات اهتمام به ذکر خداوند مورد توصیه پیامبر و ائمه علیهم السلام قرار گرفته است. بزرگان در این باره فرمودهاند : «ذکر» مقدمهی توجه و محبت قلبی به محبوب است و باعث جلب توجه و محبت او میشود.
امام صادق علیهالسلام از قول رسول خدا صلیالله علیه و آله میفرمایند : مَنْ اَکْثَرَ ذِکْرَ اللهِ عَزَّ و جَلَّ اَحَبَّهُ اللهُ (کافی، ج2 ص499)
«کسی که ذکر خداوند را فراوان انجام میدهد، خداوند نیز او را دوست خواهد داشت.»این مسئله عیناً در مورد ولی خدا نیز صادق است. چرا که او” باب الله” و طریق اتصال به اوست. بنابراین ذکر زیاد باعث تقویت محبت در دل و قلب انسان میشود واز سوی دیگر تاکید شده است که :مَنْ اَحَبَّ شَیئًا لَهِجَ بِذِکْرِهِ عزرالحکم، ص65)
«کسی که چیزی را دوست دارد، پیوسته با زبان ذکر خیر آن را میکند.»
بزرگواری می فرمودند: انسان وقتی که کسی را دوست می دارد، دلش میخواهد که دربارهی او سخن به میان آورد. شخصی که پسرش دکتر شده است و خودش عامی است، دائماً می خواهد که اسم دکتر را ببرد! دوست دارد که دیگران نیز اسم دکتر را ببرند.
از هر چه بگذریم سخن دوست خوش تر است. از آسمان صحبت کنی، سخن را به «آقای دکتر» میکشاند. از ریسمان صحبت کنی، سخن به «آقای دکتر» می کشاند. هر دو کلمه که می گوید، کلمهی سوم او «آقای دکتر» است! این پدر به بچهاش هم آقای دکتر میگوید و از این که ما هم میگوییم «آقای دکتر» خوشحال میشود. اینها همه نشانههای محبت است.(توحید فطری، ص211)
لذا اگر این دو دسته از روایات در کنار هم مورد دقت قرار گیرد، معلوم میشود اهتمام به ذکر پروردگار در قرآن و روایات شیعه چگونه مورد تأکید قرار گرفته است.
گاهی که ما ذکر و یاد خیر خدا کردیم، محبت او در دل ما افزون میشود. هر وقت محبت قوی شد، باعث ذکر زیاد میشود؛ و این دو همین طور بر هم اثر میگذارند تا به درجات بالاتری برسند. تا جایی که فرد به جایگاهی میرسد که سرتاسر وجودش را محبت خداوند پر میکند.
یعنی به جز یاد حق و توجه به سوی او از چیز دیگری خوشش نمیآید، و دوست دارد تمام گفتار و اعمال و رفتارش مطابق خواست خداوند گردد و از این مسئله لذت میبرد.
در حدیث نقل شده است که: آنان که اهل ارتباط با خداوند هستند، ذکر خداوند را برهمه ی لذّات مادی ترجیح می دهند. یعنی در دل آنها ذکر خداوند بالاترین لذتی است که نصیب آنان شده است و هیچ لذت دنیوی طعم «ذکر خداوند» را برایشان ندارد.
وَ أسْتِغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّهٍ بِغَیرِ ذِکْرِکَ وَ مِنْ کُلِّ راحَهٍ بِغَیرِ أُنْسِکَ وَ مِنْ کُلِّ سُرُورٍ بِغَیرِ قُرْبِکَ وَ مِنْ کُلِّ شُغْلٍ بِغَیرِ طاعَتِکَ (مناجات الذاکرین- امام سجاد علیهالسلام)
«آنان در این راه هیچ احساس زحمتی ندارند. بلکه این کار باعث شادابی و لذت روحی آنان است.»
مرحوم صاحب مکیال در این کتاب شریف روایتی را آورده که خداوند میفرماید: اِذا عَلِمْتُ اَنَّ الْغالِبَ عَلی عَبدی الْاِشْتِغالُ بی نُقِلْتُ شَهْوَتَهُ فی مَسْأَلَتی وَ مُناجاتی (بحارالانوار، ج90 ص162- باب ذکرالله) «اگر ببینم عمده اشتغال و زندگی بنده من، یاد و ذکر من است و یاد من بر سایر امورش غلبه دارد، شهوت او را به ذکر و مناجات خودم تبدیل میکنم.»
یعنی حتی شهوتش مناجات با من خواهد بود و نه تنها این کار برای او زحمت و آزاری ندارد، بلکه او راغب و مشتاق مناجات خداوند میگردد.
و در ادامه روایت میخوانیم: فَاِذا کانَ عَبْدی کَذلِکَ فَاَرادَ اَنْ یسْهُو حُلْتُ بَینَهُ وَ بَینَ اَنْ یسْهُو، اولئِکَ اَوْلیائی حَقّاً، اُولئِکَ الْاَبْطالُ حَقّاً «چنین فردی را من خودم امورش را به عهده گرفته و به هنگام سهو و اشتباه وفراموشی، مانع از این سهو میشوم (یعنی مانعی ایجاد میکنم تا او سقوط نکند). اینان حقا اولیاء منند، اینان حقاً مردانی بزرگند.»
بنابراین اگر کسی بنای بر رفاقت با خداوند داشته و غالبا اشتغال او را ذکر خداوند تشکیل دهد، خداوند بین او و سهو و اشتباه مانع ایجاد خواهد کرد.
حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: اِذا رَاَیتَ اللهَ یونِسُکَ بِذِکْرِهِ فَقَدْ اَحَبَّکَ (غررالحکم و دررالکلم، ص 188) «اگر دیدی خداوند تو را با ذکر خود مانوس ساخته است، (بدان) تو را دوست داشته است.»
لذا خداوند در مرحله اول نور محبتش را به قلب میتاباند و توفیق گفتن ذکر از ناحیهی اوست و این مسئله که برای شخص خطاکار، زمینهی خیر و ذکر را خداوند ایجاد کرده است، باعث شرمساری اش میشود.
انواع ذکر
همیشه ذکر به لسان و زبان نیست و باید توجه داشت مراد از ذکر الله فقط الفاظ زبانی نیست؛ بلکه مقصود هر کاری است که در آن کار انسان متوجه خداشود و مراقب باشدکه امر او را اطاعت کند و در جستجوی رضایت اوباشد.
امام صاق علیهالسلام فرموند: اشدُّ ما فَرَضَ الله علی خلقِهِ ثلاثاً انصافَ المرءِ من نفسه حتی لا یرضی لأخیه مِن نفسه الا بما یرضی لنفسه منه و مُواساه الاخ فی الکمال و ذِکْرُ اللهّ علی کل حالٍ لیس سبحانالله و الحمدلِلّه و لکنْ عندَ ما حَرَّمَ اللهُ علیه فَیدَعُهُ. (کافی، ج2 ص170)
بالاترین واجبات خداوند بر خلقش سه چیز است :
- انصاف تا جایی که مرد، برای برادرش نپسندد مگر آنچه برای خودش می پسندد (یعنی در اختلافات محتاج قاضی نباشد بلکه خود با مردم منصفانه برخود نماید)
- با برادر مومن مواسات داشتن (مشکل او را مشکل خود بداند، البته ممکن است سئوال شود اگر آدمی مشکل هر مومنی را از آن خودش بداند زندگی برای او عملاً سخت خواهد بود، در جواب باید گفت: این مسئله مقید به استطاعت اوست تا آنجا که در مقدورات او میگنجد، در بر طرف کردن مشکلات برادر مومن کوشا باشد)
- ذکر خداوند در تمام اوقات و مکانها
در ادامهی حدیث حضرت می فرمایند: نمیگوییم که دائما ذکر سبحانالله و الحمدلله را بر زبان جاری سازید. (گرچه این بیان نیز ذکر خداست ولی همهی ذکر این نیست) بلکه «پرهیز از حرام» از بالاترین ذکرها و یاد خداوند است. یعنی پرهیز از حرام به هنگام هجوم گناهان، از بالاترین ذکرهاست.
روایتی دیگر در همین زمینه: مَن اطاع الله فقد ذَکَرَ اللهَ و اِنْ قَلَّتْ صلاتُهُ و صیامُهُ و تلاوتُهُ لِلقرانِ ومَن عصی الله فقد نسی اللهَ و اِنْ کَثُرَتْ صلاتُهُ و صیامُهُ و تلاوتُهُ لِلقرانِ (مستدرک، ج5 ص403) «کسی که پیروی از فرمانهای خداوند و اجرای دستورات او کند، خدا را یاد کرده، هرچند چنین کسی نماز و روزه و تلاوت قرآنش کم باشد. و کسی که نافرمانی خداوند کند، او را فراموش کرده هرچند نماز و روزه و تلاوت قرآنش فراوان باشد.»
لذا دقت در حلال و حرام و اجتناب از حرام و انجام حلال از مصادیق ذکرالله است. بلکه در درجه بالایی از آن قرار دارد. قرآن کریم در این باره چنین میفرماید: إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذاهُمْ مُبْصِرُونَ (اعراف-201) «انسانهای باتقوا زمانی که وسوسهای از شیطان به ایشان رسد، در همان حال یاد خدا میکنند و بیدرنگ از بینایان میشوند.»
بنابراین دانستیم که: ذکر زبانی نیز از اقسام ذکر است، ولی آنچه که مهمتر است، پرهیز از گناه و عدم ارتکاب حرام و به وظیفه خود درست عمل کردن است . و پاداش این عمل، آن خواهد بود که خداوند مغفرت و آمرزشی به آدمی خواهد بخشید که بر ذهن خطور نکرده است.
در پایان به این روایت اکتفا میکنیم که: علامهُ حُبِّ الله حُبُّ ذِکرِهِ و علامهُ بُغضِ اللهِ بُغضُ ذِکرِهِ (مستدرک، ج5 ص286) «علامت دوستی خداوند، دوست داشتن یاد اوست (در همه حال ودر همه جا) و علامت دشمن داشتن خداوند، ناخوش داشتن یاد اوست.»
یعنی اگر کسی در مجلسی بود و دوست داشت سخن از محبوب او یعنی خداوند متعال به میان آید در انتظار سخن دیگران نمینشیند و او خود سخن از پروردگار را به میان میآورد. از طرف دیگر آنانی که غضب خداوند را به دل دارند اکراه دارند که سخن از خداوند به میان آید و مانع از این کار میشوند.
ذکر ولی خدا علیه السلام
از سوی دیگر ما معتقدیم تمام آنچه در مورد ذکر خدا بیان شد در مورد« ولی الله » نیز صادق است. چرا که او«باب الله الذی یؤتی منه» و«وجه الله» است. بدین معنی که،« به یتوجه الیه»با توجه به ولی خدا، به خدا توجه میشود.
حقیقت این است که خداوند عز وجل از میان بندگان خود کسانی را به عنوان نماینده خویش برگزیده است.این برگزیدگان خاضع ترین بندگان نسبت به اوهستند و به درستی سزاوار تجلیل و تعظیم می باشند.خداوند آنها را خلیفه ی خود قرار داده است. آنها معدن علم و اراده ی خداوند.خداوند رضایت آنها را رضایت خود دانسته وخشم آنها را خشم خود.
نزدیک شدن به آنها را نزدیک شدن به خود و دور شدن از آنها را دورشدن از خود دانسته است.خداوند عزوجل دشمنی با آنها را دشمنی با خودش و دوستی با آن ها را دوستی با خودش خوانده است و به همین ترتیب ذکر آن ها را ذکر خود برشمرده است بنابرین اصول هر کس ذکر برگزیدگان خدا را انجام دهدگویی خدا را یاد کرده است و همه ی مراتب معنوی ذکر شده درذکر خدا شامل او خواهد بود
امام صادق علیهالسلام در حدیثی خطاب به ابوحمزه میفرمایند: شیعَتُنا الرُحماءُ بَینهم، الذینَ اذا خَلَوا ذَکَرُوا الله، اِنَّ ذِکرُنا من ذِکْرِ الله، انا اذا ذُکِرنا ذُکِرَ الله و اذا ذُکِرَ عدوُّنا ذُکِرَ الشیطانُ (اصول کافی، ج2 ص186)
شیعیان در این حدیث به چند خصلت مورد اشاره قرار گرفته اند از جمله :
دوست دار یکدیگر هستند.
در اوقات خلوتشان متذکر و یادخداوند هستند.
براین عقیده اند که یاد ائمه (علیهم السلام) ذکر خداست.
یاد دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) را یاد شیطان می دانند.
به عبارت دیگر ذکر ولی خدا دارای همان خواص ذکر خدا است وسخن بردن از دشمنان خدا یاد شیطان به شمار می آید.
پس وقتی خطاب به ائمه (علیهم السلام) می گوییم: «من اراد الله بدء بکم» و آنان را «وجه الله»می دانیم، بر این عقیده ایم که ذکر ائمه (علیهم السلام) همان ذکر خدا است به این معنی که اگر بخواهیم به کسی توجه کنیم باید به صورت او نگاه کنیم. البته این به آن معنی نیست که خداوند صورت مادی دارد، این مسئله را خود ائمه (علیهم السلام) معنی کردهاند: «بهم یتوجه الی الله»، پس وجهالله یعنی کسی که به او، به خدا توجه میشود.در همین معنی، در عیون اخبار الرضا علیهالسلام از اباصلت هروی نقل شده که :
فقال فقلت له یا ابن رسول الله «ص» فما معنی الخبر الذی رووه ان ثواب لا اله الا الله النظر الی وجه الله تعالی؟ فقال یا ابا الصلت! من وصف الله تعالی بوجه کالوجوه فقد کفر، ولکن وجه الله تعالی انبیاوه و رسله وحججه، هم الذین بهم یتوجه الی الله عزوجل و الی دینه و معرفته و قال الله تعالی «کل من علیه فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام» و قال عزوجل «کل شی هالک الا وجهه» (عیون، ج1 ص115)
اباصلت میگوید از امام رضا علیه السلام درباره وجه الله سوال کردم: حضرت فرمود: ای اباصلت هر کسی برای خدا چهره و صورتی بسان صورت های بندگان قائل شودکافر شده است. سپس فرمودند وجه و صورت خداوند همانا انبیا و حجت های او هستند . آنانی که بوسیله ی آن ها به خداوند و دین و معرفت ایشان توجه می کنند و خداوند فرمود” برای هر کسی فنا شدن است در حالی که وجه با جلال و کرامت تو باقی می ماند” و فرمود ” هر چیزی هلاک شونده است مگر وجه او
ما در هنگام زیارت و سلام به آن بزرگواران میگوییم : السلامُ علیکَ یا سبیلَ اللهِ الذی مَن سَلَکَ غیرَهُ هَلَکَ (زیارت امام عصر علیهالسلام در سامراء) سلام برتو ! ای آن که خداوند تو را راهی قرار داد که هرکه غیر از آن را بپیماید هلاک خواهد شد.
لذا این راه انحصاری است و راههای دیگری وجود ندارد و توجه صحیح به طرف خداوند از در خانهی اهل بیت شروع میشود. طبیعی است که برای توجه به هر کسی باید به صورت او توجه کرد و ارتباط با خداوند نیز از این قاعده جدا نیست و فقط از طریق توجه به اولیاء او صورت میپذیرد. در زیارت جامعه میخوانیم : «مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ » «هر کس قصد او (خدا) کند، به در خانهی شما میآید.»
لذا معتقدیم اول مرتبه و قویترین پله که انسان را ترقی میدهد، مراجعه به در خانهی صاحبالزمان علیهالسلام و یاد آن بزرگوار است. به دنبال آن، گام به گام بالاتر میرود، و در محبت او غرق میشود و محبت او نیز سر منشاء ذکر آن بزرگوار میگردد.
و لذا صاحب مکیال، این مسئله را محور قرار داده که در هر زمان و در هر مکان، نقطهی حرکت و ترقی معنوی، از یاد و ذکر امام آن عصر و زمان شروع میشود.
در بخشی از این کتاب این چنین میخوانیم: “از خداوند عزوجل بخواه که تو را از فراموش کردن یاد آن حضرت محفوظ بدارد دلیل این امر عبارتی است از خود آن حضرت در کتاب کمال الدین که می فرماید : ((و ذکر آن حضرت را از یادمان مبر))
پس در این عبارت تدبر کن که چگونه از دعا های مهم قرار داده شده وشیعیان دستور یافته اند چنین سخن بگویند، از این نکته غفلت منما ،و در تمامی اوقات به ویژه مواقع استجابت دعا به درگاه خداوند تعالی تضرع و زاری کن که به فراموشی یاد آن جناب دچار نشوی و دعا را تا به هنگام مبتلا شدن به آن به تاخیر مینداز، که در روایات رسیده از امامان علیهم السلام ، در آداب دعا کردن آمده که: لازم است مومن پیش از آنکه بلا نازل شود به دعا کردن مبادرت ورزد.
و از خداوند مسئلت کن که تو را از گناهانی که مایه ی فراموشی یاد امام تو می شود، مصون و محفوظ بدارد، که این امر شدیدترین و بزرگترین نقمتها و محنتها است، ودر بعضی از دعاهایی که از امامان علیهم السلام روایت گردیده است چنین آمده: (( بار خدایا بر من بیامرز گناهانی را که مایه ی نزول نقمت هستند ))
و بدون تردید فراموشی یاد امام وغفلت نمودن از آن جناب علیه السلام نقمت و بلای بزرگی است که نقمتهای دنیا وآخرت بر آن مترتب میگردد.” آنگاه آن مرحوم به عنوان تذکر وراهنمایی چنین فرموده است : “گوشه ای از آنچه شایسته تذکر است یاد میکنم ، که تذکری برای خودم وبرای مومنین دیگر باشد، پس بدانکه می بایست یقین بدانی که تو از چشم و گوش مولایت علیه السلام دور نیستی، و جای ترا میداند واز احوال تو آگاه است، پس اگر از کسانی باشی که بر رعایت آدابی که سزاوار رعایت شدن نسبت به آن جناب است مواظبت دارند ، بدین وسیله کمال محبت و عنایت آن بزرگوار را به سوی خود جلب کرده ای.
و اگر از اهل غفلت واعراض از آن سرور باشی ، جای تاسف است. خدای عزوجل فرموده : (وهرکس از ذکر من اعراض کند همانا برای اومعیشت تنگی خواهد بود و در روز قیامت او را نابینا محشورخواهیم ساخت.)
کدام سختی و تنگی از تاریکی غفلت و نادانی بدتر است، و کدام حسرت از کوری روز قیامت بزرگتر. پس شتاب کن شتاب برای خلاصی خودت و آزادسازی روحت، واین حاصل نمی گردد مگر با یاد مولایت تا در دنیا و آخرت دستت را بگیرد، که خدای تبارک و تعالی شانه می فرماید: ( ….. روزی که هر مردمی را با امامشان میخوانیم )اسرا / 71
چون صبح کنی پس بدان که این زندگی که خداوند به تو داده به برکت آن حضرت علیه السلام است ، پس او را سپاس بگذار و خدای تعالی را بر نعمتی که به تو عنایت فرموده شکر کن، ومواظب خودت باش که مبادا این نعمت را در غیر رضای او صرف نمایی، که مایه تیره روزی وبار سنگینی تو خواهدشد.
پس چنان چه در معرض گناهی قرار گیری به یاد آور که مولایت در این حالت زشت تو را می بیند، پس به پاس احترام او آن گناه را واگذار، واگر کار خوبی پیش آید به انجام آن سبقت کن وبدان که آن نعمتی است الهی، که خدای تعالی آن را به برکت مولایت بر تو بخشیده است، وخدای را بر آن سپاس بگذار وآن را به مولی و صاحب زمانت هدیه کن . . . .
ودر تمام احوال خاضع و خاشع باش، هم چون غلام سر به فرمان حقیری که در خدمت اربابش ایستاده باشد و در هر بامداد و شامگاه بر آن جناب سلام کن، سلام غلامی که مشتاق دیدار او است واز فراقش در سوز وگداز است ، . . . .
در یکی از سالهای گذشته امر مهمی برایم پیش آمد که دلم رامشغول و فکرم و حواسم را به خود جلب کرده بود، پس در یکی از شبیه جد مادریم _ رضی الله تعالی عنه _ که از سادات نیکوکار بود_ را در خواب دیدم ، اورا در باغی از بهترین باغها که در زمان حیاتش آرزوی آن را داشت مشاهده نمودم، در بهترین حال وزیباترین وضعیت، بر او سلام کردم به من جواب داد وسخنانی بین من و او انجام شد:
من به او گفتم :از خدای عزوجل بخواه که فلان امر مهم را کفایت کند، و ناراحتی آن را از من دور سازد، به من گفت: دعای ما بالاتر از دعای امام زمان علیه السلام نیست، پس هر گاه پیش آمدی رخ داد آن را بر حضرتش عرضه کن، اگر اجازه فرمود و امضاء کرد برای اصلاح آن دعا می کنیم وگرنه، نه. . .
بنابر این معلوم شد که آن حضرت در تمام امور پناهگاه و مرجع است، پس وظیفه تو آن است که به او رجوع کنی و به درگاه او دادرسی و شفاعت خواهی بری، اورا نزد خداوند شفیع ببر تا برایت دعا کند . . . .
چنان چه غفلت یا فراموشی از ذکر آن حضرت علیه السلام در بعضی اوقات برایت عارض گشت چنانکه غالب احوال اهل این زمان است پس بدان که این حالت از نزدیک شدن شیطان است، پس به درگاه خداوند روی آورده و زاری کن تا کید شیطان را از تو باز گرداند، و از خدای تعالی طلب مغفرت بنما و به سوی او توبه نصوح کن تا این بدی را بر تو ببخشاید. “
آن مرحوم، سپس ارتباط ذکر و دعا را متذکر میشود که در حقیقت دعا برای فرج آن حضرت از بالاترین ذکرهاست. و نسخهی ترقی و نردبان بالا رفتن را همان «دعا برای حضرت» معرفی میکند. البته این موضوع، یک مسئلهی وجدانی است که هر کس در ایام غیبت کبری، متذکر آن بزرگوار شده و او را در فشار و سختی ببیند، خود به خود لب به دعا برای فرج امام زمان عصر علیهالسلام میگشاید.
همانند مادری که بچهای گرفتار دارد، لحظهای از بچه غافل نیست. و هیچ کس نمیتواند او را از این گرفتاری و مشکل بچه منصرف سازد همهی تمرکز و تذکر مادر، برای گرفتاری بچه خواهد بود. اگر انسان، محبوب خویش را در تنگنا و گرفتاری ببیند، نمیتواند لحظهای از یاد او غافل باشد و دعا برای رفع مشکلش را فراموش کند.
لذا از انجام هر کاری که امکان دارد (چه مؤثر افتد، چه مؤثر نیافتد) کوتاهی نمیکند. مثل آن مادر که به درگاه پروردگار دعا میکند که بچه اش رهایی یابد هر چند در مواقعی علی رغم دعای او، مشکل به درازا میکشد، ولی مادر از دعا کردن کوتاهی نمیکند. چرا که او به جز فرزندش به چیز دیگری اندیشه نمیکند.
لذا این بیانی که از وجود مقدس حضرت صاحب الامر رسیده : وَ اَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ(بحارالانوار، ج52 ص92)
شبیه امری ارشادی است. یعنی قبل از اینکه دین و ائمه دستوری بر آن داده باشند عقل بر انجام آن فرمان میدهد. امر ارشادی دستوری است که از ناحیه عقل صادر میشود فارغ از این که دستوری از ناحیهی خداوند در آن خصوص رسیده باشد یا نه. مثل امر به عدالت.
دربارهی دعا برای آن وجود مقدس نیز مسئله به همین شکل است. یعنی اگر برای ما دستوری نیامده بود که برای حضرت دعا کنیم، عقل هر عاقلی دعا برای رفع گرفتاری مولا را فرمان میدهد که: از خداوند مختار و کسی که به دعاها ترتیب اثر میدهد بخواه که او را از زندان غیبت نجات دهد.
در عین حال ما را ارشاد هم کردهاند و تذکر فرمودهاند که به یاد محبوب خود باشید. بنابراین یاد امام عصر علیهالسلام، یادآور دعا برای رفع گرفتاریهای او و دعوت کننده جهت استغاثه برای کوتاه شدن دوران غیبت اوست و این دعا سبب ترقی و تکامل ما میگردد.
پروردگارا! در ظهور آن حضرت تعجیل فرما،موانع ظهور آن بزرگوار را برطرف کن. قلب مقدس اش را از اعمال ما خوشنود گردان. طول عمر وسلامتی را برحضرتش عطا فرما و ما را جزو خدمتگزاران و دوستداران آن حضرت قرار ده و توفیقی عنایت فرما تا در همه حال به یادآن بزرگوار باشیم. آمین یا ربّ العالمین
برای مطالعه و مشاهده مطالب خدمتگزاران میتوانید به فهرست مطالب در زیر مراجعه نمایید.
فهرست مطالب محرم فهرست مطالب فاطمیه فهرست مطالب نیمهشعبان فهرست مطالب غدیر کتابخانه خدمتگزاران